سوالات با برچسب ناامیدی


08

سوال


08

جواب

پربازدید ترین های این برچسب
سلام به همه.۲۵ سالمه ۲ماه از تموم شدن رابطه ام میگذره ، ۹سال با اون اقا دوست بودیم خانواده ها هم در جریان بودن ولی صبر کرده بودیم که جفتمون یکم مستقل تر بشیم بعد ازدواج کنیم. به بهونه ی اینکه دیگه من اونی نیستم که تو میخوای و تو با رفتارات باعث رفتنمی و همه چیز تقصیره توئه رابطه رو تموم کرد‌.در صورتیکه من فقط از بی توجهی ک نسبت به من داشت گله میکردم. الان بعد از گذشت دو ماه هنوزم نتونستم با این قضیه کنار بیام هر روز و هر لحظه فکرم پیش اون ادمه. دیگه هیچ چیز خوشحالم نمیکنه به پوچی و ناامیدی رسیدم. فقط دارم روزا رو میگذرونم ک عمرم زودتر بگذره و تموم بشه .خانوادم از اول مخالف بودن به دلیل پایین بودن سطح اونا نسبت ب خانواده اون اقا ولی من جلوشون وایسادم.الان هنوز خانوادم چیزی در مورد تموم شدن رابطه نمیدونن ، نمیدونم چجوری باید بهشون بگم‌ و چجوری باید با این قضیه کنار بیام.صد در صد وقتی بفهمن فشارای روحیم بیشتر میشه. دیگه نمیدونم چیکار کنم. رسیدم به یک بن بستی که هیچکاری نمیشه کرد

سوال و جواب ها با برچسب ناامیدی


ناامیدی یک واژه است که به حالتی اشاره دارد که شخص احساس عدم امید و انگیزه می‌کند. در این پلتفرم سوالات و اظهار نظرهای مرتبط با ناامیدی به عنوان یک موضوع مهم و گسترده مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرند. از اهمیت این تاگ می‌توان به ارتقای آگاهی افراد از راه‌های مقابله با ناامیدی، ارایه راهکارها برای مواجهه با این احساس مخرب و ایجاد فضایی برای انتقال تجربیات و پذیرش احساسات منفی اشاره نمود. این تاگ می‌تواند زمینه‌ای برای بحث و گفتگو در خصوص راهکارها و تجربیات مربوط به این موضوع ایجاد کند و افراد را به اشتراک گذاری و پذیرش احساسات ناامیدی ترغیب نماید.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره ناامیدی سوال بپرس!


سلام به همه.۲۵ سالمه ۲ماه از تموم شدن رابطه ام میگذره ، ۹سال با اون اقا دوست بودیم خانواده ها هم در جریان بودن ولی صبر کرده بودیم که جفتمون یکم مستقل تر بشیم بعد ازدواج کنیم. به بهونه ی اینکه دیگه من اونی نیستم که تو میخوای و تو با رفتارات باعث رفتنمی و همه چیز تقصیره توئه رابطه رو تموم کرد‌.در صورتیکه من فقط از بی توجهی ک نسبت به من داشت گله میکردم. الان بعد از گذشت دو ماه هنوزم نتونستم با این قضیه کنار بیام هر روز و هر لحظه فکرم پیش اون ادمه. دیگه هیچ چیز خوشحالم نمیکنه به پوچی و ناامیدی رسیدم. فقط دارم روزا رو میگذرونم ک عمرم زودتر بگذره و تموم بشه .خانوادم از اول مخالف بودن به دلیل پایین بودن سطح اونا نسبت ب خانواده اون اقا ولی من جلوشون وایسادم.الان هنوز خانوادم چیزی در مورد تموم شدن رابطه نمیدونن ، نمیدونم چجوری باید بهشون بگم‌ و چجوری باید با این قضیه کنار بیام.صد در صد وقتی بفهمن فشارای روحیم بیشتر میشه. دیگه نمیدونم چیکار کنم. رسیدم به یک بن بستی که هیچکاری نمیشه کرد

