به نام خداوند بیننده از انجا شروع کنم که بنده در سال اول دانشگاه به علت مشکلات عدیده که هر شخصی گرفتار ان نمیشود احساس تنهایی و رخوت میکردم انگار هیچکس در این دنیا مرا نمیفهمد و احساساتی از این دست که افراد زیادی با شدت خیلی کم و روزمره تا خیلی زیاد دچار ان میشوند .به فکر افتادم سر کار برم که دغدغه هایی که با فکر درست نمیشدند از یادم برود اما به هر دری زدم کار نبود که نبود .به فکر کارگری افتاده بودم که هیچ جا با شرایط دانشگاهم کنار نیامدند .به یکی سپرده بودم که بالاخره با معرفی او به یک مغازه انتشارات مشغول شدم .خیلی خوب بود و حالم خیلی بهتر شده بود که با همسایه که مغازه ای عطاری بود رفیق شدم .مشتریان زیادی داشت و این تعجب مرا برانگیخته بود که باعث شدم بفهمم انواع مخدرجات در این عطاری به فروش میرسد که به هوس افتادم امتحان کنم که خیلی خیلی حس خوبی گرفتم و خیلی دیر به دیر یکسال با کپسول و قرص های دراگون حال میکردم تا اینکه فهمیدم در خانه برادرم از این ها استفاده میکرده و در خانه است و این در خانه بودن همان و مستمر شدن همان .سال دوم دانشگاه بود که با دختری که پیشنهاد از طرف او صورت گرفت و من حس خیلی خوبی پیدا کردم . به نوعی دلبسته و وابسته اش شدم و دیری نپایید که با این حال خوب شروع به بهبود کردم و تا سه ماه هیچ چیز مصرف نمیکردم تا اینکه او بعد از یک سال حرف از جدایی زد و حس بد من بعد از ماه ها حال خوش شروع شد و مصرف عود کرد که با تفکر به این نتیجه رسیدم که اسیب به خود چیزی را درست نمیکند و به تدریج درمان من شروع شد و ادامه دارد.با این حال زندگی در این شرایط به شدت سخت شده و موج ناامیدی و افسردگی در جامعه امروز ما قبل از نیاز به روانشناس نیاز به افراد صالح برای حکومت و معیشت مردم دارد. پس میتوان نتیجه گرفت عامل محیطی از عامل فیزیولوژیک خیلی قوی تر عمل میکند و این شرایط محیطی کشور ایران و ترانزیت مخدر که از پرسودترین تجارت های جهان است باعث شد افرادی فقط به علت بودن این مواد در کشور گرفتار شوند که عده ای از سران کشور سود های کلان عایدشان شود .وقتی این شرایط که روز به روز بدتر میشود مشاهده میشود و موجی از افسردگی و نا امیدی را در جامعه میبینی دیگر امیدی برای بهبود خود و دیگری نمیتوان یافت اگرچه این گرفتاری درمانش مخدر نیست اما دور بودن از جهانی که در این کشور برایمان ساخته شده ذره ای از درد های افراد میکاهد گرچه درمان اعتیاد بعد های دیگری میخواهد که درونی است اما ریشه ی بیرونی جامعه پررنگ تر عمل میکند . به امید بهبود سیاست های بیمار و انسان های بیمار گشته... الله اعلم


جدیدترین سوالات





جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

احساس تنهایی و افسردگی شدید می کنم، چه کنم؟

سلام، 6 ساله پدر مادرم از هم جدا شدن منو داداشم بابام هستیم مربی رقصم اما خیلی‌ مشکلات باعث شده که من زود رنجو حساس بشم و حتا فکر خودکشی‌ بزنه به سرم و همینطورم شد که سعی هم کردم!

الان ازدواج کردم همسرمو خیلی دوست دارم اما من سنم کمه احتیاج به توجه دارم اونم خیلی‌ دستم داره اما همش سرش به کار گرم من نمیدونم خودمو چجوری خالی‌ کنم احساس تنهائی میکنم می‌شه کمکم کنید



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

6


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

6 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



30731
10062
93000

Guest

سلام این احساس بی توجهی توی درصد زیادی از خانم هایی که تازه ازدواج کردن هست و تا خودت شاغل نباشی نمی تونی همسرت رو درک کنی ، سعی کن برای خودت یه کاری ، کلاس هنری و...یا هر چیزی که امکانش هست ایجاد کنی تا افکار منفی به سراغت نیاد امام علی عله السلام فرموده اند نفست را مشغول کن قبل از اینکه او تورا مشغول خود کند ، موفق و پیروز باشی . اگر امکانش روداری سریعتر برای بچه دار شدن اقدام کن تا زیبا ترین اتفاق زندگیت رخ بده و مفید ترین مشغولیت رو داشته باشی.
0
امتیاز


30731
10062
93000

Guest

با سلام
به نظر من بهترین راه اینه که با همسرتون درد دل کنید و مشکلتون به ایشون بگید. منظورتون از مربی رقص چیه؟
0
امتیاز


0
101
140

alemedahr

سلام نمی دونم چقدر می تونید با همسرتون صمیمی و صریح صحبت کنید ولی به نظرم اولین محل رجوع شما باید همسرتون باشه. باید بتونید مشکلاتتون رو صادقانه بهش بگید. گزینه بعدی مراجعه به مشاورهای خانواده است. یه مشاور خوب و با تجربه می تونه در چند جلسه کمک هایی بکنه که آروم آروم تغییراتی رو تو زندگی تون بدید. خلاصه کسی می تونه به شما کمک کنه که ارتباطش با شما نزدیک باشه و ...
0
امتیاز


0
101
140

alemedahr

سلام نمی دونم چقدر می تونید با همسرتون صمیمی و صریح صحبت کنید ولی به نظرم اولین محل رجوع شما باید همسرتون باشه. باید بتونید مشکلاتتون رو صادقانه بهش بگید. گزینه بعدی مراجعه به مشاورهای خانواده است. یه مشاور خوب و با تجربه می تونه در چند جلسه کمک هایی بکنه که آروم آروم تغییراتی رو تو زندگی تون بدید. خلاصه کسی می تونه به شما کمک کنه که ارتباطش با شما نزدیک باشه و ساعت های پای درد دلتون بشینه و...
0
امتیاز


0
195
185

Adi666

و یا با همسرتان .. البته اگر برای او مشکلی پیش نیاد(از لحاظ کاری) در ازتباط باشید ... اما شما میتونید برای خودتون دوست خیالی بسازید... بهترین دوست آدمی، نفس اوست... برای خودتان امید بسازید... با حریف خیالی خودتان بازی کنید... با حریف خیالی قدم بزنید... البته قبل از تمام اینها، موضوع را به سراحت با همسر خود مطرح کنید شما چه نوع رقصی آموزش می دهید؟ برای آقایان هم مقدور هست؟ پاینده باشید
0
امتیاز


0
195
185

Adi666

درود یکی از مواردی که در دنیای امروز خیلی از روان شناسان و مسئولان اجتماعی، آن را منع می کنند... داشتن خیالات است... اگر ساده بخواهم بگویم همان توهم خودمان می شود... شما یا باید با اطرافیان خود ارتباط تنگاتنگ برقرار کنید تا به طور لحظه ای با هم در ارتباط باشید یا باید دوستان مجازی داشته باشید
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان



22500 امتیاز هدیه بهترین جواب

20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.