سلام
خوبید
خداقوت

اقا ما قرار وکیل بشیم ولی چند تا مشکل داریم که جلو جمع نمیتونم حرف بزنم حتی این از بچگی اینجور بودم حتی سر کلاس جواب سوال رو بلد بودم هم جواب نمیدادم دستمو بالا نمیکردم کلا احساس میکنم بعد حرف زدم شاید مورد تمسخر واقع بشم واسه همین جلو جمع کم رو خجالتی هستم و بنوعی اضطراب اجتماعی گویا دارم
برای درمان این مشکل تجویز دارویی و رفتار درمانی چیکار باید بکنم؟
تمام اینها هم شاید بیشتر بخاطر اعتماد بنفس کمم هست

و وقتی با دوستان وکیلم چت میکنم میگن تو که خوب چت میکنی بهت نمیاد همچین مشکلی داشته باشی و بهت نمیاد روابط عمومی ضعیفی دااشته باشی در صورتی که من روابط عمومی بالایی ندارم

و جالب اینجا در مقابل یه جمع اشنا من سخت تر میتونم حرف بزنم تا افراد غریبه شاید بخاطر این باشه که افراد اشنا من رو میشناسن همین باعث ناتوانی بیشتر من میشه؟

و با دوستان وکیلم صحبت کردم گفتن درصد زیادی از این مشکلات در دوره کاراموزی حل میشه همین یکم امیدواری به اینده به من داده


و شخصیت درونگرا ولی شاد هستم زیاد شوخی میکنم میخندم واسه همین کمتر کسی من رو جدی میگیره

من رو راهنمایی بفرمایید چیکارکنم؟

ایام بکام و کام یابی تان مستدام باد

جدیدترین سوالات





سوال های تصادفی

سلام خسته نباشید.....من 17 سالمه کلاس سوم دبیرستان رشته ی ریاضی من یه دانش آموز متوسط رو بالام یعنی اگه کم کاری نکنم میتونم خیلی خوب درس بخونم و نمره های خوبی بگیریم و این کارو هم میکنم ولی یه مشکلی که دارم اینه که بی دقتم یعنی حتی اگه یه درسو خوب بخونم سر جلسه ی امتحان نمیدونم چی میشه بی دقتی میکنم اما امسال بی دقتی هام خیلی شدید تر شده همه چیزو میخونم ولی اونجا میبینی 2 رو 3 دیدم نه اینکه چشام ضعیف باشه ها نه از اون آدمایی هم نیستم که زیاد استرس داشته باشم و همه چی یادم بره اینا نیس مثلا تو امتحان هندسه واسه پیدا کردن x جواب پنجاه منهای شش رو به جای اینکه بنویسم 44 نوشتم 54 با اینکه تمام راه حل هام درست بود کلا 3 نمرم رفت یا مثلا 3.999 رو به جای اینکه بگم تقریبا 4 میشه نوشتم تقریبا 3 خب همه ی اینا رو بلدم ولی نمیدونم چی میشه اینجوری مینویسم تازه اون روز به مامانم میگم حالا خوبه که تو زبان فارسی و از این درسا عدد نیس که بی دقتی کنم و غلط بنویسم ولی اونروز تو امتحان زبان فارسی تو تعریف یه چیزی مفهوم جمله رو میدونستم چیه ولی نمیدونم چرا به جای باید نباید نوشنم به جای میتواند باشد نمیتواند نوشتم یه نمرم هم از اون جا رفت میدونین من واسه خاطر نمره درس نمیخونم ولی امسال که نهایی هستیم و تاثیر نهایی تو کنکور بیشتر از 25 درصده اگه من بازم از این بی دقتی ها بکنم که دیگه واویلاااا میبینی به خاطر چن تا عدد آیندم نابود میشه به نظرتون دارم خل میشم یا عقلمو از دست میدم؟؟؟؟
موقع تمرین حل کردن تو کلاس دوستم برمیگرده میگه چجور نوشتی میبینم راه حلم کلا درسته هااا ولی عدد رو ی چیز دیگه نوشتم
اوه اوه اونروز تو شیمی به جای 90 درصد نوشته بودم 83 درصد آخه 90 درصد کجا 83 درصد کجاااا دیدم درصد دو سه سوال قبل که حل کرده بودیمو گذاشتم!!!!!!!
لطفا بگین مشکل من چیه؟؟؟ نه از اون آدمام که عاشق بشم و فکرم جای دیگه باشه نه از اونایی که همش اس ام اس بازیو اینا میکنه در حال حاضر دغدغه ی من فقط درسه دیگه نمیدونم چیکار باید بکنم حل یه تست یه ربع وقت میبره فقط به خاطر همون مشکل !!!!!!!

