با سلام.من چند سالی هست ک با ی مشکل دارم دست و پنجه نرم می کنم.اوایل خیلی زیاد جدی نمی گرفتم ولی الان واقعا خسته ام.
مشکل من :
توهمات زیادی بهم دست میده.همش کسی رو توی خودم می بینم.مثلا ب دستام ک نگاه می کنم فکر می کنم دستای کسی دیگست ک تو وجودمه.یا ی شب توی حیاط خونمون داشتم قدم میزدم یکی شبیه خودم رو دیدم ک داره زیر شیر آب توی حیاط دستاشو میشوره.سرمو محکم تو دستام میگیرم.ترس عجیبی میفته تو وجودم.از تاریکی می ترسم.همش دوس دارم تو اون لحظات یکی کمکم کنه تا ازین فکرا بزنم بیرون ولی متاسفانه هیچ کس نمی تونه.خانوادم کاری از دستشون بر نمیاد.توهمات اینجوری خیلی اذیتم میکنه.بی خوابی شدید دارم.این چند شبه تا بلند بلند گریه نکنم آروم نمی گیرم.( این رو هم بگم چیزی مصرف نمی کنم فقط سیگار می کشم )پیشه ی دکتر اعصاب و روان هم رفتم فقط آرامش بخش بهم داده.اما من واقعا نگران و خسته ام.من زندگی سختی رو پشت سر گذاشتم.الان 30 سالمه.فوق لیسانس مدیریت هستم و دارم آژانس کار می کنم . حتی ی کار معمولی هم گیرم نیومده.کسایی ک روی هم رفته پنج تا کلاس هم سواد ندارن چون پارتی داشتن الان رسمی ادارات دولتین.شرایط روحی سختی دارم.از بیکاریم ناراحتم.ازینکه این همه سختی کشیدم.زحمت کشیدم تا مدرکمو بموقع بگیرم تا بتونم ی کار خوب واسه خودم دست و پا کنم . ولی نشد . لطفا کمکم کنید.خواهش می کنم . بهم بگین با این مشخصاتی ک از بیماریم گفتم می تونید بهم اسم بیاریم رو بگید ؟؟؟؟



وسواس - درمان
با سلام
خسته نباشید .
من چند وقته دچار وسواس شده ام مثلا شب که از خیابان یا جاده عبور می میکنیم مدام پشت سرمو نگاه می کنم که خدای نکرده کسی زیر ماشین نرفته باشه مثلا چند روز پیش موقعی که از خیابان رد می شدم چون خیلی حساسم چشمم به یه سیاهی خورد و فکر کردم که آدم بود رفت زیر ماشین و چند روز از اون می گذره و فعلا اعصابم خورده که نکنه اون یه آدم بوده که رفته زیر ماشین و راننده متوجه نشده و من در این میان احساس گناه می کنم چون می گم من که اون سیاهی رو دیدم باید به راننده می گفتم پس تقصیر و گناهش به گردن منه . به خدا دارم عذاب می کشم و آنی آرامش ندارم و این فکر کلا لذت و امنیت و آرامش و تمرکز و تعادل را از من گرفته . به نظر شما واقعا این حادثه اتفاق افتاده یا نه اینکه من مشکل دارم . چه جوریه ... الان مدام می خام برم از اون محل با با ذکر مشخصات و مکان و زمان اونجا از اونایی که نزدیک اون خیابون هستند بپرسم تا خیالم راحت بشه و الا مدام عذاب می کشم ... و زندگیم ریخته به هم . شما را به خدا کمکم کنید . چیکار کنم خدایا ؟

جدیدترین سوالات




با عرض سلام
من یک خواهر 15 ساله دارم که مدتی است تلقین میکنه ترنسه ولی درباره این موضوع با من حرفی نزده با دوستاش صحبت کرده بعضی از دوستاش می گن به خانواده ات بگو ولی امتنا میکنه.و اینکه من متوجه شدم تلقین میکنه به خاطره این که برای اینکه ثابت کنه ترنسه ی سری دورغ می گه(مثلا اینکه در بچگی عروسک دوست نداشته, در صورتی که عاشق عروسک بود و از این قبیل دورغ ها)متاسفانه یک دوست 20 ساله داره که تو باور این تلقین ها بهش کمک می کنه و این تلقین ها داره واسش عین یه باور می شه اون بهش می گه این یه موضوع طبیعی و عادی و الان تو ایران کاملا جا افتاده و راحت می تونی عمل کنی.من کاملا متوجه می شم که داره سعی می کنه خودشو شبیه یک پسر کنه تا دو سه سال پیش عاشق این بود که موهاش بلند شه ولی الان موهاشو کوتاه کوتاه میکنهوعاشق پیراهن دوخترونه بود و خیلی رفتارای عادی و دوخترونه ولی الان سعی میکنه صداشو کلفت کنه سعی میکنه بگه کا رفتارای دوخترونه رو دوس نداره.آیا من باید راجبه اینکه می دونم میگه ترنسه چیزی بهش بگم؟ لطفا منو راهنمایی کنید که چی بگم بهش ؟ چه طوری می تونم بهش کمک کنم؟

جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

افسردگی ترس از بی کسی استرس

برای وابسته نبودن باید چکار کرد من بشدت به مادرم وابسته هستم بعد از ازدواج بمدت 6سال از او دور هستم و روز به روز بدتر میشوم به افسردگی واسترس وحشتناک رسیدم خواهش میکنم کمکم کنید



9
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

1


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

1 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



1903
477
3986

solmazj

وابستگی به خانواده خود دو حالت می‌تواند داشته باشد. در حالت اول فردی که به خانواده‌اش وابسته است تنها در مواردی خاص، برای حل مشکلات و اختلافات به سراغ خانواده می‌رود. اما در حالت دوم خانواده برای فرد حکم سایه را دارد. یعنی خانواده در زندگی فرد نقش پررنگی دارد. این فرد بعد از جدا شدن از خانواده خود و تشکیل یک زندگی جدید نتوانسته از لحاظ روانی و عاطفی از پدر و مادر خود جدا شود.
وابستگی زن به خانواده بعد از ازدواج
دلایل وابستگی زنان به خانواده خود بعد از ازدواج می‌تواند تربیت خانوادگی، نداشتن فرصت‌هایی برای استقلال، اعتماد به نفس پایین و یا نارضایتی از همسر باشد. برخی از زنان حتی سال‌ها بعد از ازدواج نمی‌توانند از خانواده خود جدا شوند و هنگام بروز مشکلات در زندگی مشترک به سراغ آن‌ها می‌روند. برخی دیگر از زنان به دلیل نارضایتی و مشکلاتی که با همسر خود دارند ترجیح می‌دهند بیشتر وقت خود را با خانواده بگذرانند. کاری که مردان در این زمینه می‌توانند برای کمک به استقلال همسر خود انجام دهند این است که او را حمایت کنند، نیازهای عاطفی او را تأمین کنند. همسرتان را تشویق کنید تا برخی از تصمیمات را به تنهایی بگیرد.
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان



22500 امتیاز هدیه بهترین جواب

20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.