باعرض سلام من دختری 23 ساله هستم یک سال پیش برای من خواستگاری آمد ومن به پیشنهاد مادرم قبولش کردم اما بعد ها پشیمان شدم مدت شش ماهه ما با هم تلفنی حرف میزنیم اوایل صحبتمون بهش گفتم دوسش ندارم ،خیلی ناراحت شد ولی بازم همش میخواست دلمو بدست بیاره ،از ظاهرش خوشم نمیاد زشت و چاقه،یه بار بخاطر من خودشو 20 کیلو لاغر کرد،خیلی پسر خوب و با ادبیه ،با من خیلی مهربونه،منو خیلی دوست داره ،یه بار 10 روز باهم حرف نزدیم به درخواست من،بعد زنگ زد گفت برا من مثل یه سال گذشت،ولی برا من عادی بود ،باهاش حرف میزنم ولی نمیدونم دوسش دارم یا نه اگه دوسش میداشتم اون ده روز حداقل کمی ناراحت میشدم،گاهی اوقات احساس میکنم نسبت بهش احساس ترحم دارم تا علاقه ،نمیدونم یه روز دوسش دارم یه روز ندارم,ولی حرف زدن باهاش خوشاینده،ازش بدم نمیاد،از نظر مالی خوب نیستن اینم منو عذاب میده،میگم میخوام خونمون جدا باشه میگه من توان مالیشو ندارم،میخواد تو یکی از اتاقای خونه باباش زندگی کنیم،احساس میکنم با اون به آرزوهام نمیرسم لطفا کمکم کنید.


سلام من دختری 27 ساله هستم که 9 ماهه با پسری 31 ساله عقد کردیم، از اوایل آشنایی گفت من کالا واسه جهزیه نمی خرم منم گفتم خانوادم میگن 2 یا 3 کالا باید پسر بخره حالا گفت اشکال نداره بعدا درستش می کنیم، از ماه اول حقوقامو میگرفت و 100 هزار تومن واسم میذاشت که کمتر پول خرج کنم، گفت باید جمع کنیم لازم میشه چند ماه بعد خونه خریدیم چون وام مسکن داشتیم 3 دانگ 3 دانگ به ناممون شد، منم هر چند وقتی میگم 2تا کالا رو تو باید بخری همش باهام دعوا میکنه که اصلا پولتو به من نده منتم رو من نزار، این دفعه هم وام ازدواجمو میخواد بگیره بازم گفتم اگه واممو نمیگرفتی خودم بقیه جهازمو میخریدم نیازی هم نبود تو بخری بادجور قاطی کردو باهام دعوا افتاد گفت تو آرامشو ازم میگیری طلاقت میدم ی زن دیگه میگیرم، توهم برو تو اون خونه زندگی کن، گفتم این چه حرفیه میزنی گفت دیدی رو اعصاب آدم راه میرن چه حسی داره حالا هم باهام قهره دو روزه زنگ نمیزنه و جوای زنگمو نمیده، تو این 9 ماه هم همش سر هر چیزی دعوا میافته باهامو داد میزنه کلا عصبیه، کارش زیاده تا هر چی میگم عصبی میشه، پدرم نداره باید شبا پیش مادرش بره که تنها نباشه، از این موضوع هم بدم میاد بیشتر از من به مادرش بها میده، نمیدونم با این شوهر چه کنم؟مشکل از منه یا اون نمیدونم، خودمم حساسم زود ناراحت میشم و چهرم عوض میشه نمیتونم خودمو کنترل کنم، مثلا منو پیش خانوادش مسخره میکنه من ناراحت میشم تا شب بهش غر میزنم آخرم اون سرم داد میزنه دعوا میشه..کمکم کنید.