خیلی میترسم لطفا یه راه حل پیشنهاد کنین که عملی باشه من بتونم مشکلمو رفع کنم........با تشکر




جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

بی اعتمادی و عدم اعتماد به نفس

سلام، ایلیا هستم
من چند تا مشکل جدی دارم و تا حالا نتونستم رفعش کنم، بی اعتمادی، حساسیت شدید، ترس و عدم اعتماد به نفس
نمیدونم چیکار کنم ، ممنون میشم کمکم کنین



40
امتیاز جایزه داشت!
0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

2


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

2 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز


بهترین جواب :

1
9
43

Yasaman1371

سلام ايليا اول اينكه چند سالته؟ اگر تو ايام نوجووني هستي اين حس ها عادي و نرماله. معمولا تو اين سن همه دچارش ميشن. اما اگر سنت بيشتر از 22 23 ساله و هنوز تا حدود زيادي اين حس ها رو داري، بايد بگردي دنبال ريشه اين قضيه. مثلا اينكه آيا تو گذشته ات اتفاقي افتاده كه باعث شده دچار اين حس بشي؟ يعني مثلا از دوست آشنا يا اقوام ضربه خوردي كه حالا كم اعتماد شدي يا... يا بدون زمينه قبلي اين احساسات رو داري و هيچ چيز خاصي به ذهنت نميرسه كه باعث به وجود اومدن اين مشكل شده باشه. اگر اتفاق يا چيز خاصي افتاده بهت توصيه ميكنم ازش عبور كن و بهش فكر نكن و يادت باشه آدما با هم فرق دارن شايد يه نفر اينطور اعتمادت رو به هم ريخته باشه اما اين به اون معني نيست كه همه قصد لطمه زدن بهت رو دارن. دنيا هنوزم قشنگياشو داره و يكي از همين قشنگيا آدماي مهربون هستن. اگر هم بدون زمينه قبلي اين احساسات رو داري و چيزي يادت نمياد كه باعث به وجود اومدن اين حس در تو شده باشه، پيشنهادم به تو كاريه كه خودم انجام ميدم وقتي استرس دارم يا فكر ميكنم ممكنه از عهده اش برنيام...به اين فكر كن كه اگر اين كار اشتباه پيش بره بدترين اتفاق ممكني كه قراره بيافته چيه؟ بعد سعي كن يه نكته مثبت نسبت به اون پيدا كني. مثلا اگر اين كار رو درست انجام ندم اخراج ميشم. بدترين اتفاق اينه كه اخراج ميشي نكته مثبت اينه كه عيب نداره ميرم جاي ديگه سر كار. نميميرم كه فقط شغلمو از دست ميدم. ممكنه كمي دچار مشكل مالي بشم اما مهم نيست چون بعدش حتما دوباره كار پيدا مي كنم. در نهايت هم اينكه يادت باشه هر چيزي كه الان فكر ميكني بي نهايت برات مهمه با گذر زمان ميفهمي اون قدر هم مهم نبوده. غير از مرگ همه چيز راه حل داره. پس نگرانش نشو
0
امتیاز


1
9
43

Yasaman1371

سلام ايليا اول اينكه چند سالته؟ اگر تو ايام نوجووني هستي اين حس ها عادي و نرماله. معمولا تو اين سن همه دچارش ميشن. اما اگر سنت بيشتر از 22 23 ساله و هنوز تا حدود زيادي اين حس ها رو داري، بايد بگردي دنبال ريشه اين قضيه. مثلا اينكه آيا تو گذشته ات اتفاقي افتاده كه باعث شده دچار اين حس بشي؟ يعني مثلا از دوست آشنا يا اقوام ضربه خوردي كه حالا كم اعتماد شدي يا... يا بدون زمينه قبلي اين احساسات رو داري و هيچ چيز خاصي به ذهنت نميرسه كه باعث به وجود اومدن اين مشكل شده باشه. اگر اتفاق يا چيز خاصي افتاده بهت توصيه ميكنم ازش عبور كن و بهش فكر نكن و يادت باشه آدما با هم فرق دارن شايد يه نفر اينطور اعتمادت رو به هم ريخته باشه اما اين به اون معني نيست كه همه قصد لطمه زدن بهت رو دارن. دنيا هنوزم قشنگياشو داره و يكي از همين قشنگيا آدماي مهربون هستن. اگر هم بدون زمينه قبلي اين احساسات رو داري و چيزي يادت نمياد كه باعث به وجود اومدن اين حس در تو شده باشه، پيشنهادم به تو كاريه كه خودم انجام ميدم وقتي استرس دارم يا فكر ميكنم ممكنه از عهده اش برنيام...به اين فكر كن كه اگر اين كار اشتباه پيش بره بدترين اتفاق ممكني كه قراره بيافته چيه؟ بعد سعي كن يه نكته مثبت نسبت به اون پيدا كني. مثلا اگر اين كار رو درست انجام ندم اخراج ميشم. بدترين اتفاق اينه كه اخراج ميشي نكته مثبت اينه كه عيب نداره ميرم جاي ديگه سر كار. نميميرم كه فقط شغلمو از دست ميدم. ممكنه كمي دچار مشكل مالي بشم اما مهم نيست چون بعدش حتما دوباره كار پيدا مي كنم. در نهايت هم اينكه يادت باشه هر چيزي كه الان فكر ميكني بي نهايت برات مهمه با گذر زمان ميفهمي اون قدر هم مهم نبوده. غير از مرگ همه چيز راه حل داره. پس نگرانش نشو
0
امتیاز


22169
9851
70526

Guest

سلام ایلیا من هم تقریبا همین مشکلات رو دارم بنظرم باید دنبال ریشه بگردی یعنی چه چیزی باعث پیدایش این حساسیت ها شده ؟ قطعا ضزبه هایی از طرف دوستان....
میتونی بهم ایمل بزنی تا برات بیشتر توضیح بدم اگه خواستی البته.
0
امتیاز
guest : جواب آورد بزارین - 16 مهر ماه 1395




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان


20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


17500 امتیاز هدیه بهترین جواب




















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.