پرسش و پاسخ ، سوال و جواب فارسی
یاد بگیر و پول دربیار: آموزش رایگان Html Asp.net Wordpress
ورود اعضا عضویت

برچسب های سوالات

تبلیغات در سوال و جواب

سوال هایی از همین گروه

سه ساله با یه پسری دوستم
همه چیز تو رابطمون عالیه


واقعا هیچی کم نیست
اون مرد واقعیه
خوش اخلاق و صبور
حمایتم میکنه
هیچ وقت بهت خیانت نکرده
دیوونمه
و خلاصه هر چیزی ک از خوبی هاش بگم کم گفتم

این پسر مرد واقعیه
اما مثل همه یه سری اخلاقای بد هم داره مثلا زیادی غیرتیه و دوست داره من چادری باشم و لباسام همیشه خیلی پوشیده باشه و همیشه میگه دوست ندارم هیییچ کسی جز خودم حتی نگات کنه)
خب من این مدلی نیستم و کاملا عادی میگردم(نه خیلی بد نه با چادر)و تا این حد غیرتی بودنش اذیتم میکنه
یا مثلا وقتایی ک زیادی دور و برشم اخلاقش بد میشه(دقیقا این شکلیه ک تا وقتی ناز کنم، برام میمیره و اگر یکم زیادی بهش توجه کنم بد اخلاق میشه(به نظرم همه پسر ها این جوری هستن البته ولی اون یکم بیشتر))

و هیچ رابطه ی جنسی ای باهم نداشتیم تا حالا(نه این ک به هم میل نداشته باشیم.خیلی هم شدید میل داریم.حتی من با این ک دخترم به شدت دلم میخواد این رابطه باشه.اونم میخواد.اما من نمیخوام تا وقتی مطمین نشدم باهاش ازدواج میکنم باهاش بخوابم)
بهم قول ازدواج داده و مطمئنم پسری نیست که بخواد گول بزنه و ... قولش واقعیه

اما مشکل منم


من عاشقشم و براش میمیرم

اما الان اصلا نه شرایط ازدواج رو دارم نه میخوام ازدواج کنم نه حتی میخوام بهش فکر کنم

اون قدری ک من تا حالا ننشستم با خودم منطقی فکر کنم ک اصلا دوست دارم مرد زندگیم چ اخلاقای داشته باشه(معیار هام برای ازدواج مشخص نیست چون قصد ازدواج ندارم)

بخاطر همین هم نذاشتم رابطه ی جنسی ای بینمون به وجود بیاد.


چیزی ک هست اینه ک یه مدته دیگه زیادی دارم بهش فکر میکنم و همش تو ذهنمه یا جلو چشمامه و نمیتونم تمرکز کنم روی درسم مثل قبل.همش دوست دارم بشینم یه جا و بهش فکر کنم.به خاطراتمون یا خیال پردازی کنم یا..‌‌.(ظاهرم رو خوب نگه داشتم و نذاشتم این رو بفهمه)

اما واقعا دیگه کافیه من حتی مطمئن نیستم که باهاش ازدواج میکنم
پس نباید این قدر بهش فکر کنم و بخاطرش از ایندم بگذرم
اما نمیدونم چ جوری کم تر بهش فکر کنم..

کمکم کنید لطفا ک وابستگیم کم تر شه
بازدید: 2855 از گروه : احساسات

سلام خسته نباشید
بنده دانشجو مقطع کارشناسی معماری هستم یکی از درس بنده موضوع موسسه خیریه با رویکرد حس انسان دوستانه یا حلقه عشق هست
بنده الان من به مشکل خوردم خواستم ببینم میتونید کتابی به من معرفی کنید در روانشاسی که بتونه کمکم کنه ؟؟؟؟؟
بازدید: 2617 از گروه : احساسات

