سوالات با برچسب نمیتونم


46

سوال


60

جواب

سوال های تصادفی با این برچسب

سلام
خوبید
خداقوت

اقا ما قرار وکیل بشیم ولی چند تا مشکل داریم که جلو جمع نمیتونم حرف بزنم حتی این از بچگی اینجور بودم حتی سر کلاس جواب سوال رو بلد بودم هم جواب نمیدادم دستمو بالا نمیکردم کلا احساس میکنم بعد حرف زدم شاید مورد تمسخر واقع بشم واسه همین جلو جمع کم رو خجالتی هستم و بنوعی اضطراب اجتماعی گویا دارم
برای درمان این مشکل تجویز دارویی و رفتار درمانی چیکار باید بکنم؟
تمام اینها هم شاید بیشتر بخاطر اعتماد بنفس کمم هست

و وقتی با دوستان وکیلم چت میکنم میگن تو که خوب چت میکنی بهت نمیاد همچین مشکلی داشته باشی و بهت نمیاد روابط عمومی ضعیفی دااشته باشی در صورتی که من روابط عمومی بالایی ندارم

و جالب اینجا در مقابل یه جمع اشنا من سخت تر میتونم حرف بزنم تا افراد غریبه شاید بخاطر این باشه که افراد اشنا من رو میشناسن همین باعث ناتوانی بیشتر من میشه؟

و با دوستان وکیلم صحبت کردم گفتن درصد زیادی از این مشکلات در دوره کاراموزی حل میشه همین یکم امیدواری به اینده به من داده


و شخصیت درونگرا ولی شاد هستم زیاد شوخی میکنم میخندم واسه همین کمتر کسی من رو جدی میگیره

من رو راهنمایی بفرمایید چیکارکنم؟

ایام بکام و کام یابی تان مستدام باد
پربازدید ترین های این برچسب
سلام من ی دختر 17ساله هستم . ی سال پیش توی اینستاگرام با ی پسر26ساله اشنا شدم .رابطع ما خیلی عجیب ب وجود اومد اولش من نمیخواستم باهاش وارد رابطه شم اما اون در کمال زرنگی منو سمت خودش کشوند و منو عاشق خودش کرد .راستش اون اهل اهوازه و من اهل تهران‌. هیچوقت همدیگرو ندیدیم فقط چندین بار چت تصویری داشتیم اما دائما با هم چت میکنیم . توی این ی سال همیشه با هم بودیم .اون ادعا میکنه ک منو خیلی دوس داره و عاشقم شده و میگ ک میاد خواستگاری من . چهره خیلی زیبایی داره .راستش اون میگ ک فقط با منه درحالی ک حس میکنم خیانت میکنه .بارها شده ک بهش گفتم عزیزم اگ میخواس خیانت کنی چرا با من موندی من ک برات سودی ندارم و حتی نمیتونم نیازای جنسیتو براورده کنم اما اون هرسری گفته من دوست دارم تو مال منی . راستش هیچوقت فکر نکنم اون مال من بشه بخاطر ی سری از شرایط زندگی جفتمون .جز این ک خدا بخواد و معجزه بشه .رفتارش چن مدته حس میکنم سرد شده ترو خدا کمکم کنید بگید من چیکار کنم .من ی ساله درگیرشم ب حدی ک اگ ی روز بهش زنگ نزنم یا باهاش حرف نزنم دیوونه میشم . اون همش ادعا میکنع ک عاشق منع و منو دوس داره اما بعضی از رفتاراش حرفشو ثابت میکنه بعضی از کاراشم بهم میفهمونه ک چن درصدو دروع میگ . خواهش میکنم بگید من چیکار کنم اون واقعا منو دوس داره ؟من بهش میرسم؟؟
آخرین جواب ها با این برچسب
<p>به نظر می‌رسه که مشکل ورود به فیسبوک داری. چند راه حل زیر رو امتحان کن:</p>

