سوالات با برچسب مدرسه


252

سوال


264

جواب

سوال های تصادفی با این برچسب
سلام
من دانش اموز سال اول متوسطه یا همون هفتمم
مدرسه رفتن برام واقعا سخته در حدی که کابوسشم میبینم
درس خوندن رو دوست ندارم
تو جمع دوستام بودن رو هم همینطور
البته این به این خاطره که باهاشون فرق میکنم و حرف هایی که بهم میزنن اصلا برام جالب نیست وگرنه در جمع هایی مثل تیم ورزشم و... دوست دارم باشم چون تقریبا مثل اونام
تنهایی رو بیشتر دوست دارم چون وقتی تنهام از خودم سوال هایی میپرسم و جواب هایی به خودم میدم که هیچ کس نمیتونه اونارو بم بگه.
از معلمام بدم نمیاد چون میدونم به خیال خودش داره بهترین کارارو واسمون انجام میده اما مطمعنم نمیدونه چقدر سخته. نمیدونه چقدر سخته ادم جلوی 30 نفر خورد بشه. نمیدونه که چقدر بده ادم از ترس فرداش نتونه شب بخوابه. بزرگ ترین نقطه ضعف منم تحقیر کردنم توسط دیگریه. میدونم خیلی بده بخاطر همین 6 سال مدرسمو بزور درس خوندم بهترین شاگرد بودم اونم واسه یه مشت معلم. میدونم. الان میگین بزرگ بشی ازشون تشکر میکنی. وای که چقدر از این حرف بدم میاد. درس خوندن شاید باعث بشه ایندم روشن بشه اما در ظاهر اینطوریه در باطن هیچ وقت خوشحال نخواهم بود و معنی زندگی واقعی رو نخواهم چشید. بخاطر همین امسال، سال هفتم مدرسم دارم سعی میکنم درس نخونم اما دارم دیوونه میشم هم نمیتونم تو جمع دوستام باشم هم به چشم معلمام یه کودن به نظر میام. از اون نگاه هاشون متنفرم. ناظما هم که مثل حیوون با ادم رفتار میکنن. به چشمشون یه پشه ی بی تربیت و بی نظم و تنبل و احمقی بیش نیستی
از همون لحظه اولی که وارد مدرسه میشم اذیتم میکنن.
یه بار ناظمه بهم گفت کی از این مدرسه میری تا از دستت راحت شیم؟
میدونم بهترین کار اینه که بهشون اهمیت ندم. خیلی سعی کردم. یه روز یه بار دوستمم گفت که ازت خیلی خوشم میاد خیلی خونسرد و بیخیالی. اما نمیدونه از درون دارم چه زجری میکشم.
بخاطر همین همیشه سعی کردم فرار کنم . بیشتر روزای مدرسرو غیبت میکنم. بخاطر همین نه تنها بچه بلکه معلما هم بهم تیکه میندازن.
خسته شدم. خیلی خسته شدم.
بیشتر کابوسام اینه که یکی داره دنبالم میکنه و من به شدت میدوم و فرار میکنم.
ولی بازم با اینکه این همه اذیت میشم نرفتن و غیبت کردنو ترجیه میدم حداقل وقتی نمیرم میتونم ذهنمو اروم کنم
جدا نمیدونم چکار دیگه باید بکنم
تنها کاری که از دستم برمیومد این بود که نظرات شما رو بشنوم
ممنون میشم راهنماییم کنید.
ببخشید که بد و طولانی نوشتم.
پربازدید ترین های این برچسب
سلام
من دانش اموز سال اول متوسطه یا همون هفتمم
مدرسه رفتن برام واقعا سخته در حدی که کابوسشم میبینم
درس خوندن رو دوست ندارم
تو جمع دوستام بودن رو هم همینطور
البته این به این خاطره که باهاشون فرق میکنم و حرف هایی که بهم میزنن اصلا برام جالب نیست وگرنه در جمع هایی مثل تیم ورزشم و... دوست دارم باشم چون تقریبا مثل اونام
تنهایی رو بیشتر دوست دارم چون وقتی تنهام از خودم سوال هایی میپرسم و جواب هایی به خودم میدم که هیچ کس نمیتونه اونارو بم بگه.
از معلمام بدم نمیاد چون میدونم به خیال خودش داره بهترین کارارو واسمون انجام میده اما مطمعنم نمیدونه چقدر سخته. نمیدونه چقدر سخته ادم جلوی 30 نفر خورد بشه. نمیدونه که چقدر بده ادم از ترس فرداش نتونه شب بخوابه. بزرگ ترین نقطه ضعف منم تحقیر کردنم توسط دیگریه. میدونم خیلی بده بخاطر همین 6 سال مدرسمو بزور درس خوندم بهترین شاگرد بودم اونم واسه یه مشت معلم. میدونم. الان میگین بزرگ بشی ازشون تشکر میکنی. وای که چقدر از این حرف بدم میاد. درس خوندن شاید باعث بشه ایندم روشن بشه اما در ظاهر اینطوریه در باطن هیچ وقت خوشحال نخواهم بود و معنی زندگی واقعی رو نخواهم چشید. بخاطر همین امسال، سال هفتم مدرسم دارم سعی میکنم درس نخونم اما دارم دیوونه میشم هم نمیتونم تو جمع دوستام باشم هم به چشم معلمام یه کودن به نظر میام. از اون نگاه هاشون متنفرم. ناظما هم که مثل حیوون با ادم رفتار میکنن. به چشمشون یه پشه ی بی تربیت و بی نظم و تنبل و احمقی بیش نیستی
از همون لحظه اولی که وارد مدرسه میشم اذیتم میکنن.
یه بار ناظمه بهم گفت کی از این مدرسه میری تا از دستت راحت شیم؟
میدونم بهترین کار اینه که بهشون اهمیت ندم. خیلی سعی کردم. یه روز یه بار دوستمم گفت که ازت خیلی خوشم میاد خیلی خونسرد و بیخیالی. اما نمیدونه از درون دارم چه زجری میکشم.
بخاطر همین همیشه سعی کردم فرار کنم . بیشتر روزای مدرسرو غیبت میکنم. بخاطر همین نه تنها بچه بلکه معلما هم بهم تیکه میندازن.
خسته شدم. خیلی خسته شدم.
بیشتر کابوسام اینه که یکی داره دنبالم میکنه و من به شدت میدوم و فرار میکنم.
ولی بازم با اینکه این همه اذیت میشم نرفتن و غیبت کردنو ترجیه میدم حداقل وقتی نمیرم میتونم ذهنمو اروم کنم
جدا نمیدونم چکار دیگه باید بکنم
تنها کاری که از دستم برمیومد این بود که نظرات شما رو بشنوم
ممنون میشم راهنماییم کنید.
ببخشید که بد و طولانی نوشتم.