سلام به همه.۲۵ سالمه ۲ماه از تموم شدن رابطه ام میگذره ، ۹سال با اون اقا دوست بودیم خانواده ها هم در جریان بودن ولی صبر کرده بودیم که جفتمون یکم مستقل تر بشیم بعد ازدواج کنیم. به بهونه ی اینکه دیگه من اونی نیستم که تو میخوای و تو با رفتارات باعث رفتنمی و همه چیز تقصیره توئه رابطه رو تموم کرد‌.در صورتیکه من فقط از بی توجهی ک نسبت به من داشت گله میکردم. الان بعد از گذشت دو ماه هنوزم نتونستم با این قضیه کنار بیام هر روز و هر لحظه فکرم پیش اون ادمه. دیگه هیچ چیز خوشحالم نمیکنه به پوچی و ناامیدی رسیدم. فقط دارم روزا رو میگذرونم ک عمرم زودتر بگذره و تموم بشه .خانوادم از اول مخالف بودن به دلیل پایین بودن سطح اونا نسبت ب خانواده اون اقا ولی من جلوشون وایسادم.الان هنوز خانوادم چیزی در مورد تموم شدن رابطه نمیدونن ، نمیدونم چجوری باید بهشون بگم‌ و چجوری باید با این قضیه کنار بیام.صد در صد وقتی بفهمن فشارای روحیم بیشتر میشه. دیگه نمیدونم چیکار کنم. رسیدم به یک بن بستی که هیچکاری نمیشه کرد
سلام به همه.۲۵ سالمه ۲ماه از تموم شدن رابطه ام میگذره ، ۹سال با اون اقا دوست بودیم خانواده ها هم در جریان بودن ولی صبر کرده بودیم که جفتمون یکم مستقل تر بشیم بعد ازدواج کنیم. به بهونه ی اینکه دیگه من اونی نیستم که تو میخوای و تو با رفتارات باعث رفتنمی و همه چیز تقصیره توئه رابطه رو تموم کرد‌.در صورتیکه من فقط از بی توجهی ک نسبت به من داشت گله میکردم. الان بعد از گذشت دو ماه هنوزم نتونستم با این قضیه کنار بیام هر روز و هر لحظه فکرم پیش اون ادمه. دیگه هیچ چیز خوشحالم نمیکنه به پوچی و ناامیدی رسیدم. فقط دارم روزا رو میگذرونم ک عمرم زودتر بگذره و تموم بشه .خانوادم از اول مخالف بودن به دلیل پایین بودن سطح اونا نسبت ب خانواده اون اقا ولی من جلوشون وایسادم.الان هنوز خانوادم چیزی در مورد تموم شدن رابطه نمیدونن ، نمیدونم چجوری باید بهشون بگم‌ و چجوری باید با این قضیه کنار بیام.صد در صد وقتی بفهمن فشارای روحیم بیشتر میشه. دیگه نمیدونم چیکار کنم. رسیدم به یک بن بستی که هیچکاری نمیشه کرد
سلام به همه.۲۵ سالمه ۲ماه از تموم شدن رابطه ام میگذره ، ۹سال با اون اقا دوست بودیم خانواده ها هم در جریان بودن ولی صبر کرده بودیم که جفتمون یکم مستقل تر بشیم بعد ازدواج کنیم. به بهونه ی اینکه دیگه من اونی نیستم که تو میخوای و تو با رفتارات باعث رفتنمی و همه چیز تقصیره توئه رابطه رو تموم کرد‌.در صورتیکه من فقط از بی توجهی ک نسبت به من داشت گله میکردم. الان بعد از گذشت دو ماه هنوزم نتونستم با این قضیه کنار بیام هر روز و هر لحظه فکرم پیش اون ادمه. دیگه هیچ چیز خوشحالم نمیکنه به پوچی و ناامیدی رسیدم. فقط دارم روزا رو میگذرونم ک عمرم زودتر بگذره و تموم بشه .خانوادم از اول مخالف بودن به دلیل پایین بودن سطح اونا نسبت ب خانواده اون اقا ولی من جلوشون وایسادم.الان هنوز خانوادم چیزی در مورد تموم شدن رابطه نمیدونن ، نمیدونم چجوری باید بهشون بگم‌ و چجوری باید با این قضیه کنار بیام.صد در صد وقتی بفهمن فشارای روحیم بیشتر میشه. دیگه نمیدونم چیکار کنم. رسیدم به یک بن بستی که هیچکاری نمیشه کرد


چند سوال تصادفی




پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.