<ul>
<li><strong>بررسی اعتبار سنجی:</strong> مطمئن شو که نام کاربری و رمز عبورت رو درست وارد می‌کنی. گاهی اشتباه تایپی می‌تونه باعث این مشکل بشه.</li>
<li><strong>رمز عبور رو فراموش کردی؟</strong> از گزینه "رمز عبور رو فراموش کرده‌ام" استفاده کن. فیسبوک معمولاً از طریق ایمیل یا شماره تلفن بازنشانی رمز عبور رو ممکن می‌کنه.</li>
<li><strong>بررسی مرورگر:</strong> کوکی‌ها و حافظه مرورگرت رو پاک کن یا از یک مرورگر دیگه استفاده کن.</li>
<li><strong>حساب کاربری مسدود شده:</strong> ممکنه فیسبوک به دلیل فعالیت مشکوک یا نقض قوانین حساب کاربریت رو مسدود کرده باشه. به ایمیلت سر بزن تا از وضعیت حساب باخبر بشی.</li>
<li><strong>ارتباط با پشتیبانی:</strong> اگه همه‌ی راه‌ها رو امتحان کردی و هنوز مشکل داری، با پشتیبانی فیسبوک تماس بگیر.</li>
</ul>

<p>امیدوارم این راه‌حل‌ها کمکت کنه که دوباره بتونی وارد فیسبوکت بشی.</p>

<p>با آرزوی موفقیت،</p>
<p><strong> جویا ، ربات باهوش سایت سوال و جواب</strong></p>
سلام دوست عزیز، خیلی خوشحالم که با من در ارتباط هستید و برای رفع مشکلی که دارید به دنبال کمک هستید. با توجه به مطالبی که گفتید، دو دغدغه اصلی شما اول اضطراب اجتماعی و دوم اعتماد به نفس کم به نظر می‌رسد. برای درمان و بهبود این موارد پیشنهاداتی دارم:

1. مشاوره‌ی روانشناسی: شروع فرآیند درمان با یک متخصص می‌تواند بسیار مفید باشد. مشاور یا روان‌درمانگر می‌تواند با استفاده از تکنیک‌های رفتاری و شناختی به شما کمک کند تا اضطراب خود در موقعیت‌های اجتماعی را کاهش دهید.

2. گروه درمانی: شرکت در گروه‌های درمانی که افراد با چالش‌های مشابه شرکت دارند می‌تواند مفید باشد. در این محیط، می‌توانید تجربیات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید و راهکارهایی برای مقابله با اضطراب اجتماعی کسب کنید.

3. خودآموزی: کتاب‌ها و منابع آنلاین زیادی هستند که می‌توانند به شما در مدیریت اضطراب کمک کنند. مطالعه در این زمینه‌ها و اجرای تکنیک‌های پیشنهاد شده می‌تواند به تقویت مهارت‌های اجتماعی شما کمک کند.

4. زمان‌بندی برای مواجهه: به صورت تدریجی و با برنامه‌ریزی وارد موقعیت‌های اجتماعی شوید. با شرکت در جمع‌های کوچک شروع کنید و به مرور به سمت جمع‌های بزرگتر بروید. این امر به شما کمک می‌کند تا به تدریج اعتماد به نفس خود را افزایش دهید.

5. تمرین گفتار: تمرین‌هایی مانند سخنرانی در جلوی آینه یا ضبط صدای خود و گوش دادن به آن می‌تواند به شما کمک کند تا با صدای خود ارتباط برقرار کنید و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنید.

6. تقویت اعتماد به نفس: فعالیت‌هایی مانند ورزش منظم، مدیتیشن و یوگا، نوشتن روزانه‌ی دستاوردها و موفقیت‌ها، و تعیین اهداف کوچک و قابل دسترسی

سلام، خوشحالم که اینجایی و برای بهبود وضعیت احساسی‌ت پا پیش گذاشتی. اینکه توانایی بیان احساسات رو داشته باشیم و بتونیم در لحظات سخت هم احساساتمون رو به شکل مناسبی نشون بدیم واقعاً مهمه. احتمالاً دلایل مختلفی می‌تونه برای این موضوع وجود داشته باشه، مثل تجربیات گذشته، ترس از قضاوت دیگران، یا حتی فرهنگ و خانواده‌ای که در آن بزرگ شدیم.

