سوال و جواب ها با برچسب درس خواندن برای کنکور





چند سوال تصادفی

سلام.خسته نباشید.
من دوساله و نیمه که با یه آقا که یک سال ازم بزرگتره عقد کردم.فعلا هم به دلیل مشغول بودن ایشون به درس نداشتن کار و سربازی نرفتن امکان رفتن سر زندگیمونو نداریم.مشکل من در رابطه با رابطه ایشون با خانوادمه.چون با اینکه اونا هیچ کاری بهش ندارن و هیچ توقع و فشارو بی احترامی بهش نکردن تاحالا ولی باز هم اونارو مثل دشمن خودش میدونه.شاید علتش اینه که قبل از ازدواج من با این پسر دوست بودم و یه سری رازهای زندگیمو از رو بچگی بهش گفتم که مثلا بابام معتاد بوده و ترک کرده اینا باعث شده که روش به خانواده من باز بشه.اون اصلا به دیدن من نمیاد ولی اگه سه ماهی یه بار یه شبم بیاد انجا همش پشت سر به خانوادم فحش میده بی دلیل.مثلا مامانم داره با بابام حرف خودشونو میزنه اگه صداش بیاد تا اتاق فحشای بد بهشون میده جلو من.جلو خودشونم همش بهشون بی ادبی میکنه و سر هر حرفی تیکه های بی ادبانه بهشون میندازه.تازگی ها هم تا کوچکترین دعوامون میشه زنگ میزنه به خانوادم و هرچی از دهنش در میاد بهشون میگه.ولی من برعکس اونم خانواده اون خیلی به من تیکه می ندازن و تو مراسم عقدم آبرومو بردن و سکه های عقدمو جلوی فامیلام از چنگ من کشیدن با اخم بیرون و بعد اونم با اینکه من همش مهربونی کردم همش بهم تیکه های بد میندازن ولی من همش به خاطر همسرم و اینکه کلا آدم صبوریم همیشه حرفاشونو گوش دادم و از دخترشون بیشتر بهشون محبت کردم.ولی چند وقته به همسرم میگم که فکر نکن به منم تو این دوران خوش میگذره منم از این حرف و اون حرف مامانت ناراحت شدم ولی اصلا به روشون نیاروردم و باهاشون مهربونم به خاطر تو.ولی شوهرم جری تر شده و جلو خانواده خودش داد و بیداد راه انداخت که تو به خانواده من بی احترامی کردی و فحششون میدی و دیگه علنا به خانوادم فحش می ده و گذشته رو که من مثل یه راز بهش گفتم وقتی عصبانی میشه بلند بلند جلوی خانوادم داد میکشه و همه رازهامونو میگه و فحششون میده.نمی دونم چیکار کنم.
ما جفتمون فوق می خونیم.اون خیلی دوستم داره ولی موقع عصبانیت یا کوچکترین ناملایمت دیگه هیچی هالیش نیست.با خانواده منم که کلا چه تو شادی و چه تو عصبانیت دشمن خونیه.به خدا موندم چیکار کنم.منم خیلی دوسش داشتم ولی کم کم دارم ازش سرد میشم.توقع ندارم که بی دلیل اینجوری دشمن خانوادم باشه.منم میخوام مثل همه آروم باشم نه اینکه تو همه مهمونیا خون خونمو بخوره که شوهرم فقط نشسته که از خانوادم ایراد بگیره و به فامیلام تیکه بندازه.توروخدا راهنماییم کنید.
این مطلب جدی و براساس نظر بسیاری از مردمه.دوست دکتری دارم که به این موضوع معترفه و میگه که مراجعات کمی از سمت رانندگان ماشین سنگین داریم ولی تقریباً 90 درصد از اونها دچار مشکلات حاد عصبی هستن.خود من هم تا حالا هرکدومش خورده تو پستم روانی تمام عیاری بوده حتی این عصبیت تو خونواده هاشونم بصورت غیرطبیعی وجود داره.من اوقات بعد از کارم رو مسافرکشی می کنم و تقریباٌ با همه قشری سرو کار دارم اما عجیبت تر و داغون تر از این قشر ندیدم. یبار یه نفرو سوار کردم که می گفت راننده ماشین سنگینه وقتی حرف شد بخاطر یه موضوع ساده نزدیک بود یکی از مسافرارو تیکه پاره کنه.یه بار دیگه هم که یکیشونو با خانوادش سوار کردم و فقط بخاطر اینکه گفتم سه سال سرباز نیرو انتظامی راهور بودم و از تمامی قوانین تصادفات خبر دارم تعادل روحیش بهم خورد و شروع کرد به بدو بیراه گفتن و تو سر خودش زدن.یکیشم که امروز سوار کردم بخاطر اینکه گفتم از مسیری که خودم بلدم میرم و نمی تونم از جایی که اون میخواد عبور کنم وسط جاده سوئچ ماشین رو کشید و بنا کرد به لگد زدن تو در ماشین و توی سر خودش زدن و گریه کردن.خدا رحم کرد تریلی زیرمون نگرفت. به نظرتون عجیب نیست؟



پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.