عاشق یه آقایی بودم بی خبر گذاشت ورفت البته اونم منو میخواست ولی مادرش نگذاشت راه ما رو بست که به هم نرسیم چهار سال و هشت ماهه الان . سه روز پیش فهمیدم با دختر خالش ازدواج کرده . خودش نمیخواسته مادرش مجبورش کرده چون دخترخالش دختر نبود و زن شده بود برای همین نمیخواستش ولی برای حفظ آبرو سکوت کرد و راضی به ازدواج شد باهاش
من خیلی حالم بده شبا تا صبح بیدارم و گریه میکنم صبح ها بلند میشم یهو میزنم زیر گریه اصلا دست خودم نیست الانم پنج روزه که لب به آب و غذا نزدم از گلوم پایین نمیره
اونا هم میخوان جدا بشن میدونم که بر میگرده بهم ولی من روانی میشم چه برگرده چه برنگرده من عاشقش بودم نمیتونم قبول کنم که زنی دیگه بدنشو دیده نمیتونم دارم زجر میکشم دارم میسوزم از بس با مشت زدم به قلبم قلبم داره تیر میکشه اگه روزی بیاد باید از اول برای من متولد بشه من دارم میمیرم جونم بالا اومد خدا ازشون نگذره منو بدبخت کردن فقط خودشو خراب کرد الان بعد پنج ماه میخواد جدا بشه چرا منو بازی داد چرا
من اعصاب ندارم شدید افسرده ام میخوام خودمو بکشم تحمل ندارم فکرش راحتم نمیذاره جلو چشمامه روحم در عذابه وجدانم ناراحته دارم زجر میکشم

سوال های تصادفی





جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

ازدواج

سلام خدا قوت. من بیماری شکاف کام داشتم و بیماری من درمان شد. الان خواستگار دارم بابد بهش بگمم؟



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

2


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

2 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



3
37
299

Buffon

سلام. نه لزومی به گفتن نیست. لازم نیست از تمام حقایق انسان در قبل از ازدواجش پرده برداشته شود، هرکسی زندگی خصوصی دارد و باید اینها را درون سینه اش حفظ کند. بر فرض هم که زمانی همسر انسان متوجه شد و اعتراض کرد، خیلی خونسرد و با مهربانی جواب میدهید، عزیزم مساله مهم و ضروری نبوده که بخوام بهت بگم. من مسائل مهم را بهت گفتم، اینها چیزهایی نیست که روی زندگی و دوست داشتنمان تاثیر بزاره.
ان شاء الله که موفق و پیروز و خوشبخت باشین
0
امتیاز


29698
10019
89573

Guest

باسلام و دعای خیر. نمی توان گفت مطمئنا با گفتن این موضوع ممکن نیست مشکلی پیش نیاد مطمئنا پیش خواهد آمد. ممکن اس در کوچکترین حالت زمانی که عصبانیتی نسبت به یک موضوع پیدا شد این موضوع که شما مریض بوده اید را برای لجاجت در بحث علیه شما به کار ببرند. اما من با تجربه متاهل بودنم این را می گویم که پیامد گفتن نسبت به نگفتن حیلی کمتر است. این موضوع یه ریسک است که شما چیزی را پنهان کنید و همیشه در معرض این فشار باشید که ناگهان رازتان برملا نشود و اگر برملا شد مطمئنا تبعات خیلی سنگینی همچون دروغگویی دارد آن هم برای زندگی مشترکی که یک عمر را به همراه دارد. به قول قدیمی ها پنهانکاری و دروغ بین یک زوج مثل گاو آبستن میمونه که هر لحظه فراغ شدنش در راهه. ممنون
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان




پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.