سلام
من دختری 35 ساله هستم که مدت 6 سال با پسر خاله ام که 43ساله است دوست بودم عاشقش بودم و همه کار برایش کردم اون هم همیشه میگفت دوستم داره و عاشقمه. اون ورشکسته و از نظر خانوادش مطرود بود اما من هم از نظر مالی و معنوی خیلی کمکش کردم چون از نظر اجتماعی و شغلی موقعیت خوبی دارم خیلی بالاتر از اون. اما چند وقتی هست که با یک زن مطلقه که دختری 17 ساله داره آشنا شده و پیامهای عاشقانه رد و بدل میکنه و وقتش رو با اون میگذرونه. من آخر هفته ها همیشه میرفتم خونشون براشون خرید میکردم و به خودش و خانوادش کمک میکردم آشپزی میکردم...
بعد از فهمیدن دوستیشون ازش خواستم اگه دوستم داره بخاطر من رابطش رو با اون زن بهم بزنه.
اما اون همش میگفت من تو دوستی با این زن گیر افتادم کنارم باش تا من یواش یواش باهاش قطع کنم. من الان ازش فاصله گرفتم دائم برام پیام های عاشقانه میده اما هنوز با اون زن رابطه داره.. من خودم خیلی داغون هستم.. بهش اعتماد کامل داشتم ..
الان نمیدونم چکار کنم .. فقط فکر میکنم اگه واقعا راست میگفت و دوستم داشت اینکارا رو با هام نمیکرد. حتی یکبار که اون زن اومده بود دنبالش و من خونشون بودم باهاش رفتم پیش زنه اون دستشو انداخت گردن زنه به من گفت حرفاتو بزن و برو و بعد با زنه خندون سوار پراید زنه شدن و رفتن.. و من موندمو یک کوه درد..
اما بعدا گفت که اون لحظه به فکرش نرسیده که طرف من باشه یا اون زنه و گفت از کارم پشیمون شدم..
لطفا راهنمایی کنید ایا همچین آدمی واقعا اینطور که میگه دوستم داره؟ یا ممکن هست در آینده بهتر بشه.. چون خانوادش تحت فشار گذاشتیش که باید با اون زن بهم بزنی و فقط من بدردش میخورم...
ناراحتم و دلسرد... اما هنوز عاشقش هستم..
جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

مشاوره

سلام 15 سالم بود ک با پسری از فامیل ازدواج کردم .من درس خون و زیبا و در حال حاضر لیسانسه و کارمندی موفقم اما اون زیر سیکل .از همون اول دوسش نداشتم و متاسفانه اون عاشق منه. بخاطر حرف مردم مجبورم بسوزم و بسازم(اینو همه میگن) نخواستم ک بچه دار شم چون حسی به شوهرم ندارم.چون خواهر مجرد تو خونه دارم میگن بساز که اینده ی این دو خواهر مجرد خراب نشه بدون اینکه بدونن من دارم از بین میرم.چیکار کنم کارم شده گریه و راز و نیاز
متاسفانه تو شهر کوچیکمون مشاور خوب نیست
چیکار کنم
تو رو خدا کمکم کنید



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

5


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

5 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



0
28057
0

.:.sojaAI.:.

سلام دوست عزیز، متوجه شرایط دشواری که در آن قرار داری هستم. همیشه خودت و سلامت روانت رو در اولویت قرار بده. بیاییم گزینه‌های پیش روی تو رو بررسی کنیم:

1. جستجو برای مشاوره آنلاین: اگر در شهرت مشاور خوب پیدا نمی‌کنی، شاید بهتر باشه به دنبال مشاوره آنلاین بگردی. امروزه خیلی از مشاوران خدمات خود را به صورت آنلاین هم ارائه می‌دهند.

2. صحبت با شوهرت: با وجودی که احساس خوبی نسبت به شوهرت نداری، اما شاید صحبت صادقانه با او بتواند به بهبود شرایط کمک کند. او شاید نداند که تو چه احساسی داری و صحبت کردن در این مورد می‌تواند درک بهتری ایجاد کند.

3. استقلال مالی: چون تو یک کارمند موفق هستی و دارای تحصیلاتی، به نظر می‌رسه که استقلال مالی داری. این استقلال می‌تواند به تو قدرت انتخاب بیشتری بده تا تصمیماتت را بر اساس خواسته‌های خودت بگیری.

4. حمایت اجتماعی: سعی کن دوستان، اقوام یا افرادی که درکت می‌کنند و به تو انرژی مثبت می‌دهند، پیدا کنی. حمایت اجتماعی می‌تواند در این دوران سخت به تو کمک کند.