با سلام خسته نباشید من14 سلم هست و کلاس نهم هستم روز پنجشنبه از طرف مدرسه یه جلسه بسیار مهم بود و والدین حتما باید می رفتن من هم به مامانم گفتم که باید بره و گفتم که جلسه درباره نو جوانان هست (درسته موضوع جلسه خیلی مهم نبوده ولی این جلسه اجباری بوده و مدیر مدرسه تاکید کردن که والدین حتما باید بیان) مامانم گفت که چون موضوع مهم نیست نمیاد اما اصرار های من بعث شد که بگه میام اما پدر هم از یه طرف به مادرم گفت نمیخواد بری اما این جلسه برام مهم بود (دلم می خواست مامانم هم مثل بقیه ی مامانا بره) روز پنجشنبه که شد از خواب که بیدار شدم مامانم نرفته بود واصلا عین خیالشم نبود من خیلی خیلی ناراحت و عصبانی شدم اما به رو خودمم نیوردم (من یه آدمی هستم که همش تو خودشه) بعد از صبحانه رفتم تو اتاق در هم بستم به بهانه ی درس خوندن و نشستم گریه کردم حالا هم کلی سوال تو ذهنم هست که بی جوابه اول اینکه چجوری به مامانم مشکلم رو بگم؟ مامانم نسبت به من بی خیاله؟ جواب مدیر چی بدم (همه مادر ها رفته بودن)
بازدید: 3433 از گروه : احساسات

سلام. من دختر هجده ساله ای هستم که به خاطر یک سری مشکلات خونوادگی، هفته ای دو بار به یه گروه مشاوره مراجعه میکنم...توی این گروه، افرادی با مشکلات مختلف دور هم حلقه میزنن و راجع به مشکلاتشون به هم میگن تا سبک بشن و اونوقت مشاوری که در اونجا حضور داره همگی رو تک تک راهنمایی میکنه تا چطور مشکلاتشون رو حل کنن...به تازگی یه آقای بیست و هفت ساله به جمع ما ملحق شده که خیلی عجیب بنظر میاد...خیلی افسرده ست...به ندرت حرف میزنه و اگه هم بزنه، به اصرار مشاوره...هر وقت که شروع میکنه به حرف زدن، بغضش رو نمیتونه نگه داره و گریه میکنه...یه روز راجع به مشکلش گفت...اون گفت که بیست سالش بوده که ازدواج کرده و بیست و دو سالگی پدر شده...توی یه حادثه همسرش و پسر یه ماهش رو از دست میده و الان خودشو باعث و بانی همه ی این اتفاقات میدونه...بعد از پنج سال هنوز نتونسته روحیه شو بدست بیاره...حالا من، توی همه ی این گیر و دار، یه حس خاصی نسبت به این آقا پیدا کردم که بعید میدونم این باشه که بهش جذب شده باشم، چون اصلا بنظر نمیاد مرد قوی و محکمی باشه...نمیدونم...دلم میخواد بهش کمک کنم...دلم براش میسوزه ولی نمیدونم چرا همش فکر میکنم یه حسی فراتر از اینا بهش دارم...بنظرتون چطور میتونم حس واقعیم رو نسبت بهش کشف کنم؟
بازدید: 3014 از گروه : احساسات

سلام خسته نباشید من یه جوان 20سالم یه مدتی خود ارضایی می کردم ولی بعدش کنار گذاشتم مثل تو سن17ساگی تا19هیچ کاری نکردم ولی در سن 19تا20 دوباره شروع کردم هرکی کنم نمی توانم ترکش کنم تو رو به حسین قسم کمکم کنید خیلی خسته شدم😢 بگید چیکار کنم؟؟؟
بازدید: 2746 از گروه : احساسات

جدیدترین سوالات

سلام وقت بخیر...
من چندماهی میشه که رفتم باشگاه و مربیم خانمه. من دختر ۲۵ ساله هستم.نمیدونم چرا همه فکر و ذهنم شده مربیم.همش خوابشو میبینم.حالم از این حالت بهم میخوره. مربیمو دوس دارم ولی اینکه همش ب فکرشم حالمو بد میکنه. این مسائل برای دخترای نوجوونه نه من ک ۲۵سالمه.نمیتونم عوضش کنم چونکه ازش نتیجه گرفتم.توروخدا جواب بدید روانی شدم
بازدید: 2355 از گروه : احساسات

سه ساله با یه پسری دوستم
همه چیز تو رابطمون عالیه


واقعا هیچی کم نیست
اون مرد واقعیه
خوش اخلاق و صبور
حمایتم میکنه
هیچ وقت بهت خیانت نکرده
دیوونمه
و خلاصه هر چیزی ک از خوبی هاش بگم کم گفتم

