سوالات با برچسب همسرم


06

سوال


11

جواب

سوال های تصادفی با این برچسب
باعرض سلام من 9ساله ازدواج کردم همسرم جنوب کار میکنه 24روزسرکاره ویک هفته مرخصی داره دوتابچه دارم 6ساله ویک ساله همه ی مشکلات روی دوش منه تنهایی زندگی کردن واقعا سخته من سرکارم میرم این 9ساله ازلحاظ مالی خیلی به همسرم کمک کردم خونه ای که ساختیم شاید یک دهم پول خونه مال همسرم بوده بقیه همش خودم وام گرفتم وطلا فروختم پس انداز کردم 9ساله شوهرم بیشتر حقوقشو میده به برادرش واین واقعا برای من ازار دهنده وغیرقابل تحمله همیشه باهم سراین مسئله بگو مگو داریم بیشتر وقتها بهم دروغ میگه وپنهانکاری میکنه مثلا برادرش که خونه خریده بود از طریق خانوادش فهمیدم 20 میلیون بهش پول نقد کمک کرده درحالیکه ماخودمون هنوز ماشین نداریم یک دست مبل یایک اثاث خوب توی خونه مون نداریم انقدم قسط داریم که بعضی وقتا واسه خرجی خونه به مشکل برمیخوریم حتی یکبار فهمیدم کارت حقوقش دست زن داداششه اعصابم خیلی بهم ریخته دیگه نمیتونم این زندگی رو تحمل کنم شب وروز کارم شده گریه کردن ودارم به جدایی فکر میکنم نمیدونم چکارکنم وچه راهی درسته همسرم منو درک نمیکنه من فکرمیکنم اون داره بدترین ظلم رودرحق منوبچه هام میکنه.لطفا منوراهنمایی کنید بسیار متشکرم.
پربازدید ترین های این برچسب
سلام با عرض خسته نباشید و آرزوی قبولی طاعات می خواستم اگر امکان داره بنده رو راهنمایی کنید ممنون مشکل من اینه که هر وقت می خوام با شوهرم صحبت کنم شدیدا احساس خجالت و شرم و حیا بهم دست میده و یه بعض سنگینی در گلو ایجاد میشه که نمیتونم حتی یک کلمه بگم و تمام لب و دهنم خشک میشه و قلبم به تپش شدید میفته البته ما هنوز در دوران نامزدی هستیم و می خواستم اگر امکان داره یه راه حلی بهم نشون بدید چون من اگر نتونم حرفمو بزنم یا چیزی بپرسم و بخوام واقعا با این وجود نمیتونم شناخت بیشتری از همسرم پیدا کنم و دائم خودم رو به این خاطر سرزنش میکنم البته نه این که بگم رفتار همسرم باعث میشه نه ایشون خیلی متین و خیلی با خنده رویی سعی میکنه بهم آرامش بده تا من حرفمو بزنم ولی نمیتونم بغضم رو بخورم و حرفمو بزنم و شدیدا دچار مشکل هستم البته همه اینها هم همه از خجالت نیست بلکه فکر میکنم شاید دلیل دیگه ای هم داشته باشه که نمیدونم یا شاید هم طبیعیه و من خیلی حساسم لطفا راهنمایی کنید ممنون
باعرض سلام من 9ساله ازدواج کردم همسرم جنوب کار میکنه 24روزسرکاره ویک هفته مرخصی داره دوتابچه دارم 6ساله ویک ساله همه ی مشکلات روی دوش منه تنهایی زندگی کردن واقعا سخته من سرکارم میرم این 9ساله ازلحاظ مالی خیلی به همسرم کمک کردم خونه ای که ساختیم شاید یک دهم پول خونه مال همسرم بوده بقیه همش خودم وام گرفتم وطلا فروختم پس انداز کردم 9ساله شوهرم بیشتر حقوقشو میده به برادرش واین واقعا برای من ازار دهنده وغیرقابل تحمله همیشه باهم سراین مسئله بگو مگو داریم بیشتر وقتها بهم دروغ میگه وپنهانکاری میکنه مثلا برادرش که خونه خریده بود از طریق خانوادش فهمیدم 20 میلیون بهش پول نقد کمک کرده درحالیکه ماخودمون هنوز ماشین نداریم یک دست مبل یایک اثاث خوب توی خونه مون نداریم انقدم قسط داریم که بعضی وقتا واسه خرجی خونه به مشکل برمیخوریم حتی یکبار فهمیدم کارت حقوقش دست زن داداششه اعصابم خیلی بهم ریخته دیگه نمیتونم این زندگی رو تحمل کنم شب وروز کارم شده گریه کردن ودارم به جدایی فکر میکنم نمیدونم چکارکنم وچه راهی درسته همسرم منو درک نمیکنه من فکرمیکنم اون داره بدترین ظلم رودرحق منوبچه هام میکنه.لطفا منوراهنمایی کنید بسیار متشکرم.