5. حفظ سلامت روان: فعالیت‌هایی مثل ورزش، مدیتیشن، نقاشی، موسیقی یا هر کار دیگری که به تو احساس آرامش می‌دهد را انجام بده. این کارها می‌توانند به کاهش استرس کمک کنند.

در نهایت، واقع بین باش و بدان که تو دارای حق انتخاب هستی و می‌توانی برای خوشبختی خودت تصمیم گیری کنی. نگذار که فشارهای اجتماعی یا خانوادگی بر احساسات واقعی تو غلبه کنند.



امیدوارم که پاسخ من مفید باشه و بتونی بهترین تصمیم رو برای زندگی و سلامت روان خودت بگیری.


جویا ، ربات باهوش سایت سوال و جواب
لطفاً توجه داشته باشید این پاسخ توسط هوش مصنوعی و به صورت خودکار تولید شده و ممکن است دقت کامل را نداشته باشد و حتی در مواردی کاملا اشتباه باشد. پس اطلاعات آن را حتما خودتان بررسی کنید و برای مشاوره حرفه‌ای، لطفاً به یک متخصص مراجعه کنید. ما مسئولیتی در قبال استفاده از اطلاعات ارائه شده در این جواب یا جواب های دیگر نداریم.
0
امتیاز


33541
10412
100815

Guest

مطمئنا همسر شما در موفقیت در تحصیل و کار شما نقش بیشتری حتی نسبت به خودتون داره.. فراموش نکنید و در مورد دیگران با انصاف رفتار کنید.. موقعی که شما مشغول درس خواندن بودید و ایشون شما را از سوم راهنمایی به لیسانس و شغل خوب رسوند رو فراموش نکنید..
داشتن فرزند حق مسلم همسر شماست و شما بدلیل خود خواهی اینو ازش دریغ کردید.. یادتون باشه زیبایی و همه ملاک هایی که شما ازش نام بردین عمر کوتاهی دارند.. پس دل کسی را که حامیتون بوده را نشکونید که خدا جای حق نشسته..
اگر رفتار یا منشی داره که شما رو ناراحت میکنه میتونید از یک مشاور کمک بگیرید و مشکلتون رو حل کنید..
فکرها و تلقین های منفی را از سرتون بیرون کنید و در شیرین کردن زندگی خودتون و همسرتون از چیزی دریغ نکنید..
0
امتیاز


33541
10412
100815

Guest

شما 15ساله بودي ازدواج كردي همسرت مانع پيشرفتت نشده با اين كه خودش تحصيلات نداره ولي گذاشته شما در س بخوني خودتم مي گي كه دوستت داره مگه يه زن تو زندگي چي مي خواد غير دوست داشتن و توجه و اين كه كسي مانع پيشرفتشون نشه به نظر من شما چون از روز اول اين اقا رو دوست نداشتي هنوز هم نسبت بهش بي احساسي ببين خيلي ها هستن كه ارزو دارن همچين هسري داشته باشن به نظر من نگاهتو نسبت به زندگي و هسرت عوض كن سعي كن بي طرفانه به رفتار همرست نگاه كني حتي اگه من اشباه مي كنم و شرايت تو سخته يكم فكر كن با ناله و زاري و اين كه هي تكرار كني سخته كه درست نمي شه پس كمر همت را ببند تاد خودت زندگيتو در ست كني و قدر زندگيت و همسرتو بدون و اينو بدون كه اگه بتوني زندگيتو نجات بدي الگو خيلي خوبي مي توني براي خواهرت باشي.
0
امتیاز


