سلام
من دختری 35 ساله هستم با ظاهری زیبا و جذاب..از نظر تحصیلات بالاترین مرتبه (دکتری) و موقعیت اجتماعی را دارم. مدت 6 سال با پسر خاله ام که الان 41ساله است دوست هستم. من بدلیل از دست دادن پدر و مادر رفت و آمدی با خانواده خاله ام نداشتم اما 6 سال قبل بطور اتفاقی پسر خاله ام را در منزل مادر بزرگم دیدم اون ورشکسته شده بود و بسیار از نظر روحی داغون بود.. همون شب اون به من ابراز علاقه کرد و این ابراز کردن همچنان بیشتر میشد طوری که همیشه به من میگفت اگه منو ول کنی من میمیرم.. همیشه بهم التماس میکرد که دوستم داشته باش.. و من اول بخاطر ناراحتی های اون کنارش مونم اما کم کم عاشقش شدم.. از نظر مالی وضع خوبی نداشت و من بدور از چشم همه یعنی خانواده خودم و خودش اون رو حمایت میکردم.. حتی شارژ ایرانسلش رو هم براش میخریدم.. گوشی موبایل و... همه همه با من بود.. سعی میکردم آخر هفته هارو کنار اون و خانوادش باشم و بهشون محبت بی دریغ میکردم.. خودش همیشه میگفت تو دنیا هیچکس مثل تو پیدا نمیشه.. تمام این مدت هر موقع بیرون میرفتیم هزینه ها با من بود.. و منو حتی یک پارک برای تفریح نبرد و علتش را میگفت چون من دست خالیم خجالت میکشم بیام بیرون.. البته ناگفته نماند گاهگاهی برایم هدیه هم میخرید و بهم میگفت اگه پولدار بشم دنیا رو برات میگیرم..
5 سال به این منوال من همه جوره کنار خودش و خانوادش بودم تا اینکه سال گذشته با کمک یکی از دوستانش دفتر دار یک وکیل شد و کمی پول دار شد.. اما بعد از چند ماه از کارش من متوجه اس ام اسهای عاشقانش شدم.. و بعد فهمیدم با یک زن مطلقه که یک دختر 17 ساله داشت دوست شده بود و نسبت به اون زن بسیار متعصب بود در حالیکه نسبت به من هیچ تعصب و تعهدی نشون نمیداد و میگفت چون دوستت دارم نمیخوام محدودت کنم حتی چند بار به من پیشنهاد داد با دوستاش رابطه برقرار کنم.. و بعد گفت میخواستم امتحانت کنم.. بهش گفتم اگه منو دوست داری با اون زن بهم بزن اما اون میگفت من یک مدت باید با این زن به رابطم ادامه بدم تا یک بهانه پیدا کنم و ازش جدا بشم..
بهم گفت که من عاشق تو هستم و نسبت به اون زن احساسی ندارم التماس میکرد کنارم باش و تنهام نذار تا من با اون رابطمو بهم بزنم میگفت من تو این رابطه گیر کردم.. و من باور کردم..
تا عید امسال که من برای عیدیشون رفته بودم و اون زن زنگ زد و بهش گفت من پایین ساختمون منتظرت هستم و پسر خالم کروات و عطر و ادکلن زد و بسیار تیپ زد و رفت به من گفت دنبالم نیا.. اما من باهاش رفتم پایین ساختمون.. دست پسرخالمو گرفتم و اون به شدت دستم انداخت کنار و گفت دست منو نگیر خوشم نمیاد بعد رفت پیش اون زن.. پیش زنه به من گفت حرفاتو بزن و برو.. و بهم توهین کرد.. بعد با اون زن خندون سوار پراید زنه شدن و رفتند.. چند ساعت بعد زنه به من زن زد و گفت تو باهاش 6 سال دوست بودی و من 2 ماه.. گفت رفتارش با تو بقدری توهین آمیز بود که به من برخورد.. البته زنه میخواست با این حرفاش ناراحتی منو بیشتر کنه.. بعد از اون روز من باهایش قهر کردم و جواب تلفن و اس هاشو نمی دادم.. خیلی معذرت خواهی کرد و اظهار پشیمونی میکرد میگفت من اون روز کروات زدم که برم با اون زن دعوا کنم و بهم بزنم اما تو نذاشتی... به خانوادش گفته من به حرف اون زن گوش دادم و ازش فاصله گرفتم.. اما من هربار اس ام اس های عاشقانه ایندو را با هم میدیدم داغون میشدم.. در ضمن تو این مدتی که با اون زن دوست شده هر هفته با هم شمال و پارک های مختلف تهران میرن.. و عکسهای خیلی زیبا از اون زن میگیره و میگه چه اشکال داره دوربین همرام بوده ازش عکس گرفتم.. به من میگه تو خودتو با کی مقایسه میکنی جای تو، تو قلب من محفوظه و اون جای تورو نمیگیره.. الان رابطمو باهاش بهم زدم اما خانوادش تلاش میکنن این رابطه درست بشه.. حتی من بهش گفتم اگه به اون زن بهم بزنی می بخشمت اما اون همچنان به این رابطه اصرار میکنه..
الان نمیدونم چکار کنم .. فقط فکر میکنم اگه واقعا راست میگفت و دوستم داشت اینکارا رو با هام نمیکرد.. اما من همچنان عاشقش هستم..
لطفا راهنمایی کنید ایا همچین آدمی واقعا اینطور که میگه دوستم داره؟ یا ممکن هست در آینده بهتر بشه.. میدونم که دوباره برمیگرده اما آیا واقعا میشه همچین رفتار هایی رو بخشید؟ میتونم منتظرش بمونم تا بهم برگرده؟ راستی اینو بگم از وقتی من ولش کردم مریض شده.. و دکتر گفته نارحتیش عصبیه..
من عاشقانه دوستش دارم اما نمیدونم چیکار کنم.. اگه یک مدت بگذره و اون زن دست از سرش برداره آیا میتونم دوباره بهش اعتماد کنم؟




جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

به نامزدم شک دارم

سلام.من حدودا یکساله که نامزد کردم نوزده سالمه والان چندماهی است که بهش شک دارم با اینکه میدونم اون هم منو خیلی دوست داره وحاضرهرکاری برام بکنه اما نمیدونم چطوری این افکار ازخودم دور کنم.همش فکر میکنم یچیزی ازم پنهان میکنه یا بهم بی توجه شده خواهش میکنم کمکم کنید زندگیم داره خراب میشه



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

6


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

6 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



3
17
49

kaenat

سلام
اولا خیلی بهت تبریک میگم که یکساله نامزدی و برای اشنایی وقت گذاشتی و فرتی نرفتی تو ازدواج !
که اونجا که مشکل خیلی بزرگ میشه
بعد به شما عرض کنم که
اینکه به خای این افکار رو از سرت دور کنی ممکن نیست بعضی دوستان گفتنند این افکار رو از سرت دور کن
خوب عارضم به خدمتتون که خوب بفرمایید چه طوری این افکار رو از سرمون دور کنیم!

عزیزم چرا باهاش صحبت نمیکنی ،شما که تا اینجی کار خوب پیش امدی و عقلانی بودی پس از اینجا به بعد هم عقلانی باش مثل یک انسان متمدن
برو باهاش صحبت کن
یه زمانی رو بزار بگو الان وقت داری بمیخوام باهات صحبت کنم
بعد حرف های خودت رو صادقانه بزن

به شما کتاب فوق العاده ارزشمند بلوغ فکری در زندگی زناشویی رو پیشنهاد میدهم
0
امتیاز


29388
10024
90929

Guest

سلام.
با خودت روراست باش چیزی ازش دیدی یا زاده ی افکار خودته.
در هرصورت میتونی باهاش در میان بذاری و از چیزایی که آزارت میده واسش حرف بزنی.
اگه هم خودت شکاکی، به پزشک مراجه کن.ورزش کن.خودتو سرگرم مواردی کن که نهایتا به شک منجر نشه منظورم محیط سالم.فیلم مناسب.آهنگ شاد.کلاس های آموزشی.
مردها به شک کردن خیلی حساس ان و باعث میشه به خاطر رفتار غیر منطقی تو به کاری دست بزنه که جبران ناپذیر باشه.جدی بگیر
0
امتیاز


29388
10024
90929

Guest

به همسرت بیشتر توجه و محبت کن انقد اعتمادشو جلب کن که همه چیرو بهت بگه خودش .وقتی همه چیو بهت بگه کم کم درست میشه.شاید صحبت نکردن راجع به مسائل باعث شده اینجوری کر کنی و خیال میکنی اینجوریه
0
امتیاز


3
37
299

buffon

سلام. پیشنهاد میکنم اگر مطمئنید دوستتون داره هرچه سریعتر عروسی کنید، منظورم عروسی با چراغونیه نه مخفیا. سعی کنید اعتمادشا با صداقت جلب کنید و هرگز سوال پیچش نکنید که کجا و با کی بودی. موفق باشید.
0
امتیاز


1
1
40

masoud524

سلام.هیچوقت اشتباه نکن.ببین آدم نسبت به هرچی که بدبین باشه مطمین باش که یه ایراد از توش پیدا میکنه.پس بجای این افکارالکی که هیچ پایه و اساسی نداره به خوبی هاش فک کن و بیخیال این چیزا شو
0
امتیاز


0
101
140

alemedahr

سلام "بدبینی" و "مقایسه" همیشه و برای اکثر زوج ها آفت های خطرناکی بوده و هست. چیز جدیدی نیست. البته نمی گم همین الان همه بدبینی ها رو از ذهنتون خط بزنید. ولی بهتره اجازه ندید شک توی ذهنتون جا خشک کنه. هر مسئله ای هست تکلیفش رو روشن کنید. اگه با حرف زدن و سوال های خوب پرسیدن و تحقیق قابل حله حلش کنید و اگه نیست سعی کنید پاکش کنید موفق باشید
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان



22500 امتیاز هدیه بهترین جواب

20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.