سلام.
بنده دختر خانمی هستم 27 ساله. قبلا یک بار نامزدی کرده ام ( عقد موقت ) به مدت 6 ماه. اما به خاطر مشکلات زیاد بهم خورد. دخالت خانواده ها، کم سن و سال بودن پسر، رفتارهای بی ادبانه و فحش هایی که میداد، شناخت کم من نسبت به مردها، مشکلات فرهنگی، و اینکه ایشون و خانواده شون پول دختر واسشون خیلی مهم بود و عروس هاشون رو به خاطر پول انتخاب می کردند. حدود 10 ماه پیش ما صیغه را باطل کردیم.
اما حالا برای من یک خواستگار آمده است. ایشان از من حدود 10 سال بزرگتر هستند.قبلا هم عقد کردند اما بهم خورده. خودشان می گویند علاقه ای به ان دختر خانم نداشتند و انتخاب خودشان نبوده و به خاطر خانواده شان عقد کردند. ایشان شنبه آمدند به خواستگاری من و بسیار هم شور و انرژی داشتند و علاقه داشتند که ما بعد از جلسه ی اول که آشنایی بود و صحبت هم همان شب کردیم دوباره ادامه دهیم. شماره من را هم فردا صبح آن روز از مادرم گرفتند و ما چند روزی باهم صحبت کردیم. پریشب هم با همدیگر ملاقات داشتیم. و بعد از اینکه صحبت کردیم و من را می خواستند برسانند به منزل ما امدند و مادر و بعد پدرم با ایشون سر صحبت را باز کردند. مثلا در مورد شناخت همدیگر، و چقدر به نتیجه رسیده ایم و البته مهریه و .... ایشان یکدفعه گفتند ما هنوز همدیگر را درست نمیشناسیم و هنوز برای این مسایل زود است. و پس از آن دیگر تمایلی به صحبت و پیام نداشتند. حتی چند باری من خودم مجبور شدم به ایشان پیام دهم و ببینم که آیا دیگر تمایلی به ادامه دارند یا نه. و ایشان فقط گفتند چند روزی بهشان فرصت دهم تا بعدا صحبت کنیم. به نظرم دیگر تمایلی به ادامه ندارند. اما نمیدانم چرا وقتی من می گویم ما با هم متفاوت هستیم و بهتر است دیگر رابطه تمام شود می گویند فعلا فرصت دهم به ایشان. نمیدانم اگر من را می خواهند پس چرا اینقدر سرد هستند. حتی دیگر زنگ هم نمیزنند. و اگر من را نمی خواهند پس چرا نمی گذارند دیگر تمامش کنیم. احساس میکنم با خودشان خیلی درگیر هستند. خصوصیات ایشان را اگر بخواهم به طور دقیق بگویم : ایشان یک پایشان در کربلاست. و یک پای دیگرشان در سواحل کشورهای برون مرزی که زنان و مردان با لباس زیر فقط هستند. در ایران مشروب نمی خورند. اما در خارج مشروب می خورند. نمی دانند از زندگی چه می خواهند و نمی دانند اصلا کجا باید زندگی کنند. من محجبه هستم. ایشان از حجاب و چادر من خوششان می آید. به من در صحبت هایشان گفته بودند بعدا حجابت را خودت انتخاب کن که چطور باشد. اما پریشب جلوی پدرو مادرم گفتند خارج که میرویم دوست دارم زنم روسری نپوشد. بعد فردای ان روز که به ایشان پیام دادم و گفتم من نمی توانم در خارج روسری نپوشم. گفتند من هم نگفتم که شما حجاب نداشته باش. انتخاب با خودت هست. در صورتی که جلوی خانواده ام گفت دوست دارم زنم روسری نپوشد. حتی اسم یکی از دوستانش هم آورد که زنش در خارج حجابش را برنداشته و انها جدا شده اند. از طرفی پای پیاده از نجف تا کربلا را میرود و به قول خودش آنقدر به خودش فشار می اورد و پشت سرهم راه می رود تا سریع تر برسد که کف پاهایش تاول میزند. اما وقتی به خارج سفر میکند توی کاباره ها میرود