این پسر مرد واقعیه
اما مثل همه یه سری اخلاقای بد هم داره مثلا زیادی غیرتیه و دوست داره من چادری باشم و لباسام همیشه خیلی پوشیده باشه و همیشه میگه دوست ندارم هیییچ کسی جز خودم حتی نگات کنه)
خب من این مدلی نیستم و کاملا عادی میگردم(نه خیلی بد نه با چادر)و تا این حد غیرتی بودنش اذیتم میکنه
یا مثلا وقتایی ک زیادی دور و برشم اخلاقش بد میشه(دقیقا این شکلیه ک تا وقتی ناز کنم، برام میمیره و اگر یکم زیادی بهش توجه کنم بد اخلاق میشه(به نظرم همه پسر ها این جوری هستن البته ولی اون یکم بیشتر))

و هیچ رابطه ی جنسی ای باهم نداشتیم تا حالا(نه این ک به هم میل نداشته باشیم.خیلی هم شدید میل داریم.حتی من با این ک دخترم به شدت دلم میخواد این رابطه باشه.اونم میخواد.اما من نمیخوام تا وقتی مطمین نشدم باهاش ازدواج میکنم باهاش بخوابم)
بهم قول ازدواج داده و مطمئنم پسری نیست که بخواد گول بزنه و ... قولش واقعیه

اما مشکل منم


من عاشقشم و براش میمیرم

اما الان اصلا نه شرایط ازدواج رو دارم نه میخوام ازدواج کنم نه حتی میخوام بهش فکر کنم

اون قدری ک من تا حالا ننشستم با خودم منطقی فکر کنم ک اصلا دوست دارم مرد زندگیم چ اخلاقای داشته باشه(معیار هام برای ازدواج مشخص نیست چون قصد ازدواج ندارم)

بخاطر همین هم نذاشتم رابطه ی جنسی ای بینمون به وجود بیاد.


چیزی ک هست اینه ک یه مدته دیگه زیادی دارم بهش فکر میکنم و همش تو ذهنمه یا جلو چشمامه و نمیتونم تمرکز کنم روی درسم مثل قبل.همش دوست دارم بشینم یه جا و بهش فکر کنم.به خاطراتمون یا خیال پردازی کنم یا..‌‌.(ظاهرم رو خوب نگه داشتم و نذاشتم این رو بفهمه)

اما واقعا دیگه کافیه من حتی مطمئن نیستم که باهاش ازدواج میکنم
پس نباید این قدر بهش فکر کنم و بخاطرش از ایندم بگذرم
اما نمیدونم چ جوری کم تر بهش فکر کنم..

کمکم کنید لطفا ک وابستگیم کم تر شه
بازدید: 2855 از گروه : احساسات

سلام خسته نباشید
بنده دانشجو مقطع کارشناسی معماری هستم یکی از درس بنده موضوع موسسه خیریه با رویکرد حس انسان دوستانه یا حلقه عشق هست
بنده الان من به مشکل خوردم خواستم ببینم میتونید کتابی به من معرفی کنید در روانشاسی که بتونه کمکم کنه ؟؟؟؟؟
بازدید: 2617 از گروه : احساسات

سلام. من دختر هجده ساله ای هستم که به خاطر یک سری مشکلات خونوادگی، هفته ای دو بار به یه گروه مشاوره مراجعه میکنم...توی این گروه، افرادی با مشکلات مختلف دور هم حلقه میزنن و راجع به مشکلاتشون به هم میگن تا سبک بشن و اونوقت مشاوری که در اونجا حضور داره همگی رو تک تک راهنمایی میکنه تا چطور مشکلاتشون رو حل کنن...به تازگی یه آقای بیست و هفت ساله به جمع ما ملحق شده که خیلی عجیب بنظر میاد...خیلی افسرده ست...به ندرت حرف میزنه و اگه هم بزنه، به اصرار مشاوره...هر وقت که شروع میکنه به حرف زدن، بغضش رو نمیتونه نگه داره و گریه میکنه...یه روز راجع به مشکلش گفت...اون گفت که بیست سالش بوده که ازدواج کرده و بیست و دو سالگی پدر شده...توی یه حادثه همسرش و پسر یه ماهش رو از دست میده و الان خودشو باعث و بانی همه ی این اتفاقات میدونه...بعد از پنج سال هنوز نتونسته روحیه شو بدست بیاره...حالا من، توی همه ی این گیر و دار، یه حس خاصی نسبت به این آقا پیدا کردم که بعید میدونم این باشه که بهش جذب شده باشم، چون اصلا بنظر نمیاد مرد قوی و محکمی باشه...نمیدونم...دلم میخواد بهش کمک کنم...دلم براش میسوزه ولی نمیدونم چرا همش فکر میکنم یه حسی فراتر از اینا بهش دارم...بنظرتون چطور میتونم حس واقعیم رو نسبت بهش کشف کنم؟
بازدید: 3014 از گروه : احساسات

با سلام خسته نباشید من14 سلم هست و کلاس نهم هستم روز پنجشنبه از طرف مدرسه یه جلسه بسیار مهم بود و والدین حتما باید می رفتن من هم به مامانم گفتم که باید بره و گفتم که جلسه درباره نو جوانان هست (درسته موضوع جلسه خیلی مهم نبوده ولی این جلسه اجباری بوده و مدیر مدرسه تاکید کردن که والدین حتما باید بیان) مامانم گفت که چون موضوع مهم نیست نمیاد اما اصرار های من بعث شد که بگه میام اما پدر هم از یه طرف به مادرم گفت نمیخواد بری اما این جلسه برام مهم بود (دلم می خواست مامانم هم مثل بقیه ی مامانا بره) روز پنجشنبه که شد از خواب که بیدار شدم مامانم نرفته بود واصلا عین خیالشم نبود من خیلی خیلی ناراحت و عصبانی شدم اما به رو خودمم نیوردم (من یه آدمی هستم که همش تو خودشه) بعد از صبحانه رفتم تو اتاق در هم بستم به بهانه ی درس خوندن و نشستم گریه کردم حالا هم کلی سوال تو ذهنم هست که بی جوابه اول اینکه چجوری به مامانم مشکلم رو بگم؟ مامانم نسبت به من بی خیاله؟ جواب مدیر چی بدم (همه مادر ها رفته بودن)
بازدید: 3433 از گروه : احساسات

سوال های تصادفی

یه فیلم خارجی مربوط به حدود۴۰سال پیش دیدم که داستان منجمدکردن دختری بودکه بدلیل بیماری ناشناخته ای که داشت پزشکان قادربه درمان اون نشدن واونومنجمدکردن تازمانی که درمان اون روکشف کردن دختر روازانجادخارج کنند
بازدید: 46 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال

آیا ابوریحان بیرونی در شهر طوس به دنیا امد؟
بازدید: 46 از گروه : هنر و فرهنگ

ابو ریحان بیرونی محل تولدش کجاست
بازدید: 38 از گروه : هنر و فرهنگ

میخوام درباره ابو ریحان بیرونی تحقیق کنم
بازدید: 70 از گروه : هنر و فرهنگ

ابو ریحان بیرونی در چه علوم و فنونی مهارت داشت
بازدید: 50 از گروه : هنر و فرهنگ

پربازدید ترین ها

سلام دوستان

پیشنهادتون برای بهترین کلمات بازی پانتومیم چیه؟ چه کلماتی خنده دار و سخت و جالب بوده؟
بازدید: 710516 از گروه : بازی

آیا کسی که قرص بوپرنورفین مصرف میکند اعتیاد دارد؟ و آیا مصرف آن برای بیماری قلبی است ؟
بازدید: 298227 از گروه : سایر سوال و جواب های اجتماعی

سلام دوستان

آیا راهی وجود داره که بفهمیم سیم کارت طرف مقابل روشنه یا نه؟ بدون اینکه تماس بگیرم یا اس بدیم دلیور بشه ! یجوری که طرف نفهمه !

اگه راهی وجود داره یا حداقل امکان شناسایی کمتره لطف کنین بگید

ممنون
بازدید: 191507 از گروه : ترفند های موبایل

چطور میشه از روی تلفن منزل و یا آدرس؛ کد پستی 10 رقمی را پیدا کرد؟
بازدید: 181880 از گروه : جالب

فلشمو یه بار زدم به لپ تاپ؛ می شناستش اما بازش نمی کنه و میگه باید فرمتش کنی اول؛ و این پیغام رو نشون می ده چی کار می تونم بکنم؟ You need to format the disk in drive G: before you can use it چه می شه کرد؟
بازدید: 181850 از گروه : مشکلات سخت افزار
تبلیغات در سوال و جواب
جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:
بخشی از متن سوال:

فکر کردن دائم به مربی

30731
10062
92999
guest
سوالات دیگر این کاربر

سلام وقت بخیر...
من چندماهی میشه که رفتم باشگاه و مربیم خانمه. من دختر ۲۵ ساله هستم.نمیدونم چرا همه فکر و ذهنم شده مربیم.همش خوابشو میبینم.حالم از این حالت بهم میخوره. مربیمو دوس دارم ولی اینکه همش ب فکرشم حالمو بد میکنه. این مسائل برای دخترای نوجوونه نه من ک ۲۵سالمه.نمیتونم عوضش کنم چونکه ازش نتیجه گرفتم.توروخدا جواب بدید روانی شدم


1
نفر دنبال کننده
0
امتیاز
17 مرداد ماه 1398 ساعت: 12:30
احساسات
تعداد بازدید: 2354
شماره: 6904
جواب های موجود برای این سوال:
ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

1

جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین

جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین

جواب ها رو اول نشون بده

1 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت

چینش بر اساس امتیاز

0
25441
0
.:.sojaAI.:.
سلام! اینجا جویا هستم و آماده‌ام که به سوال‌های شما پاسخ بدم.

طبیعیه که گاهی اوقات ما به کسانی که تأثیر مثبتی روی زندگی ما دارند، علاقه‌مند شویم، مخصوصاً وقتی نتیجه مطلوبی از کار با اون‌ها به دست آوردیم. اما مهم اینه که بتوانیم حد و مرزهای شخصیمون رو حفظ کنیم و از بیش از حد فکر کردن به یه نفر جلوگیری کنیم. اینجا چند راهکار برای مدیریت این حالت پیشنهاد می‌کنم:


  • با خودتون صادق باشید و احساساتتون رو بپذیرید. بدونید که این احساسات لزوماً دائمی نیستند و می‌توانند با گذشت زمان کمرنگ شوند.

  • سعی کنید فعالیت‌هایی خارج از باشگاه داشته باشید که توجه شما رو به سوی دیگری جلب کنه و از فکر کردن مداوم به مربیتان کم کند.

  • حرفه‌ای عمل کنید و سعی کنید روش‌های جدیدی برای تمرکز روی تمرینات پیدا کنید. مثلاً موزیک گوش دادن یا تمرکز روی اهداف ورزشیتون.

  • در صورت لزوم با یک دوست یا مشاور صحبت کنید تا به شما کمک کند احساساتتان را مدیریت کنید.

  • اگر ممکنه، برنامه ورزشیتون رو کمی تنوع ببخشید و فعالیت‌های دیگه‌ای رو امتحان کنید تا کمتر در معرض تعامل با مربی‌تان باشید.



به یاد داشته باشید که احساسات تحت کنترل شما هستند و شما قادرید با انتخاب‌هایی که می‌کنید، تأثیر آن‌ها رو روی زندگی روزمره‌تان کاهش بدید. صبور بودن و پذیرفتن اینکه تغییر وسوسه‌ها و احساسات نیاز به زمان داره، مهمه. اگر احساس می‌کنید واقعاً با این موضوع کنار نمی‌آیید، شاید مشاوره حرفه‌ای می‌تواند کمک کننده باشه.




امیدوارم که این راهکارها به شما کمک کنند و حالتون بهتر بشه.


با آرزوی بهترین‌ها،
جوی
لطفاً توجه داشته باشید این پاسخ توسط هوش مصنوعی و به صورت خودکار تولید شده و ممکن است دقت کامل را نداشته باشد و حتی در مواردی کاملا اشتباه باشد. پس اطلاعات آن را حتما خودتان بررسی کنید و برای مشاوره حرفه‌ای، لطفاً به یک متخصص مراجعه کنید. ما مسئولیتی در قبال استفاده از اطلاعات ارائه شده در این جواب یا جواب های دیگر نداریم.
0
امتیاز
0
امتیاز
8 اسفند ماه 1402 ساعت: 12:37
شماره: 49743


جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان
کسب امتیاز با پاسخ گویی به سوالات ویژه

25000 امتیاز هدیه بهترین جواب
لطفا یک شعر درباره همدلی کردن دوستان با هم، مردم ایران، مسلمانان و افراد خانواده در قالب مثنوی و آهنگین باشد برای آهنگسازی مناسب باشد بیت های شعر کوتاه و با مفهوم باشد از طرف من به دانش آموزان بنویس
بازدید: 107 از گروه : هنر و فرهنگ

15000 امتیاز هدیه بهترین جواب
سلام من یک سایت با سی شارپ طراحی کردم ولی وقتی میخام تو مروگر ببینمش از سمت ویژوال استودیو ارور میاد کسی میتونه کمکم کنه؟
بازدید: 189 از گروه : برنامه نویسی

22500 امتیاز هدیه بهترین جواب
چیکار کنم که زمان زودتر برایم بگذره
بازدید: 270 از گروه : سرگرمی

20000 امتیاز هدیه بهترین جواب
میخوام فردا یک روز خوب داشته باشم چی کار کنم
بازدید: 257 از گروه : سوالات گوناگون

50000 امتیاز هدیه بهترین جواب
سلام ایا بازی همستر واقعیه ؟تا حالا برداشت داشتین ازش ؟میشه تجربیاتتون بگین ؟
بازدید: 279 از گروه : برنامه نویسی

20000 امتیاز هدیه بهترین جواب
بچه به نظرتون بهترین لپتاپ گمینگ چیه؟
بازدید: 308 از گروه : کامپیوتر
چطوری با بازیگر کره جنوبی چا اون وو ارتباط برقرار بکنم
بازدید: 210

کدام کشور زعفران بیشتری را تولید میکند؟
بازدید: 210

سلام ی فیلمی بود که در اون 5 مرد که یکی شونم فلج بود به یک زن که فکر کنم پلیس بود تجاوز می کنن و اونو رها می کنن اما زن برمیگرده و از اونا انتقام خیلی بدی میگیره
بازدید: 210

موضوع فیلم این بود که یک مرد با بچه اش ب سوپر مارکت می‌روند واونجا مورد حمله قرار میگرند ومبارزه میکنند این فیلم در تاریخ ۱۵ اسفند از شبکه نسیم پخش شده ۱۴۰۲
بازدید: 210

من چطور می توانم هم fc رو در ps5 آفلاین و هم وارزون رو آنلاین بازی کنم
بازدید: 210

سلول زنده است و این سلول زنده از ملوکول درست شده. آیا ملکول زنده است یا اتم؟
بازدید: 210

این سریال ترکی که دارید اشاره می‌کنید به نام 'عشق حرف حالیش نیست' یا به ترکی 'Aşk-ı Memnu' است. داستان این سریال در مورد عشق ممنوعه بین زنی خانم اشرف و جوانی فقیر به نام بیهام است. اما برادر زن خانم اشرف به نام بیلال عاشق بیهام می‌شود و این موضوع باعث پیچیدگی‌های بسیاری در داستان می‌شود. امیدوارم که این پاسخ برای شما مفید بوده باشد.
بازدید: 210

اسم فیلم کره ای که دوتا خواهر بودن و خواهر بزرگ تر شاهزاده بود بعد از مرگ مادرشون خواهر کوچیکه خودش رو بجای خواهر بزرگه جا زد که شاهزاده بشه و یه سنجاق سر داشتند و باباشون لال بود
بازدید: 210

در جواب کودکانه که چرا خورشید طلوع و غروب میکنه چی بگیم؟
بازدید: 210

فیلم ژاپنی که دختره عاشق مار سفید میشه
بازدید: 210

در فیلمی که شما درباره‌اش سوال پرسیدید، چهار بچه با مادر و پدرشان به سفر می‌روند و در طول سفر، وقتی دزدان در خانهٔ عمویشان به سراغشان می‌روند، آنها فرار می‌کنند. این یک فیلم اکشن و هیجان انگیز است که داستانی مهیج و پرماجرا را روایت می‌کند. در طول فیلم، بچه‌ها تلاش می‌کنند تا از دست دزدان فرار کنند و به صحنه‌های مهیجی می‌رسند. در نهایت، آیا آنها موفق به فرار می‌شوند؟ یا دزدان آنها را گیر می‌آورند؟ برای پاسخ به این سوال باید فیلم را تماشا کنید.
بازدید: 211

فیلمی که درباره‌ی یک پسر جوان است که خواننده مشهوری می‌شود و با یک دختر خواننده هم گروه می‌شوند و پس از ازدواج، پسر به معتادی تبدیل می‌شود
بازدید: 211

اسم یک فیلم که در آن یک دختر بچه در کودکی حرف میزند و وقتی بزرگ می شود به چند زبان مسلط است بدون هیچ اموزشی
بازدید: 211

چجوری میتونم فیلم خارجی دانلود کنم؟
بازدید: 211

فیلم ایرانی که یک مردی عروس ها رو میکشت و لباس های عروس و در خانه اش آویزون میکرد
بازدید: 211



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.