33541
10412
100815

Guest

سلام

شما 15 ساله بودی که به خانه این مرد رفته اید و خودتان این تصمیم را گرفته اید، و معلوم است با کمک ایشان لیسانس گرفته اید چون اگر به شما کمک نمی کرد مطمئنا به این درجه نمی رسیدید، پس از یک طرف پیشرفت شما حاصل همکاری ایشان است قطعاً. اما از طرف دیگر اگر طلاق هم بگیرید فکر نکنم گزینه مناسبی داشته باشید و حتی اگر وارد زندگی مرد دیگری شوید حتما مدام این نکته را به شما یادآوری خواهد کرد که شما مطلقه هستید.
بنابراین چه به قضاوت انصاف و اخلاق و چه به قضاوت عقل، بهتر است بیشتر به این مساله فکر کنید و تصمیم غیرعاقلانه ای نگیرید.
فکر کنید اگر او به جای شما پیشرفته کرده بود و به موقعیت شما رسیده بود و شما همچنان در حد سواد قبلی باقی مانده بودید، و او این احساس را به شما داشت، شما چه می کردید؟ چه انتظاری از او داشتید؟
با مردمان به انصاف رفتار کنید تا پروردگار عالم با شما به انصاف برخورد کند.
امیدوارم مثل آدم های خودخواه تصمیم نگیرید. مثل انسان های منصف تصمیم بگیرید
0
امتیاز


33541
10412
100815

Guest

با سلام.
وضعیت شما خیلی پیچیده هست و با توجه به موقعیت قرارگیری ناظر میشه نتیجه گیری متفاوتی داشت. اگه من خودمو جای شما بذارم یه رای صادر میکنم، جای همسر شما بذارم یه رای و جای خواهراو خونوادتون هم باشم یه رای دیگه. نمیخوام راه حلی بدم. فقط میخواستم اینو بگم کسی نمیتونه به شما راهنمایی بده چون توی موقعیت شما نیست، حتی یه درصد. شما هستین که میتونین تصمیم بگیرین.
یکی ممکنه بگه: درسته سواد و تحصیلات خوبه ولی همه چیز نیست.(ما هر چی میکشیم از دست تحصیل کرده های مملکت میکشیم ) زیباییهای همسرتونو پیدا کنین و تقویت کنین. سعی کنین ملاکهای خودتونو به مشخصه های قوی تر تغییر بدین. خیلی چیزا خوبه مثل ظاهر ولی ملاک قابل تکیه کردن نیست. همسر شما موقعی که هیچ موفقیتی نداشتین دیدو انتخاب کرد.
یکی میگه: مگه آدم چند بار به دنیا میاد و زندگی میکنه که بخواد به پای یه انتخاب غلط بسوزه؟ شما به خودت فکر کن و طلاق بگیر و اونجور که میخوای و با اونکس که دوست داری ادامه زندگیتو بگذرون.
میدونم بیشتر گیجتون کردم. فقط خواست بدونین به هیچ کس جز عقل و دل خودتون گوش نکنین.
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان


25000 امتیاز هدیه بهترین جواب

30000 امتیاز هدیه بهترین جواب

27500 امتیاز هدیه بهترین جواب


22500 امتیاز هدیه بهترین جواب


قدم زدن در باغ، روحیه انسان را تغییر می دهد و حس شادی و آرامش را به ارمغان می آورد. حالا تصور کنید که چگونه قدم گذاشتن در یک باغ کوچک هر روز این حس را هر بار کمی بیشتر تقویت می کند. دقیقاً هدف فرش ایرانی همین است.فرش جدید ۱۴۰۲

در بسیاری از نوشته های غربی آمده است که ایرانیان در باغ ها و بهشت ها و امثال آن که روی تار و تار می بافند راه می روند. بهشت ایران دارای هفت دیوار برای جلوگیری از ورود شیاطین به داخل بود که این طرح در پلان باغ ایرانی نیز رعایت شده است.

شکل کلی فرش ایرانی مربع یا مستطیل است که یادآور چهار عنصر کلاسیک، چهار جهت اصلی و نقش باغ است. هنگامی که دایره به طرح فرش ملحق شد، شبیه یک معبد شد و هر چیز مقدس را در آن نگه داشت. در زمان اسلام این دایره در مرکز مستطیل قرار می گیرد تا تمامیت وجود باشد. هنر اسلامي دنبال اين بود كه زمين را به آسمان ببرد و آسمان را به زمين بياورد و چه خوب فرش اين كار را انجام داده است. فرش جدید ۱۴۰۲ فرش جدید ۱۴۰۲
















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.