یه سریال قدیمی که در تلویزیون پخش شده بود یه خانواده که چند تا پسر داشتن توی دهکده ای زندگی میکردن که تپه ای داشت و یه پیرزن به ظاهر بداخلاق که هیچکس باهاش رفت و امد نداشت تو اون روستا زندگی میکرد پسر کوچیکتر اون خانواده یه وقتایی یواشکی خونه پیرزنا رو نگاه میکرد تا اینکه کم کم با پیرزنه دوست شد وفهمید اونقدر هم که مردم فکر میکنن پیرزن بداخلاقی نیست و هرروز پای صحبتهای پیرزنه می نشست. پدر پسره با بچه هاش زیاد خوب نبود و مادره همیشه بهش میگفت انقدر با پسرات بداخلاقی نکن پسرات میرن شهر
تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.
طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات