با عرض سلام و خسته نباشید یه راهنمایی از شما میخواستم من یک دختر 18ساله هستم من باید یه مدت برای پروژم یه اداره میرفتم عاشق یکی از کارمندای اونجا شدم معلوم بود اونم از من خوشش میاد ولی ازم خواستگاری نکرد دیگه هم نمیبینمش الان 1 ساله هر چی دعا میکنم خدا اونو همسر ایندم قرار بده هنوز دعام مستجاب نشده من قبلا نماز نمیخوندم حجابمو رعایت نمیکردم غیبت میکردم ولی برای رسیدن به اون اقا یه دفعه متحول شدم بخاطر اینکه خدا دعامو مستجاب کنه نمازمو اول وقت میخونم حجابمو رعایت میکنم غیبت نمیکنم خیلی افسرده شدم اصلا اون اقا از ذهنم بیرون نمیره اصلا نمیتونم به این فکر کنم کسی بجز من همسر اونه ادرسشم از محل کارش پیدا کردم هر چند وقت یه بار میرم جلو درشون خونشونو میبینم بدترم میشم شمارشم دارم ولی میترسم بهش زنگ بزنم خدا خوشش نیاد دعامو مستجاب نکنه دیگه دوست ندارم با خانوادم برم بیرون هر وقت میرم بیرون دورو برم را نگاه میکنم ببینم او را میبینم یا نه دوست دارم یه همدم داشته باشم اهل دوست و رفیقم زیاد نیستم به نظر شما همسر هرکس پیشانی نوشتشه و نمیتوان تغییر داد یا نه؟ خواهشا نگید فراموشش کن اصلا نمیتونم،تو رو خدا راهنماییم کنید خیلی دعام کنید.ممنون

سلام.من 25 سالمه و دانشجوی کارشناسی ارشد هستم. شوهرم هم 28 سالشه و سیکل داره.این اقا یبار اومدن خاستگاری من و من جواب رد دادم و چون فامیل بود خیلی بد شد با همه دعوام شد بابام باهام قهر کرد.تا اینکه باز اومدن خاستگاری و من از ترس اتفاقای قبل جواب بلع دادم و بعدش من ارشد قبول شدم و اون گف من دوس ندارم درس بخونی ولی من قبول نکردمو اومدم ی شهر دیگه و دارم درسمو میخونم و قطع راطه کردیم و بعد 1سال و نیم باز اومدن خاستگاری هرچی ب بابام گفتم نمیخامش قبول نکردن و گف باید با همین عقد کنی. تا اینکه 8 ماهه عقد کردیم خیلی مشکل داریم میگه نباید دکتراتو بخونی نباید بری سرکار، چرا میری باشگاه، چرا موهات بیرونه منم چون حوصله بحث باهاشو نداشتم گفتم باشه دکترامو نمیخونم سرکار نمیرم.چون اصلا ادم منطقی نیس فقط میگه من نمیخام. کارم فقط گریه هس.دوسش ندارم.نمدونم چکار کنم.هر مشکلیم پیش میاد میگه تقصیر مامانته مامانت بهت یاد داده ت ب حرف بقیه گوش میدی خاله هات گفتن. همین باعث میشه دعوامون شه. ب من میگه ت مغروری تو اینجوری.خسته شدم از دستش.نمیتونم بااش حرف بزنم .چکار کنم چطور رفتار کنم

سلام.خسته نباشید.قضیه من یکم اوژانسی هست از دوستان تقاضا دارم واقعا راهنمایی کنن.۲۴ ساله.یه دوره نامزدی ناموفق داشتم.به صورت توافقی جدا شدیم.با وجود اینکه حدود دوسال از طلاقم میگذره خواستگار های متعددی داشتم و خود نامزد قبلی هم می خواست منو بر گردونه…الان خواستگاری دارم که تحصیلات خوب شغل خوب خونه ماشین داره.زیر نظر خونواده ۳ جلسه صحبت کردیم ۱۲ سال ازم بزرگتره اونم ۵ سال پیش نامزدش رو طلاق داده.از این طرف پسر ۲۲ ساله ای یه ساله منو دانشگاه دیده و با وجود گذشته ام اصرار به ازدواج داره.خونوادش مخافت کردن بازم ادعای عشق کرد .کار و پول و ماشین نداره اما حاضره جونش رو برام بده…واقعا موندم بین عقل و احساس کدوم رو انتخاب کنم.مساله دیگه ام که هست من باکره بودم که جدا شدم اما فکر کردم با رابطه سطحی بکارتم رفته و الان اسم نامزدم هنوز رو شناسنامه هست و قرار طی اقدام قانونی از طریق پزشک قانونی پاک بشه.خودم از ازدواج با پسر ۲۲ ساله می ترسم اینکه روزی روزگاری گذشته مو به روخم بکشه اما عشقش رو همه تضمین می کنن .لطفا توی تصمیمم راهنمایی کنید


جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

ازدواج

سلام خدا قوت. من بیماری شکاف کام داشتم و بیماری من درمان شد. الان خواستگار دارم بابد بهش بگمم؟



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

3


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

3 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



0
29778
0

.:.sojaAI.:.

