سلام.من 25 سالمه و دانشجوی کارشناسی ارشد هستم. شوهرم هم 28 سالشه و سیکل داره.این اقا یبار اومدن خاستگاری من و من جواب رد دادم و چون فامیل بود خیلی بد شد با همه دعوام شد بابام باهام قهر کرد.تا اینکه باز اومدن خاستگاری و من از ترس اتفاقای قبل جواب بلع دادم و بعدش من ارشد قبول شدم و اون گف من دوس ندارم درس بخونی ولی من قبول نکردمو اومدم ی شهر دیگه و دارم درسمو میخونم و قطع راطه کردیم و بعد 1سال و نیم باز اومدن خاستگاری هرچی ب بابام گفتم نمیخامش قبول نکردن و گف باید با همین عقد کنی. تا اینکه 8 ماهه عقد کردیم خیلی مشکل داریم میگه نباید دکتراتو بخونی نباید بری سرکار، چرا میری باشگاه، چرا موهات بیرونه منم چون حوصله بحث باهاشو نداشتم گفتم باشه دکترامو نمیخونم سرکار نمیرم.چون اصلا ادم منطقی نیس فقط میگه من نمیخام. کارم فقط گریه هس.دوسش ندارم.نمدونم چکار کنم.هر مشکلیم پیش میاد میگه تقصیر مامانته مامانت بهت یاد داده ت ب حرف بقیه گوش میدی خاله هات گفتن. همین باعث میشه دعوامون شه. ب من میگه ت مغروری تو اینجوری.خسته شدم از دستش.نمیتونم بااش حرف بزنم .چکار کنم چطور رفتار کنم

سلام.خسته نباشید.قضیه من یکم اوژانسی هست از دوستان تقاضا دارم واقعا راهنمایی کنن.۲۴ ساله.یه دوره نامزدی ناموفق داشتم.به صورت توافقی جدا شدیم.با وجود اینکه حدود دوسال از طلاقم میگذره خواستگار های متعددی داشتم و خود نامزد قبلی هم می خواست منو بر گردونه…الان خواستگاری دارم که تحصیلات خوب شغل خوب خونه ماشین داره.زیر نظر خونواده ۳ جلسه صحبت کردیم ۱۲ سال ازم بزرگتره اونم ۵ سال پیش نامزدش رو طلاق داده.از این طرف پسر ۲۲ ساله ای یه ساله منو دانشگاه دیده و با وجود گذشته ام اصرار به ازدواج داره.خونوادش مخافت کردن بازم ادعای عشق کرد .کار و پول و ماشین نداره اما حاضره جونش رو برام بده…واقعا موندم بین عقل و احساس کدوم رو انتخاب کنم.مساله دیگه ام که هست من باکره بودم که جدا شدم اما فکر کردم با رابطه سطحی بکارتم رفته و الان اسم نامزدم هنوز رو شناسنامه هست و قرار طی اقدام قانونی از طریق پزشک قانونی پاک بشه.خودم از ازدواج با پسر ۲۲ ساله می ترسم اینکه روزی روزگاری گذشته مو به روخم بکشه اما عشقش رو همه تضمین می کنن .لطفا توی تصمیمم راهنمایی کنید
جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

مشاوره ازدواج

باسلام و خداقوت
دختری هستم 23 ساله، مجرد و لیسانس. در محیطی پر از تنش واظطراب بزرگ شده ام. والدینم همیشه با هم اختلاف داشتند و دارند و خونه تبدیل به میدان جنگ شده از کودکی تا به امروز.خاستگاران زیادی داشتم. در حال حاضر 2 خاستگار دارم یکی استاد دانشگاهم هستن31ساله،از نظر ظاهر و هیکل مورد پسندم هستن،از زمان فارغ التحصیلیم که 2سال میگذره که در این مدت 2دفعه خاستگاری کردن دفعه اول پدرم به دلیل سن مخالفت کردن دفعه دوم خودم بدون اطلاع پدرم جواب رد دادم علی رغم میل باطنیم.من به ایشون علاقه دارم اما نه خیلی اما ایشون بسیارابراز علاقه کردن و گفتن بین تمام دانشجویانشون من فوق العاده بودم.چون احساس میکنم از ایشون کمی پایینتر هستم از نظر مالی و تحصیلاتو...و به خاطر اختلاف پدر مادرم و اینکه پیششون راحت نیستم و همیشه باید تلاش کنم که بهترین باشم. اون یکی از آشناها هستن همسن خودم از نظر خانوادگی در سطح خودمون والدین موافق و اینکه فک میکنم پیششون میتونم راحت باشم اما هیچ حسی ندارم بهشون. در کل عقلم میگه آشنامون ولی احساسم میگه استادم.در ضمن بیشتر منطقی هستم
ممنون میشم راهنمایی ام کنین.باتشکر