سوال و جواب ها با برچسب همسرم




سلام متولد ۵۴ هستم تقریبآ عاشق همسرم هستم ولی سر یه موضوع کوچیک همیشه دعوا داریم و تا یک ویا دوهفته قهر هستیم جدیدا حرفهای رکیک هم باب شده یه پسر داریم اگه این بچه نبود تا الان طلاق می گرفتیم بیشتر بحث ها
۱. خونه همیشه ریخت پاشه البته بخاطر پسرم ریخت وپاش اسباب بازی و..
۲. همیشه میگه مادرت چی گفت و جاری هاش چی گفتن و اونا دشمنش هستن
۳. درخانواده اش یعنی پدرش هم همیشه با برادرشان و عروسشون مشکل دارن
۴. موضوعات قدیم همش تو ذهنش هستن
۵. تو درسهای دانشگاهی خودش کم میاره و من باید کارهای عملیش و حتی نمرات تو سایتش را هم من باید انجام دهم
۶. وقتی قهر هستیم نه غذایی و نه صحبتی ونه .... حتی واسه کودک پنج ساله هم نگرانم
۷. من از سر کار میام زمانیکه قهر هم نباشیم اصلا یه خسته نباشید هم نمیگه چه رسد به سلام کردن
و اما خودم
۱. به خانواده ام توهین بشه عصبانی میشم خصوصا مادرم که یه عمر به پای من نشست و مادری کرد
۲. مهندس پتروشیمی هستم و از نظر مالی مشکلی ندارم و همیشه میگه تو ادعای کارت را داری
۳. جلو بچه سعی میکنم دعوا نکنیم ولی ادامه که بده منم میزنم به سیم آخر
۴. قبلا یه بار عقد کردم و طلاق گرفتیم و از این موضوع سوء استفاده میکنه و میگه عابران دیگه می ره اگه منو طلاق بدی
۵. هرچی می خواد واسه خودش می خره طلا و لباس و ...منم زیاد کاری باهاش ندارم
۶. انتظار داره هر موقع می ریم شهرستان ماشین پر کنیم از سوغات و ... بعدم حرفی بزنم میگه گدایی تو


لذا تو دوراهی گیر کردم زندگی با این هم واسم سخت شده نمیدونم راهنمایی کنید الانم تو دوران قهر هستیم