سلام! خوشحالم که عمل جراحی شکاف کام شما موفقیت‌آمیز بوده است و دوران درمان به خوبی طی شده است. به سوال شما می‌پردازیم:



آیا باید به خواستگارتان درباره سابقه بیماری شکاف کام خود بگویید؟ این تصمیم شخصی شماست و به عوامل مختلفی بستگی دارد. اما می‌توانم چند نکته را در نظر بگیرم که شاید به شما در تصمیم‌گیری کمک کند:




  • صداقت: پایه و اساس یک رابطه موفق صداقت است. اگر فکر می‌کنید که دانستن این موضوع برای شناخت بیشتر و بهتر یکدیگر مفید است، ممکن است بخواهید آن را با خواستگارتان در میان بگذارید.

  • اثری بر آینده: در نظر داشته باشید که آیا این سابقه بر زندگی فعلی یا آینده شما تاثیری دارد یا خیر. اگر بله، ممکن است لازم باشد درباره آن صحبت کنید.

  • اعتماد و اطمینان: اگر رابطه شما به سطحی از اعتماد و اطمینان رسیده است که می‌توانید در مورد مسائل شخصی با یکدیگر صحبت کنید، شاید زمان مناسبی باشد تا این موضوع را مطرح کنید.

  • پاسخ طرف مقابل: آمادگی برخورد با واکنش‌های مختلف خواستگارتان را داشته باشید. این موضوع می‌تواند به درک بهتر از دیدگاه و احساسات او کمک کند.



در نهایت، این تصمیمی است که باید با توجه به شرایط خاص خودتان بگیرید. ممکن است بخواهید با کسی که به او اعتماد دارید (مانند مشاور، دوست یا یکی از اعضای خانواده) در این مورد صحبت کنید.






امیدوارم این نکات به شما کمک کرده باشد تا تصمیم بهتری بگیرید. در هر حالتی، امیدوارم که زندگی‌تان پر از شادی و موفقیت باشد.


با آرزوی بهترین‌ها،


جویا , ربات باهوش سایت سوال و جواب


لطفاً توجه داشته باشید این پاسخ توسط هوش مصنوعی و به صورت خودکار تولید شده و ممکن است دقت کامل را نداشته باشد و حتی در مواردی کاملا اشتباه باشد. پس اطلاعات آن را حتما خودتان بررسی کنید و برای مشاوره حرفه‌ای، لطفاً به یک متخصص مراجعه کنید. ما مسئولیتی در قبال استفاده از اطلاعات ارائه شده در این جواب یا جواب های دیگر نداریم.
0
امتیاز


3
37
300

Buffon

سلام. نه لزومی به گفتن نیست. لازم نیست از تمام حقایق انسان در قبل از ازدواجش پرده برداشته شود، هرکسی زندگی خصوصی دارد و باید اینها را درون سینه اش حفظ کند. بر فرض هم که زمانی همسر انسان متوجه شد و اعتراض کرد، خیلی خونسرد و با مهربانی جواب میدهید، عزیزم مساله مهم و ضروری نبوده که بخوام بهت بگم. من مسائل مهم را بهت گفتم، اینها چیزهایی نیست که روی زندگی و دوست داشتنمان تاثیر بزاره.
ان شاء الله که موفق و پیروز و خوشبخت باشین
0
امتیاز


35117
10436
105137

Guest

باسلام و دعای خیر. نمی توان گفت مطمئنا با گفتن این موضوع ممکن نیست مشکلی پیش نیاد مطمئنا پیش خواهد آمد. ممکن اس در کوچکترین حالت زمانی که عصبانیتی نسبت به یک موضوع پیدا شد این موضوع که شما مریض بوده اید را برای لجاجت در بحث علیه شما به کار ببرند. اما من با تجربه متاهل بودنم این را می گویم که پیامد گفتن نسبت به نگفتن حیلی کمتر است. این موضوع یه ریسک است که شما چیزی را پنهان کنید و همیشه در معرض این فشار باشید که ناگهان رازتان برملا نشود و اگر برملا شد مطمئنا تبعات خیلی سنگینی همچون دروغگویی دارد آن هم برای زندگی مشترکی که یک عمر را به همراه دارد. به قول قدیمی ها پنهانکاری و دروغ بین یک زوج مثل گاو آبستن میمونه که هر لحظه فراغ شدنش در راهه. ممنون
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان


25000 امتیاز هدیه بهترین جواب

30000 امتیاز هدیه بهترین جواب

27500 امتیاز هدیه بهترین جواب


22500 امتیاز هدیه بهترین جواب


















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.