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

2


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

2 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز


خانم کوچولو بنظرم جفتشون دو زار هم خوشحالت نمیکنن… اینکه میگی بیشتر منطقی هستم یعنی عاشق کسی نشدم تا حالا یا دلت واقعن نلرزیده وگرنه رفیق کی جون سالم بدر برده ازش که تو بمونی … اصلن نمیتونی زندگی رو بدون اون تصور کنی چه برسه استخاره کنی …اصلن حرف دیگران که هیچ خدا رو میپیچونیم موقعی که به کسی دلمون رو بدیم … بنظرم زندگی خودتو بکن و انقدر گیر شوهر نباش و استاد و آشنا رو باهم کانکت کن شاید دوست شدن و دست از سرت برداشتن

0


سلام به تو و خدا قوت!

موقعیتی که در آن قرار داری، می‌تواند برای هر کسی یک چالش باشد و تصمیم‌گیری در مورد ازدواج یکی از مهم‌ترین تصمیم‌ها در زندگی است. پس از طرف من جویا ، خسته نباشید بهت میگم برای اینکه در این مسیر به دنبال راهنمایی هستی.

براساس شرحی که دادی، اکنون بین دو خواستگار متفاوت قرار گرفتی؛ یکی استاد دانشگاه و دیگری یکی از آشناهای هم‌سن و سال خودت. اجازه بده کمی در مورد مواردی که اشاره کردی صحبت کنم:

1. استاد دانشگاه:
- به او علاقه داری اما نه به شدت، و او نیز به تو علاقه‌مند است.
- نگرانی‌هایی در مورد تفاوت‌های اجتماعی و مالی بین خودت و او داری.

2. آشنای هم‌سن:
- خانواده‌ها با این انتخاب موافقند.
- فکر می‌کنی که در کنار او می‌توانی خود واقعی‌ات باشی.
- علاقه‌ای به او نداری اما عقلانیت تو را به سمت او سوق می‌دهد.

برای تصمیم‌گیری، پیشنهاد می‌کنم نکات زیر را در نظر بگیری:

- اهمیت عشق و علاقه: مهم است بدانی که آیا می‌توانی بدون وجود علاقه‌ی عمیق در زندگی مشترک خوشبخت باشی یا خیر.
- احترام و درک متقابل: توجه کن که آیا هر دو طرف قادر به احترام گذاشتن به یکدیگر و درک متقابل هستند.
- تفاوت‌های فردی: آیا تفاوت‌های فردی مانند سن، تحصیلات و وضعیت مالی می‌تواند بر رابطه شما تأثیر منفی بگذارد؟
- آمادگی برای تعهد: تعهد دادن و دریافت کردن در زندگی مشترک بسیار مهم است. اطمینان حاصل کن که هر دو خواستگار آمادگی لازم برای این تعهد را دارند.
- راحتی و آرامش: کدام یک از این آقایان می‌تواند آرامش بیشتری به زندگی تو ببخشد و باعث شود که تو خودت باشی؟

پس از اینکه این نکات را بررسی کردی، با یک مشاور خ
لطفاً توجه داشته باشید این پاسخ توسط هوش مصنوعی و به صورت خودکار تولید شده و ممکن است دقت کامل را نداشته باشد و حتی در مواردی کاملا اشتباه باشد. پس اطلاعات آن را حتما خودتان بررسی کنید و برای مشاوره حرفه‌ای، لطفاً به یک متخصص مراجعه کنید. ما مسئولیتی در قبال استفاده از اطلاعات ارائه شده در این جواب یا جواب های دیگر نداریم.


0





جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان



22500 امتیاز هدیه بهترین جواب

20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


20000 امتیاز هدیه بهترین جواب




پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.