سوالات با برچسب جود


240

سوال


293

جواب

ابر برچسب های مرتبط
پربازدید ترین های این برچسب
آخرین جواب ها با این برچسب
برهان‌های عقلی برای اثبات وجود خدا یکی از مسائل پر بحث و اهمیت در فلسفه و دین فلسفی است. این برهان‌ها معمولاً به صورت منطقی و فلسفی ارائه می‌شوند. مهمترین برهان‌های عقلی اثبات وجود خدا عبارتند از:

1. برهان کیهان‌شناسی: این برهان از پیچیدگی و هماهنگی کیهان استفاده می‌کند تا نشان دهد که وجود خدا برای خلقت این کیهان لازم است.

2. برهان پرهیزگاری: این برهان بر اساس وجود مقوله‌های اخلاقی و پرهیزگاری انسان‌ها، به وجود خدا اشاره می‌کند.

3. برهان زیبایی‌شناسی: این برهان از زیبایی و هنر در طبیعت استفاده می‌کند تا به وجود خالق بی‌نهایت اشاره کند.

4. برهان کارگرایی: این برهان بر اساس قوانین کارگرایی و منطقی دنیا، به وجود خدا اشاره می‌کند.

5. برهان انتقال نیستی: این برهان می‌گوید که هر چیز که واجد وجود است، باید از یک ذات وجودی برخوردار باشد و این ذات می‌تواند خدا باشد.

همانطور که مشاهده می‌شود، برهان‌های عقلی برای اثبات وجود خدا از زوایای مختلفی اقدام می‌کنند. این مسئله همچنان موضوع بحث و بررسی بسیاری در حوزه فلسفه و دین است.

سوال و جواب ها با برچسب جود


"جود" یک برچسب مهم در این پلتفرم سوال و پاسخ است که به مواردی از دیدگاه اخلاقی و انسانی مرتبط است. این برچسب به معنای بخشیدن، اهدای کرم، بخشش و سخاوت و اراده به کمک به دیگران استفاده می‌شود. بحث‌هایی که با این برچسب برگزار می‌شود می‌تواند مواردی از جمله اهمیت ارزش‌های انسانی، راهکارهای تقویت جامعه و اقتصاد مبتنی بر جود، و نقش انسان در جامعه را در بر بگیرد. از طریق این برچسب، افراد می‌توانند بحث و گفتگوهای سازنده درباره اهمیت جود و مزایای آن در زندگی روزمره و جامعه را آغاز کنند.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره جود سوال بپرس!



