عزیزان عزیز بنده به شخصه قبل از گرفتار شدنم به اعتیاد به شدت مخالف اعتیاد و سیگار بودم یه شکست تو زندگیم باعث شد با کمک یه رفیق نا باب برای ارامش و بهتر شدن حالم متادونو بهم معرفی کرد بار اول یه دونه قرص ۲۰ بهم داد بدنم پاک بود بعد از یک ساعت به شدت حالم خوب بود قلیان زیادیم روش کشیدم بعد دو ساعت استفراغ و سرگیجه گرفتم نصف شب احساس خفگی بهم دست داد و با خواست خدا تونستم از جام بلند بشم و یه پارچ بزرگ دوغ محلی غلیظ خنک تو یخچالو سر کشیدم و همون باعث شد از اور دوز نمیرم .تا دو روز خوب میخابیدم و حالم خوب بود دوباره رفتم یکی دیگه خوردم و باعث میشد اعتناد بنفسم بالا بره و خوش باشم .ازون روزا ۳ سال میگذره که من متادون میخورم چند بار ترک کردم بازم خوردم الان دوباره کنار گذاشتم واقعن دیگه خسته شدم ازین متادون لعنتی قیافم شبیه معتادا شده لاغر شدم خانوادمم بهم شک کردن و باعث شد الان ۶ روزه تو ترکم بیقراری شدید دارم نمیتونم یجا وایسم و حال بلند شدنم ندارم امروز یدونه قرص بی ۲ خوردم خیلی سر خوشم کرده به نظرتون لغزش کردم و هرچی این چند روزو تحمل کردم الکی بوده یا ن با دوز خیلی کم بی ۲ متادونو ترک کنم .دوستان عزیز هر کدوم علم و تجربشو دارین بهم کمک کنین مرسی

جدیدترین سوالات





جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

شوهر بدبین

سلام دوستان
زنی 45 ساله و معلم هستم. همسرم 55 سال دارد و امسال بازنشست می شود. متاسفانه همسرم فردی بسیار حسود است و از زمانی که بازنشست شده است به رفتن من سرکار حسادت می کند و از طرفی او فردی بدبین است و الان که تابستان است تمی گذارد من از خانه خارج شوم. این تفکر در او حالت روانی ایجاد کرده و حتی بمن گفته طلاق بگیریم ولی بخاطر دو دخترم نمیخواهم طلاق بگیرم کمکم کنید خواهش میکنم



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

3


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

3 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



0
3
0

bestlawyer

بعضی از زندگی ها به خاطر فرزندان فدا میشه میره زندگی شما هم همینطور هست به نظرم همسرتون ببرید پیش یک روانشناس تا کمک کنه وگرنه فرزندانتان اسیب می بینند، شما هم سعی کنید بخاطر فرزندانتان کنار بیاید ولی اگر دیدم دیگه نمیتونید ادامه بدید طلاق بگیرید باز قبل طلاق از یک وکیل خوب مشاورت بگیر وکیل از ما
0
امتیاز


0
101
140

alemedahr

سال طول بکشه. صبر داشته باشید خوب می شه. به هیچ وجه بیکاری فعلی اون و شغل خودتون رو به روش نیارید و تا می توانید بیشتر در خانه بمانید. جملات و رفتارهاتون جوری باشه که هنوز بهش تکیه دارید و قبولش دارید.
موفق باشید
0
امتیاز


0
101
140

alemedahr

سلام من فکر می کنم این هایی که می گید به بحران بازنشستگی بر می گرده. مردی که سی سال کار کرده غرور و هویت خودش رو در اون کار پیدا کرده و الان که بازنشست شده به مردونگیش خدشه وارد شده. به نظر من این رفتارها کمی طبیعیه. باید اجازه بدید تا خودش رو در شرایط جدید دوباره بشناسه و بازتعریف کنه. شاید یکی دو
0
امتیاز
guest : من فکر میکنم عامل ایجاد شک از سمت شما بی توجهی به حساسیتهای شوهرتون است . سعی کنید همه رفت امدهاتون با هماهنگی اون باشه و از ارتباط راحت با افراد دست بردارید - 26 شهریور ماه 1397




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان



22500 امتیاز هدیه بهترین جواب

20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.