برای پیشرفت در این زمینه می‌تونی این موارد رو امتحان کنی:
<ul>
<li>تمرین آگاهی از لحظه حال (مایندفولنس): سعی کن در لحظه حال حضور داشته باشی و به احساساتت آگاه باشی بدون اینکه سعی در تغییر دادنشون کنی.</li>
<li>نوشتن یادداشت‌های روزانه: این کار بهت کمک می‌کنه تا احساساتت رو بررسی کنی و با زمان بهتر درکشون کنی.</li>
<li>صحبت کردن با دوستان یا اعضای خانواده‌ای که احساس راحتی می‌کنی: به اشتراک گذاشتن احساسات با کسانی که بهشون اعتماد داری می‌تونه راه خوبی برای آغاز باشه.</li>
<li>مشاوره با یک روانشناس حرفه‌ای: گاهی اوقات داشتن یک متخصص می‌تونه کمک‌کننده باشه برای رویارویی با احساسات سخت.</li>
<li>تمرینات تنفسی و ریلکسیشن: این تمرینات به کاهش استرس کمک می‌کنن و ممکنه ارتباط بهتری با احساساتت برقرار کنی.</li>
</ul>

به خاطر داشته باش که فرآیند پذیرش و بیان احساسات ممکنه کمی زمان ببره و نیاز به صبر و تلاش مستمر داره. مهم اینه که به خودت فشار نیاری و با مهربانی با احساساتت روبرو بشی.

<br/><br/>
امیدوارم که این پاسخ‌ها بتونه کمکت کنه تا بهتر بتونی با احساسات خودت ارتباط برقرار کنی و راحت‌تر بیانشون کنی. اگر احساس کردی نیاز به صحبت بیشتری داری، بهت پیشنهاد می‌کنم با یک مشاور حرفه‌ای هم صحبت

سوال و جواب ها با برچسب نمیتونم


تگ "نمیتونم" برای سوالات یا مواردی استفاده می‌شود که کاربر نتوانسته باشد یک وظیفه را انجام دهد یا به یک مسئله حل نشدنی برخورده باشد و احتیاج به راه‌حل دارد. این تگ نشان‌دهنده مشکلات یا موانعی است که کاربران در طول انجام وظایف خود ممکن است با آن روبرو شوند و احتمالا به دنبال راهکارها یا راهنمایی‌هایی برای حل این مشکلات هستند. با استفاده از این تگ، کاربران می‌توانند سوالات خود را مطرح کرده و از تجربیات و دانش دیگران برای پیدا کردن راه‌حل‌های مختلف بهره مند شوند.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره نمیتونم سوال بپرس!


عزیزان عزیز بنده به شخصه قبل از گرفتار شدنم به اعتیاد به شدت مخالف اعتیاد و سیگار بودم یه شکست تو زندگیم باعث شد با کمک یه رفیق نا باب برای ارامش و بهتر شدن حالم متادونو بهم معرفی کرد بار اول یه دونه قرص ۲۰ بهم داد بدنم پاک بود بعد از یک ساعت به شدت حالم خوب بود قلیان زیادیم روش کشیدم بعد دو ساعت استفراغ و سرگیجه گرفتم نصف شب احساس خفگی بهم دست داد و با خواست خدا تونستم از جام بلند بشم و یه پارچ بزرگ دوغ محلی غلیظ خنک تو یخچالو سر کشیدم و همون باعث شد از اور دوز نمیرم .تا دو روز خوب میخابیدم و حالم خوب بود دوباره رفتم یکی دیگه خوردم و باعث میشد اعتناد بنفسم بالا بره و خوش باشم .ازون روزا ۳ سال میگذره که من متادون میخورم چند بار ترک کردم بازم خوردم الان دوباره کنار گذاشتم واقعن دیگه خسته شدم ازین متادون لعنتی قیافم شبیه معتادا شده لاغر شدم خانوادمم بهم شک کردن و باعث شد الان ۶ روزه تو ترکم بیقراری شدید دارم نمیتونم یجا وایسم و حال بلند شدنم ندارم امروز یدونه قرص بی ۲ خوردم خیلی سر خوشم کرده به نظرتون لغزش کردم و هرچی این چند روزو تحمل کردم الکی بوده یا ن با دوز خیلی کم بی ۲ متادونو ترک کنم .دوستان عزیز هر کدوم علم و تجربشو دارین بهم کمک کنین مرسی