سلام متولد ۵۴ هستم تقریبآ عاشق همسرم هستم ولی سر یه موضوع کوچیک همیشه دعوا داریم و تا یک ویا دوهفته قهر هستیم جدیدا حرفهای رکیک هم باب شده یه پسر داریم اگه این بچه نبود تا الان طلاق می گرفتیم بیشتر بحث ها
۱. خونه همیشه ریخت پاشه البته بخاطر پسرم ریخت وپاش اسباب بازی و..
۲. همیشه میگه مادرت چی گفت و جاری هاش چی گفتن و اونا دشمنش هستن
۳. درخانواده اش یعنی پدرش هم همیشه با برادرشان و عروسشون مشکل دارن
۴. موضوعات قدیم همش تو ذهنش هستن
۵. تو درسهای دانشگاهی خودش کم میاره و من باید کارهای عملیش و حتی نمرات تو سایتش را هم من باید انجام دهم
۶. وقتی قهر هستیم نه غذایی و نه صحبتی ونه .... حتی واسه کودک پنج ساله هم نگرانم
۷. من از سر کار میام زمانیکه قهر هم نباشیم اصلا یه خسته نباشید هم نمیگه چه رسد به سلام کردن
و اما خودم
۱. به خانواده ام توهین بشه عصبانی میشم خصوصا مادرم که یه عمر به پای من نشست و مادری کرد
۲. مهندس پتروشیمی هستم و از نظر مالی مشکلی ندارم و همیشه میگه تو ادعای کارت را داری
۳. جلو بچه سعی میکنم دعوا نکنیم ولی ادامه که بده منم میزنم به سیم آخر
۴. قبلا یه بار عقد کردم و طلاق گرفتیم و از این موضوع سوء استفاده میکنه و میگه عابران دیگه می ره اگه منو طلاق بدی
۵. هرچی می خواد واسه خودش می خره طلا و لباس و ...منم زیاد کاری باهاش ندارم
۶. انتظار داره هر موقع می ریم شهرستان ماشین پر کنیم از سوغات و ... بعدم حرفی بزنم میگه گدایی تو


لذا تو دوراهی گیر کردم زندگی با این هم واسم سخت شده نمیدونم راهنمایی کنید الانم تو دوران قهر هستیم
سلام با عرض خسته نباشید و آرزوی قبولی طاعات می خواستم اگر امکان داره بنده رو راهنمایی کنید ممنون مشکل من اینه که هر وقت می خوام با شوهرم صحبت کنم شدیدا احساس خجالت و شرم و حیا بهم دست میده و یه بعض سنگینی در گلو ایجاد میشه که نمیتونم حتی یک کلمه بگم و تمام لب و دهنم خشک میشه و قلبم به تپش شدید میفته البته ما هنوز در دوران نامزدی هستیم و می خواستم اگر امکان داره یه راه حلی بهم نشون بدید چون من اگر نتونم حرفمو بزنم یا چیزی بپرسم و بخوام واقعا با این وجود نمیتونم شناخت بیشتری از همسرم پیدا کنم و دائم خودم رو به این خاطر سرزنش میکنم البته نه این که بگم رفتار همسرم باعث میشه نه ایشون خیلی متین و خیلی با خنده رویی سعی میکنه بهم آرامش بده تا من حرفمو بزنم ولی نمیتونم بغضم رو بخورم و حرفمو بزنم و شدیدا دچار مشکل هستم البته همه اینها هم همه از خجالت نیست بلکه فکر میکنم شاید دلیل دیگه ای هم داشته باشه که نمیدونم یا شاید هم طبیعیه و من خیلی حساسم لطفا راهنمایی کنید ممنون
