باسلام و خداقوت
دختری هستم 23 ساله، مجرد و لیسانس. در محیطی پر از تنش واظطراب بزرگ شده ام. والدینم همیشه با هم اختلاف داشتند و دارند و خونه تبدیل به میدان جنگ شده از کودکی تا به امروز.خاستگاران زیادی داشتم. در حال حاضر 2 خاستگار دارم یکی استاد دانشگاهم هستن31ساله،از نظر ظاهر و هیکل مورد پسندم هستن،از زمان فارغ التحصیلیم که 2سال میگذره که در این مدت 2دفعه خاستگاری کردن دفعه اول پدرم به دلیل سن مخالفت کردن دفعه دوم خودم بدون اطلاع پدرم جواب رد دادم علی رغم میل باطنیم.من به ایشون علاقه دارم اما نه خیلی اما ایشون بسیارابراز علاقه کردن و گفتن بین تمام دانشجویانشون من فوق العاده بودم.چون احساس میکنم از ایشون کمی پایینتر هستم از نظر مالی و تحصیلاتو...و به خاطر اختلاف پدر مادرم و اینکه پیششون راحت نیستم و همیشه باید تلاش کنم که بهترین باشم. اون یکی از آشناها هستن همسن خودم از نظر خانوادگی در سطح خودمون والدین موافق و اینکه فک میکنم پیششون میتونم راحت باشم اما هیچ حسی ندارم بهشون. در کل عقلم میگه آشنامون ولی احساسم میگه استادم.در ضمن بیشتر منطقی هستم
ممنون میشم راهنمایی ام کنین.باتشکر

پاسخ گویی به سوالات روانشناسی:
سلام دختر بیست ساله هستم ک یه خواستگار بیست و دو ساله دارم ک با چندین قرار ملاقات ایشان را از نظر اخلاقی و ..قبول کردم بعد از این جلسات جلسه بله برون را گذاشتیم ک ایشان ب خاطر کارش این جلسه  رو عقب انداخت در واقع فک کنم خونوادش ...چون کارشون یکیه...مشکل اینجاس ک من بعد این یه هفته نمیدونم چرا سرد شدم و به خودم تلقین میکنم آمادگی ازدواج ندارم..یه دغدغه هام شده اینکه نکنه از افرادی باشه ک به کارش خیلی اهمیت میده...نظر بقیه هم برام مهمه مثلا تو فامیل کسی بگه اگه صبر میکردی یه مورد بهتر میومد ..و منم میریزم بهم و تو فکر میرم که آره شاید حرفش درسته و من سن کمی دارم...کلا نظر بقیه برام مهمه..نمیدونم از اعتماد ب نفس پایینع؟؟.تو خونواده هم کسی نه مشورتی نه کمکی میکنه...پدر و مادرم میگن هرچی خودت بگی...با اینکه خودم قبول کردم و نمیگم ازش خوشم نیومده ولی الان این فکرا اومده تو ذهنم ...من میخام تو این دوران خوشحال باشم لذت ببرم نه این که این فکرا بیاد تو ذهنم و نمیتونمم دیگه جواب رد بدم بهشون...یه ترسی همه وجودمو گرفته که نکنه انتخابم اشتباهه...در صورتی ک هم با خودش و هم خونوادش سه جلسه رفت و امد داشتیمو قبول کردم...لطفا کمکم کنین خسته شدم از این فکرا و سردرگمی.ب یکی نیاز دارم باهام حرف بزنه... من از مشکلات بزرگ زود خسته میشم ...میخام این دوران بهترین دوران زندگیم باشه ولی الان اعصابم واقعا داغونه...اگه یه کانال روانشناسی که پاسخگوی سوالاتمان باشد بهم معرفی کنین ممنون میشم..یه دنیا سپاس
جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

ازدواج

سلام
راست میگن که خدا برای دختر دم بخت 3تا خواستگار خوب میفرسه اگه دختر بی علت ردش کنه دیگه خواستگاری براش نمیاد؟
من 26 سالمه از دوران دبیرستانم واسم خواستگار میومده من یه چندتاشون رو بی علت شایدم از روی بچگی ردشون کردم الآن یه 4سالیه که خیلی خواستگار دارم ولی نمیدونم که مشخصاتم رو از پشت تلفن میپسندند ولی تا میان خونمون و با هم صحبت میکنیم دیگه میرن و اصلن پشت سرشونم نگاه نمیکنند ظاهر خیلی بدیم ندارم که نشه بهم نگاه کرد قیافم متوسطه ولی اگه چاق بشم میدونم که خیلی خوشگل میشم ولی نمیتونم تپل بشم چون هیکلم رو دوست دارم تحصیلاتم هم لیسانس حقوق و خانواده ی تحصیل کرده ای دارم توقع خانواده و خودم هم خیلی واسه ازدواج پایینه ولی پیش خودم میگم که به خاطر اون خواستگارایی که بی علت ردشون کردم.
لطفا هرکی میتونه راهنماییم کنه چون سنم داره میره بالا خیلی هم نگرانم.
ممنون



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

1


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

1 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



36118
10465
109322

Guest

سلام

خانم فقه پویاست و قوانین می تواند متناسب با شرایط تغییر کند، برای مثال الان چون اوضاع خیطه (نه این که مرد نیست، مرد شاغل دارای قدرت اداره ی زندگی کم و آدم الاف و بیکار زیاد) این قاعده ی 3 به 2 و حتی 1 تقلیل یافته است.
بنابراین در ادامه آنچه رخ خواهد داد این است که دو تا متوسط میاد، رد کردی بعدیاش بد و بالاخره و به صفر تقلیل می یابد. بنابراین عاقل باش و زود تصمیمت را بگیر.
اما یک امیدواری به شما بدهم 100 سال اولش سخته و به زودی اوضاع تغییر می یابد همینطور که در چین و هند اوضاع تغییر کرده و به علت تغییر شدید نسبت جنسی، گاهی یک زن مجبور است با دو نفر ازداواج کند.
ایرانی ها الان قدر نمی دونن فعلا با نوع موقتش امورات می گذرانند و کفران نعمت می کنند، غیرمذهبی ها اسمش را گذاشته اند دوست دختر، مذهبی هاشم اسمشو گذاشتن صیغه.
اما این شرایط دیری نخواهد پایید.
می گن تو بعضی از سایت های علما دعاهایی در این زمینه موجود است
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان


25000 امتیاز هدیه بهترین جواب

30000 امتیاز هدیه بهترین جواب

27500 امتیاز هدیه بهترین جواب


22500 امتیاز هدیه بهترین جواب


















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.