سوالات با برچسب همفکری


03

سوال


01

جواب

سوال های تصادفی با این برچسب
سلام

دست اندرکاران محترم سایت سوجا با سلام و تشکر از راه اندازی این سایت بنده مطلع نمی باشم که هدف از راه اندازی این سایت و متولیان اصلی ان چه کسانی می باشند (البته کنجکاو هستم بدانم). در هر صورت هدف هر چه که بوده این سایت تا حدودی توانسته به بسیاری از کاربرانی است که با دنیای مجازی سرو کار دارند کمک نماید. در بررسی این سایت متوجه شده ام که دو نوع سوال بیشتر در این سایت مطرح می شود یکی سوالات فنی و تکنیکی که اغلب پاسخ های تا حدودی مناسب برای آن ارائه می شود مخصوصا حضور افرادی مانند mohyjj .،که حداقل سوالات اینجانب تا حدودی توسط ایشان پاسخ داده شده و اگر پاسخ کامل دریافت نکرده ام اشکال از این بوده که به علت مبتدی بودن سوال را به شکل کامل مطرح نکرده بودم (جای تشکر از ایشان وجود دارد که در اغلب اوقات پاسخ های به جا و مسئولانه ای به سوالات می دهند انشاا... که خودشان نیز از دست اندرکاران این سایت باشند)
اما نوع دوم سوالات عاطفی احساسی است که این نوع سوالات اغلب پاسخ های سلیقه ای دریافت می کند در حالی که به نظر می رسد برای پاسخ گویی به این نوع سوالات باید حساسیت بیشتری به خرج داد و این افراد احتیاج به همفکری و راهنمایی بیشتری دارند چون به نظر می رسد برخی این سوالات را نتوان به راحتی برای هر کسی مطرح کرد مخصوصا با توجه به روحیه ایرانی ها که حیا یا توداری (نمی دانم چه نامی بر آن اطلاق کنم) یکی از ویژگی های ما تلقی می شود (یا حداقل هنوز عادت نکرده ایم حرفمان را راحت بزنیم).
در هر صورت اگر برای دست اندرکاران این سایت مقدور باشد یک مشاور قابل اعتماد هفته ای یک بار به این سایت رجوع کرده و برخی از این سوالات را پاسخ گوید به نظر می رسد به ارتقاء سطح کیفی این سایت و همچنین تعداد دفعات رجوع به این سایت کمک کند.
در ضمن سوال دیگری نیز داشتم عضویت در این سایت چه مزایایی دارد و افراد عضو از طرح سوالات جدید چگونه مطلع می شوند (ره)
آخرین جواب ها با این برچسب
دوست عزیز سلام،


سپاسگزاریم که سایت خودتون رو دوست دارید و برای بهبودش کمک می کنید. این سایت توسط جمعی از فارغ التحصیلان دانشگاه تهران و صنعتی اصفهان پایه گذاری شده است و به منظور کمک به فارسی زبانان جهت مطرح کردن سوال هایشاو بوده استو در ابتدای امر وب سایت مشابهی وجود نداشت و نیاز با وجود مرجعی فارسی زبان ما را بر این داشت که این سایت را ایجاد نماییم.


در رابطه با پیشنهاد شما، کاملا صحیح است، نظر به استقبال و همچنین حساسیت بخش مشاوره سایت، در حال رایزنی با مشاوران معتمد و دلسوز هستیم تا بتوانیم با حداقل هزینه تحمیلی به دوستان، از مشارکت آنها در سایت بهره ببریم. به امید خدا بزودی شاهد حضور مشاوران و رفع مشکل پاسخ های نامناسب و سلیقه ای خواهیم بود.


در ضمن اعضای سایت می توانند بسته به میزان فعالیتی که دارند، امتیاز بگیرند، و از بابت این امتیازات از اسپانسر های سایت، جوایز نقدی و یا کالا و خدمات جایزه بگیرند. همچنین فعلا از طریق ایمیل و بزودی از طریق اس ام اس به آنها اطلاع رسانی می گردد.