باعرض سلام من 9ساله ازدواج کردم همسرم جنوب کار میکنه 24روزسرکاره ویک هفته مرخصی داره دوتابچه دارم 6ساله ویک ساله همه ی مشکلات روی دوش منه تنهایی زندگی کردن واقعا سخته من سرکارم میرم این 9ساله ازلحاظ مالی خیلی به همسرم کمک کردم خونه ای که ساختیم شاید یک دهم پول خونه مال همسرم بوده بقیه همش خودم وام گرفتم وطلا فروختم پس انداز کردم 9ساله شوهرم بیشتر حقوقشو میده به برادرش واین واقعا برای من ازار دهنده وغیرقابل تحمله همیشه باهم سراین مسئله بگو مگو داریم بیشتر وقتها بهم دروغ میگه وپنهانکاری میکنه مثلا برادرش که خونه خریده بود از طریق خانوادش فهمیدم 20 میلیون بهش پول نقد کمک کرده درحالیکه ماخودمون هنوز ماشین نداریم یک دست مبل یایک اثاث خوب توی خونه مون نداریم انقدم قسط داریم که بعضی وقتا واسه خرجی خونه به مشکل برمیخوریم حتی یکبار فهمیدم کارت حقوقش دست زن داداششه اعصابم خیلی بهم ریخته دیگه نمیتونم این زندگی رو تحمل کنم شب وروز کارم شده گریه کردن ودارم به جدایی فکر میکنم نمیدونم چکارکنم وچه راهی درسته همسرم منو درک نمیکنه من فکرمیکنم اون داره بدترین ظلم رودرحق منوبچه هام میکنه.لطفا منوراهنمایی کنید بسیار متشکرم.
سلام متولد ۵۴ هستم تقریبآ عاشق همسرم هستم ولی سر یه موضوع کوچیک همیشه دعوا داریم و تا یک ویا دوهفته قهر هستیم جدیدا حرفهای رکیک هم باب شده یه پسر داریم اگه این بچه نبود تا الان طلاق می گرفتیم بیشتر بحث ها
۱. خونه همیشه ریخت پاشه البته بخاطر پسرم ریخت وپاش اسباب بازی و..
۲. همیشه میگه مادرت چی گفت و جاری هاش چی گفتن و اونا دشمنش هستن
۳. درخانواده اش یعنی پدرش هم همیشه با برادرشان و عروسشون مشکل دارن
۴. موضوعات قدیم همش تو ذهنش هستن
۵. تو درسهای دانشگاهی خودش کم میاره و من باید کارهای عملیش و حتی نمرات تو سایتش را هم من باید انجام دهم
۶. وقتی قهر هستیم نه غذایی و نه صحبتی ونه .... حتی واسه کودک پنج ساله هم نگرانم
۷. من از سر کار میام زمانیکه قهر هم نباشیم اصلا یه خسته نباشید هم نمیگه چه رسد به سلام کردن
و اما خودم
۱. به خانواده ام توهین بشه عصبانی میشم خصوصا مادرم که یه عمر به پای من نشست و مادری کرد
۲. مهندس پتروشیمی هستم و از نظر مالی مشکلی ندارم و همیشه میگه تو ادعای کارت را داری
۳. جلو بچه سعی میکنم دعوا نکنیم ولی ادامه که بده منم میزنم به سیم آخر
۴. قبلا یه بار عقد کردم و طلاق گرفتیم و از این موضوع سوء استفاده میکنه و میگه عابران دیگه می ره اگه منو طلاق بدی
۵. هرچی می خواد واسه خودش می خره طلا و لباس و ...منم زیاد کاری باهاش ندارم
۶. انتظار داره هر موقع می ریم شهرستان ماشین پر کنیم از سوغات و ... بعدم حرفی بزنم میگه گدایی تو