عزیزان عزیز بنده به شخصه قبل از گرفتار شدنم به اعتیاد به شدت مخالف اعتیاد و سیگار بودم یه شکست تو زندگیم باعث شد با کمک یه رفیق نا باب برای ارامش و بهتر شدن حالم متادونو بهم معرفی کرد بار اول یه دونه قرص ۲۰ بهم داد بدنم پاک بود بعد از یک ساعت به شدت حالم خوب بود قلیان زیادیم روش کشیدم بعد دو ساعت استفراغ و سرگیجه گرفتم نصف شب احساس خفگی بهم دست داد و با خواست خدا تونستم از جام بلند بشم و یه پارچ بزرگ دوغ محلی غلیظ خنک تو یخچالو سر کشیدم و همون باعث شد از اور دوز نمیرم .تا دو روز خوب میخابیدم و حالم خوب بود دوباره رفتم یکی دیگه خوردم و باعث میشد اعتناد بنفسم بالا بره و خوش باشم .ازون روزا ۳ سال میگذره که من متادون میخورم چند بار ترک کردم بازم خوردم الان دوباره کنار گذاشتم واقعن دیگه خسته شدم ازین متادون لعنتی قیافم شبیه معتادا شده لاغر شدم خانوادمم بهم شک کردن و باعث شد الان ۶ روزه تو ترکم بیقراری شدید دارم نمیتونم یجا وایسم و حال بلند شدنم ندارم امروز یدونه قرص بی ۲ خوردم خیلی سر خوشم کرده به نظرتون لغزش کردم و هرچی این چند روزو تحمل کردم الکی بوده یا ن با دوز خیلی کم بی ۲ متادونو ترک کنم .دوستان عزیز هر کدوم علم و تجربشو دارین بهم کمک کنین مرسی
سلام من ی دختر 17ساله هستم . ی سال پیش توی اینستاگرام با ی پسر26ساله اشنا شدم .رابطع ما خیلی عجیب ب وجود اومد اولش من نمیخواستم باهاش وارد رابطه شم اما اون در کمال زرنگی منو سمت خودش کشوند و منو عاشق خودش کرد .راستش اون اهل اهوازه و من اهل تهران‌. هیچوقت همدیگرو ندیدیم فقط چندین بار چت تصویری داشتیم اما دائما با هم چت میکنیم . توی این ی سال همیشه با هم بودیم .اون ادعا میکنه ک منو خیلی دوس داره و عاشقم شده و میگ ک میاد خواستگاری من . چهره خیلی زیبایی داره .راستش اون میگ ک فقط با منه درحالی ک حس میکنم خیانت میکنه .بارها شده ک بهش گفتم عزیزم اگ میخواس خیانت کنی چرا با من موندی من ک برات سودی ندارم و حتی نمیتونم نیازای جنسیتو براورده کنم اما اون هرسری گفته من دوست دارم تو مال منی . راستش هیچوقت فکر نکنم اون مال من بشه بخاطر ی سری از شرایط زندگی جفتمون .جز این ک خدا بخواد و معجزه بشه .رفتارش چن مدته حس میکنم سرد شده ترو خدا کمکم کنید بگید من چیکار کنم .من ی ساله درگیرشم ب حدی ک اگ ی روز بهش زنگ نزنم یا باهاش حرف نزنم دیوونه میشم . اون همش ادعا میکنع ک عاشق منع و منو دوس داره اما بعضی از رفتاراش حرفشو ثابت میکنه بعضی از کاراشم بهم میفهمونه ک چن درصدو دروع میگ . خواهش میکنم بگید من چیکار کنم اون واقعا منو دوس داره ؟من بهش میرسم؟؟
سلام من ی دختر 17ساله هستم . ی سال پیش توی اینستاگرام با ی پسر26ساله اشنا شدم .رابطع ما خیلی عجیب ب وجود اومد اولش من نمیخواستم باهاش وارد رابطه شم اما اون در کمال زرنگی منو سمت خودش کشوند و منو عاشق خودش کرد .راستش اون اهل اهوازه و من اهل تهران‌. هیچوقت همدیگرو ندیدیم فقط چندین بار چت تصویری داشتیم اما دائما با هم چت میکنیم . توی این ی سال همیشه با هم بودیم .اون ادعا میکنه ک منو خیلی دوس داره و عاشقم شده و میگ ک میاد خواستگاری من . چهره خیلی زیبایی داره .راستش اون میگ ک فقط با منه درحالی ک حس میکنم خیانت میکنه .بارها شده ک بهش گفتم عزیزم اگ میخواس خیانت کنی چرا با من موندی من ک برات سودی ندارم و حتی نمیتونم نیازای جنسیتو براورده کنم اما اون هرسری گفته من دوست دارم تو مال منی . راستش هیچوقت فکر نکنم اون مال من بشه بخاطر ی سری از شرایط زندگی جفتمون .جز این ک خدا بخواد و معجزه بشه .رفتارش چن مدته حس میکنم سرد شده ترو خدا کمکم کنید بگید من چیکار کنم .من ی ساله درگیرشم ب حدی ک اگ ی روز بهش زنگ نزنم یا باهاش حرف نزنم دیوونه میشم . اون همش ادعا میکنع ک عاشق منع و منو دوس داره اما بعضی از رفتاراش حرفشو ثابت میکنه بعضی از کاراشم بهم میفهمونه ک چن درصدو دروع میگ . خواهش میکنم بگید من چیکار کنم اون واقعا منو دوس داره ؟من بهش میرسم؟؟
عزیزان عزیز بنده به شخصه قبل از گرفتار شدنم به اعتیاد به شدت مخالف اعتیاد و سیگار بودم یه شکست تو زندگیم باعث شد با کمک یه رفیق نا باب برای ارامش و بهتر شدن حالم متادونو بهم معرفی کرد بار اول یه دونه قرص ۲۰ بهم داد بدنم پاک بود بعد از یک ساعت به شدت حالم خوب بود قلیان زیادیم روش کشیدم بعد دو ساعت استفراغ و سرگیجه گرفتم نصف شب احساس خفگی بهم دست داد و با خواست خدا تونستم از جام بلند بشم و یه پارچ بزرگ دوغ محلی غلیظ خنک تو یخچالو سر کشیدم و همون باعث شد از اور دوز نمیرم .تا دو روز خوب میخابیدم و حالم خوب بود دوباره رفتم یکی دیگه خوردم و باعث میشد اعتناد بنفسم بالا بره و خوش باشم .ازون روزا ۳ سال میگذره که من متادون میخورم چند بار ترک کردم بازم خوردم الان دوباره کنار گذاشتم واقعن دیگه خسته شدم ازین متادون لعنتی قیافم شبیه معتادا شده لاغر شدم خانوادمم بهم شک کردن و باعث شد الان ۶ روزه تو ترکم بیقراری شدید دارم نمیتونم یجا وایسم و حال بلند شدنم ندارم امروز یدونه قرص بی ۲ خوردم خیلی سر خوشم کرده به نظرتون لغزش کردم و هرچی این چند روزو تحمل کردم الکی بوده یا ن با دوز خیلی کم بی ۲ متادونو ترک کنم .دوستان عزیز هر کدوم علم و تجربشو دارین بهم کمک کنین مرسی