چند سوال تصادفی

با سلام و خسته نباشيد
لطفا اگر امکانش هست جواب سوال منو بديد
من سيما مدت 1 ساله با پسري ب اسم مجيد دوستم
هم دانشگاهي و هم کلاسي هستيم
6 ماه ازم بزرگتره
رابطمون خيلي ناخاسته شروع شدو،جوري که اول مث دوتا همکلاسيه معمولي باهم بوديم
اما بعد چند وقت ب خودمون اومديم و ديديم که وابستگي و علاقه پيش اومده و همين باعث نزديک شدنمون به هم شد
پسر بدي نيست فقط الان به يه مشکل خيلي بزرگي خورديم
مجيد اهل تهرانه و من اهل قزوين
دانشگاهمونم قزوينه
مجيد اينجا با چندتا از دوستاش خونه مجردي داره
مشکل ما بر ميگرده به گذشته مجيد
ازين شناختي که من تا الان نسبت بهش پيدا کردم مجيد پسري بوده که بي نهايت با طرز فکر مادرش که ادم خشک و مذهبي بوده مشکل داشته و و فقظ واسه خاطر فرار از محدوديت هاي مادرش دانشگاهشو ي شهر ديگه زده
وقتي اومده قزوين به طور ناگهاني با ي دختر به اسم دريا اشنا ميشه که اهل يکي از روستاهاي اطراف قزوينه
دريا 6 سال از مجيد بزرگتره
اولاش مثلا ميخاسته خواهري کنه براي مجيد
ولي بعد کم کم يواش يواش وابستگيو علاقه پيش مياد بينشون
جوري که مجيد دريا رو واسه 1 ماه صيغه ميکنه و براش حلقه ميگيره
ب من گفته رابطه نداشتيم و فقط واسه اينکه باهم کار ميکرديم و بهمون گير ميدادن مجبور بوديم مدرکي داشته باشيم دستمون
و مادر مجيد قضيه دريا رو ميفهمه
و به مجيد ميگه که من تحت هيچ شرايطي نميذارم که تو با دريا ازدواج کني
و اب پاکيو ميريزه رو دست جفتشون
تا اينجاي ماجرا من اصلا تو زندگي مجيد نبودم
وقتي مجيد ميفهمه که با دريا ب جايي نميرسه سعي ميکنه بهم نزديک شه
منم از هيچ کدوم ازين مسايل خبر نداشتم
صاف و ساده رفتم جلو و با صداقت
اما حالا بعد يک سال فهميدم که تو اين مدت دريا هم بوده
يني ميدونستم اين قضيرو ولي هربار که به مجيد ميگفتم و باهاش ح ميزدم ميگفت دريا تموم شده و از سر وابستگي گاهي ز ميزنه و حالمو ميپرسه
ومن تازه فهميدم صيغش کرده و دريا تهديدش ميکنه که اگر باهام تموم کني ز ميزنم و به مادرت همه چيرو ميگم
و مجيد هم خيلي از مادرش ميترسه
بارها دخالت کردم
گفتم بگو باهميم
بگو با مني اما طفره رفت
مثل هميشه....
حتي سريه اخر خيلي جدي دخالت کردم و محکم واستادم ولي مجيد شروع کرد به فحش دادنم و تهديد کردنم که اگه کاري کني يا رابطتو باهام تموم کني تو دانشگاه ابروتو ميبرم و ازين حرفا
اين کارش دلمو خيلي شکوند
اما من ميدونم دوسم داره و هيچ حسي به دريا نداره و مجبوره که باهاش حرف بزنه و جوابشو بده
من تو اين يک سال خيلي عذاب کشيدم که مجبور بودم بودن درياي لعنتي رو تحمل کنم ولي مجيدم تو اين يک سال خيلي عذاب کشيده يه جورايي بين من و دريا و مادرش بوده
اما هميشه از ترس دريا طرف اون بوده و نخواسته بگه که با منه
حال روحيم تو اين مدت خيلي بد بود و اين قضيه رو همه زندگيم تاثير گذاشته بود
حتي نميتونستم درس بخونم
دو ترم پشت سر هم مشروط شدم
من مجيدو دوست دارم
چند وقت پيش يه دعواي اساسي کرديم و گفتم که تموم کنيم چون واقعا دارم عذاب ميکشم اما نذاشت و باز تهديد کرد
و من ازش خاستم که يک ماه تنهام بذاره ک فکر کنم
اينو قبول کرد ولي گفت فقط يک ماه
چند وقتي هست کاري ب کارم نداره
ولي من از شما کمک ميخام
چيکار کنم بعد اين يک ماه؟؟؟
اونم حال و روز خوبي نداره
دوسم داره ولي مجبوره ک با دريا هم باشه چون اگر مادرش بفهمه دريارو ضيغه کرده سکته ميکنه
در ضمن نه خانواده من و نه خانواده مجيد در جريان رابطه منو مجيد نيستن
تو دانشگاهم رابطمون رسمي شده
اينم بگم که مجيد يه ادم فوق العاده عصبي و پراسترسه و انقدي تو اين مدت تحت فشار بوده که يادم نمياد با ارامش ديده باشمش
انقدي که اين رابطه استرس و دلهره داشته تو اين مدت واسم ارامش نداشته
اينم بگم که اصلا رابطه نداشتيم و من هيچ وابستگي ازين جهت بهش ندارم
حالم اصلا خوب نيس
من بايد چيکار کنم؟
کمکم کنيد
ممنون





پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.