سوال و جواب ها با برچسب مدرسه


مدرسه یک برچسب است که به تمام سوالات و مسائل مرتبط با آموزش و پرورش، مدارس، دانش‌آموزان، معلمان، سیاست‌های آموزشی، نظام تعلیم و تربیت و هر موضوع دیگر مربوط به محیط مدرسه و آموزش اشاره دارد. این برچسب از اهمیت بسزایی برخوردار است زیرا مدرسه به عنوان یکی از مهمترین محیط‌ها برای رشد و تربیت نسل جوان و انتقال دانش و ارزش‌های فرهنگی به نسل‌های آینده شناخته می‌شود. بنابراین، بحث‌های متعددی از جمله کیفیت تحصیلی، نظام آموزشی، نقاط قوت و ضعف سیستم آموزشی، نحوه ارتقاء فرایند آموزشی و تعلیمی، نقش معلمان و والدین و غیره زیر این برچسب در این پلتفرم مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره مدرسه سوال بپرس!



سلام
من دانش اموز سال اول متوسطه یا همون هفتمم
مدرسه رفتن برام واقعا سخته در حدی که کابوسشم میبینم
درس خوندن رو دوست ندارم
تو جمع دوستام بودن رو هم همینطور
البته این به این خاطره که باهاشون فرق میکنم و حرف هایی که بهم میزنن اصلا برام جالب نیست وگرنه در جمع هایی مثل تیم ورزشم و... دوست دارم باشم چون تقریبا مثل اونام
تنهایی رو بیشتر دوست دارم چون وقتی تنهام از خودم سوال هایی میپرسم و جواب هایی به خودم میدم که هیچ کس نمیتونه اونارو بم بگه.
از معلمام بدم نمیاد چون میدونم به خیال خودش داره بهترین کارارو واسمون انجام میده اما مطمعنم نمیدونه چقدر سخته. نمیدونه چقدر سخته ادم جلوی 30 نفر خورد بشه. نمیدونه که چقدر بده ادم از ترس فرداش نتونه شب بخوابه. بزرگ ترین نقطه ضعف منم تحقیر کردنم توسط دیگریه. میدونم خیلی بده بخاطر همین 6 سال مدرسمو بزور درس خوندم بهترین شاگرد بودم اونم واسه یه مشت معلم. میدونم. الان میگین بزرگ بشی ازشون تشکر میکنی. وای که چقدر از این حرف بدم میاد. درس خوندن شاید باعث بشه ایندم روشن بشه اما در ظاهر اینطوریه در باطن هیچ وقت خوشحال نخواهم بود و معنی زندگی واقعی رو نخواهم چشید. بخاطر همین امسال، سال هفتم مدرسم دارم سعی میکنم درس نخونم اما دارم دیوونه میشم هم نمیتونم تو جمع دوستام باشم هم به چشم معلمام یه کودن به نظر میام. از اون نگاه هاشون متنفرم. ناظما هم که مثل حیوون با ادم رفتار میکنن. به چشمشون یه پشه ی بی تربیت و بی نظم و تنبل و احمقی بیش نیستی
از همون لحظه اولی که وارد مدرسه میشم اذیتم میکنن.
یه بار ناظمه بهم گفت کی از این مدرسه میری تا از دستت راحت شیم؟
میدونم بهترین کار اینه که بهشون اهمیت ندم. خیلی سعی کردم. یه روز یه بار دوستمم گفت که ازت خیلی خوشم میاد خیلی خونسرد و بیخیالی. اما نمیدونه از درون دارم چه زجری میکشم.
بخاطر همین همیشه سعی کردم فرار کنم . بیشتر روزای مدرسرو غیبت میکنم. بخاطر همین نه تنها بچه بلکه معلما هم بهم تیکه میندازن.
خسته شدم. خیلی خسته شدم.
بیشتر کابوسام اینه که یکی داره دنبالم میکنه و من به شدت میدوم و فرار میکنم.
ولی بازم با اینکه این همه اذیت میشم نرفتن و غیبت کردنو ترجیه میدم حداقل وقتی نمیرم میتونم ذهنمو اروم کنم
جدا نمیدونم چکار دیگه باید بکنم
تنها کاری که از دستم برمیومد این بود که نظرات شما رو بشنوم
ممنون میشم راهنماییم کنید.
ببخشید که بد و طولانی نوشتم.


چند سوال تصادفی




پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.