لذا تو دوراهی گیر کردم زندگی با این هم واسم سخت شده نمیدونم راهنمایی کنید الانم تو دوران قهر هستیم
سلام با عرض خسته نباشید و آرزوی قبولی طاعات می خواستم اگر امکان داره بنده رو راهنمایی کنید ممنون مشکل من اینه که هر وقت می خوام با شوهرم صحبت کنم شدیدا احساس خجالت و شرم و حیا بهم دست میده و یه بعض سنگینی در گلو ایجاد میشه که نمیتونم حتی یک کلمه بگم و تمام لب و دهنم خشک میشه و قلبم به تپش شدید میفته البته ما هنوز در دوران نامزدی هستیم و می خواستم اگر امکان داره یه راه حلی بهم نشون بدید چون من اگر نتونم حرفمو بزنم یا چیزی بپرسم و بخوام واقعا با این وجود نمیتونم شناخت بیشتری از همسرم پیدا کنم و دائم خودم رو به این خاطر سرزنش میکنم البته نه این که بگم رفتار همسرم باعث میشه نه ایشون خیلی متین و خیلی با خنده رویی سعی میکنه بهم آرامش بده تا من حرفمو بزنم ولی نمیتونم بغضم رو بخورم و حرفمو بزنم و شدیدا دچار مشکل هستم البته همه اینها هم همه از خجالت نیست بلکه فکر میکنم شاید دلیل دیگه ای هم داشته باشه که نمیدونم یا شاید هم طبیعیه و من خیلی حساسم لطفا راهنمایی کنید ممنون
باعرض سلام من 9ساله ازدواج کردم همسرم جنوب کار میکنه 24روزسرکاره ویک هفته مرخصی داره دوتابچه دارم 6ساله ویک ساله همه ی مشکلات روی دوش منه تنهایی زندگی کردن واقعا سخته من سرکارم میرم این 9ساله ازلحاظ مالی خیلی به همسرم کمک کردم خونه ای که ساختیم شاید یک دهم پول خونه مال همسرم بوده بقیه همش خودم وام گرفتم وطلا فروختم پس انداز کردم 9ساله شوهرم بیشتر حقوقشو میده به برادرش واین واقعا برای من ازار دهنده وغیرقابل تحمله همیشه باهم سراین مسئله بگو مگو داریم بیشتر وقتها بهم دروغ میگه وپنهانکاری میکنه مثلا برادرش که خونه خریده بود از طریق خانوادش فهمیدم 20 میلیون بهش پول نقد کمک کرده درحالیکه ماخودمون هنوز ماشین نداریم یک دست مبل یایک اثاث خوب توی خونه مون نداریم انقدم قسط داریم که بعضی وقتا واسه خرجی خونه به مشکل برمیخوریم حتی یکبار فهمیدم کارت حقوقش دست زن داداششه اعصابم خیلی بهم ریخته دیگه نمیتونم این زندگی رو تحمل کنم شب وروز کارم شده گریه کردن ودارم به جدایی فکر میکنم نمیدونم چکارکنم وچه راهی درسته همسرم منو درک نمیکنه من فکرمیکنم اون داره بدترین ظلم رودرحق منوبچه هام میکنه.لطفا منوراهنمایی کنید بسیار متشکرم.
سلام متولد ۵۴ هستم تقریبآ عاشق همسرم هستم ولی سر یه موضوع کوچیک همیشه دعوا داریم و تا یک ویا دوهفته قهر هستیم جدیدا حرفهای رکیک هم باب شده یه پسر داریم اگه این بچه نبود تا الان طلاق می گرفتیم بیشتر بحث ها
۱. خونه همیشه ریخت پاشه البته بخاطر پسرم ریخت وپاش اسباب بازی و..
۲. همیشه میگه مادرت چی گفت و جاری هاش چی گفتن و اونا دشمنش هستن
۳. درخانواده اش یعنی پدرش هم همیشه با برادرشان و عروسشون مشکل دارن
۴. موضوعات قدیم همش تو ذهنش هستن
۵. تو درسهای دانشگاهی خودش کم میاره و من باید کارهای عملیش و حتی نمرات تو سایتش را هم من باید انجام دهم
۶. وقتی قهر هستیم نه غذایی و نه صحبتی ونه .... حتی واسه کودک پنج ساله هم نگرانم
۷. من از سر کار میام زمانیکه قهر هم نباشیم اصلا یه خسته نباشید هم نمیگه چه رسد به سلام کردن
و اما خودم
۱. به خانواده ام توهین بشه عصبانی میشم خصوصا مادرم که یه عمر به پای من نشست و مادری کرد
۲. مهندس پتروشیمی هستم و از نظر مالی مشکلی ندارم و همیشه میگه تو ادعای کارت را داری
۳. جلو بچه سعی میکنم دعوا نکنیم ولی ادامه که بده منم میزنم به سیم آخر
۴. قبلا یه بار عقد کردم و طلاق گرفتیم و از این موضوع سوء استفاده میکنه و میگه عابران دیگه می ره اگه منو طلاق بدی
۵. هرچی می خواد واسه خودش می خره طلا و لباس و ...منم زیاد کاری باهاش ندارم
۶. انتظار داره هر موقع می ریم شهرستان ماشین پر کنیم از سوغات و ... بعدم حرفی بزنم میگه گدایی تو


لذا تو دوراهی گیر کردم زندگی با این هم واسم سخت شده نمیدونم راهنمایی کنید الانم تو دوران قهر هستیم


چند سوال تصادفی




پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.