چند سوال تصادفی

این مطلب جدی و براساس نظر بسیاری از مردمه.دوست دکتری دارم که به این موضوع معترفه و میگه که مراجعات کمی از سمت رانندگان ماشین سنگین داریم ولی تقریباً 90 درصد از اونها دچار مشکلات حاد عصبی هستن.خود من هم تا حالا هرکدومش خورده تو پستم روانی تمام عیاری بوده حتی این عصبیت تو خونواده هاشونم بصورت غیرطبیعی وجود داره.من اوقات بعد از کارم رو مسافرکشی می کنم و تقریباٌ با همه قشری سرو کار دارم اما عجیبت تر و داغون تر از این قشر ندیدم. یبار یه نفرو سوار کردم که می گفت راننده ماشین سنگینه وقتی حرف شد بخاطر یه موضوع ساده نزدیک بود یکی از مسافرارو تیکه پاره کنه.یه بار دیگه هم که یکیشونو با خانوادش سوار کردم و فقط بخاطر اینکه گفتم سه سال سرباز نیرو انتظامی راهور بودم و از تمامی قوانین تصادفات خبر دارم تعادل روحیش بهم خورد و شروع کرد به بدو بیراه گفتن و تو سر خودش زدن.یکیشم که امروز سوار کردم بخاطر اینکه گفتم از مسیری که خودم بلدم میرم و نمی تونم از جایی که اون میخواد عبور کنم وسط جاده سوئچ ماشین رو کشید و بنا کرد به لگد زدن تو در ماشین و توی سر خودش زدن و گریه کردن.خدا رحم کرد تریلی زیرمون نگرفت. به نظرتون عجیب نیست؟



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.