با سپاس و امید سرافرازی،
دوستان شما در سایت سوال و جواب

سوال و جواب ها با برچسب همفکری







چند سوال تصادفی

سلام.
دختری ۳۱ ساله هستم که با مادر و پدرم سر مسائل مختلف مشکل پیدا کرده ام. اولین مسئله، ازدواج است. من بنا به دلایل مختلف تاکنون ازدواج نکرده ام. یا خواستگار خوبی نداشته ام یا اگر خواستگار خوبی داشتم چون وضع مالی خوبی نداریم همان جلسه اول همه چیز تمام شده. در ضمن من خودم هم شرایطی دارم که باعث شده آمادگی ازدواج نداشته باشم مثلا ظاهر آنچنان خوبی ندارم، خانواده ام وضع مالی خوبی ندارند، اجتماعی و اهل آداب معاشرت نیستم، از کدبانوگری و خانه داری و همسرداری چیز خاصی نمی دانم و... . من حتی با کار کردن بیرون از خانه هم به خاطر عدم اعتماد به نفس و عدم مهارت های اجتماعی و معاشرتی مشکل دارم. لیسانس حسابداری دارم ولی به حسابداری علاقه ای ندارم البته با چند سایت همکاری در فروش اینرنتی کار می کنم که درآمد قابل توجهی ندارد در هیچ زمینه دیگری هم مهارتی ندارم اصلا نمی دانم اگر بخواهم یک کار خوب پیدا کنم باید چه مهارتی را به دست آورم. خلاصه اینکه دو مسئله کار و ازدواج خیلی برای من مشکل ساز شده اند. مدام با مادر و پدرم مخصوصا مادرم مشکل دارم. مثلا در رابطه با ازدواج چون سه خواهر کوچکتر از خودم دارم مادرم می گوید تو مانع ازدواج آنهایی اگر کسی به خواستگاری آنها بیاید چون من ازدواج نکرده ام خواستگار پشیمان می شود و می رود. شاید فکر کنید من آدم تنبلی هستم و نمی توانم مسئولیت پذیر باشم ولی همه مشکل من از ندانستن است. نمی دانم برای پیشرفت کردن باید چه کار کنم؟ مادرم جز اینکه من را لعن و نفرین کند یا با گوشه و کنایه حرفش را بزند کار دیگری انجام نمی دهد اصلا حوصله انجام کاری را ندارد البته شاید مقصر نباشد چون ما اصلا اوضاع مالی خوبی نداریم که بتوانیم جلوی افراد غریبه آبروداری کنیم. از فامیل هم یا کسی به سراغ ما نمی آید یا اگر بیاید از خودمان اوضاع بدتری دارد. به جایی رسیدم که از خودم بدم آمده حس می کنم به درد زندگی کردن نمی خورم حس می کنم هم خودم بدبخت شدم هم باعث بدبختی خانواده ام شدم. کاش می توانستم خودم را از بین ببرم تا حداقل مانع خوشبختی خواهرانم نباشم. در مورد ازدواج که کلا ناامید شده ام پدرم هم می گوید پسر های همسن تو اگر خوب باشند حتما تا حالا ازدواج کرده اند کسانی سراغ تو می آیند که همسرشان فوت کرده باشد یا آدم خوبی نباشند یا سنشان حداقل ۱۵ یا ۲۰ سال بیشتر باشد. مادرم هم خیلی به حرف فامیل اهمیت می دهد اگر بخواهم به ازدواج با هر کسی که مرا پذیرفت رضایت دهم فقط کافی است آن شخص از نظر فامیل ایرادی داشته باشد دوباره دعوا و درگیری در خانواده ام شروع می شود. نمی دانم باید چه کار کنم. مشکل عصبی پیدا کرده ام و با کوچکترین حرفی گریه ام می گیرد.



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.