و نگاه رقص زنان نیمه برهنه میکند. تکلیفش با خودش روشن نیست. خانواده شان کاملا مذهبی اما دوستانشان روبط آزادی دارند. تا سال 91 نمازش تماما پابرجا بوده است. و مدتی نامرتب می خوانده. دوباره زمستان پارسال سروقت و مرتب می خوانده. دوباره امسال نمیخواند. حس میکنم با خودش درگیر است. وقتی امروز گفتم دنیای من و شما با هم متفاوت هست. چیزی نگفت. وقتی دیدم جواب پیامم را نداد گفتم پس حالا که جواب نمی دهید دیگر بهتر است تمام کنیم. اما ایشون گفتند ما قرار شد بهم فرصت بدهیم چرا به خاطر یک پیام جواب ندادن همه چیز را خراب کنیم. نمیدانم واقعا من را می خواهد یا نه. دوست جنس مخالف زیاد داشته. به خانم ها دست میدهد. اما من یک دختر محجبه هستم و پایبند اصول و اعتقاداتی هستم. اصلا دوست ندارم شوهرم را محدود کنم بعدا و به او بگویم این کار را بکن یا نه. اما حس میکنم بعداها این رفتارهای ایشان را هم نمی توانم بپذیرم. نمیدانم چرا الان حاضر به گفتگو نیستند و نمی آیند سریع تر تکلیف خودمان را روشن کنیم. راحت صحبت کنیم و بدانیم که آیا وافعا می توانیم با هم کناربیاییم بعداها. به نظر شما چکار کنم. صبر کنم یا نه. می ترسم که اگر صبر کنم ، به ایشان وابسته تر شوم و بعدا نتوانم ایشان را فراموش کنم. حس میکنم خودشان هنوز تکلیف آینده و چگونگی زندگی خودشان را نمیدانند. برای امام حسین مشکی می پوشند. خرج سفر خانواده های نیازمندی که نمی توانند بروند مشهد را داده اند. اما در مقابل، چنین جاهای نامناسبی هم قدم می گذارند. البته حس میکنم صحبت های من راجب به مسائل مذهبی و خدا و شیاطین و پیامبران روی ایشان کمی تاثیر گذاشته و برای همین می خواهند خودشان را پیدا کنند. هر چند که راست و حسینی نمی گویند چه در دلشان و ذهنشان می گذرد. و به چه دلیل زمان می خواهند. حتی تماس نمی گیرند تا بیشتر صحبت کنیم راجب به خصوصیاتمان. از دیگران شنیده ام که گویا پسر سخت گیری هستند در ازدواج. و جاهای مختلف زیادی رفتند خواستگاری اما پسند نکرده اند. نمیدانم چکار کنم و واقعا گیج شده ام. لطفا شما بگویید چه کنم. ممنونم



جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

یه سوال؟؟؟

با سلام من مدتی است که تصمیم به زادواج گرفتم همه مراحل رو به درستی انجام دادم (خواستگاری و تحقیق و .......) اما مشکلی که دارم بعد از مدتی اون دختر هر مشکلی که پیش میاد حتی اگر مقصر خود او هم که باشه من باید معذرت خواهی کنم موقعی هم که معذرت حواهی میکنم فقط میگه بخشیدم و دیگر هیچ. کمکم کنید.



63
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

6


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

6 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



31393
10070
97063

Guest

سلام.بهت پیشنهادمیکنم که اونوفراموش کنی چون منم تقریباتجربه شبیه به اینو داشتم.ومطمءاباش که در آینده بیشتروبزرگترمیشه
0
امتیاز


31393
10070
97063

Guest

یک مدت سکوت کنید و مسائل رو به حال خودشون رها کنید.زیاد هم حساسیت نشون ندید و اصلا نگران خراب شدن رابطه تون نباشید زمان به آرامی همه چیز رو حل خواهد کرد فقط کمی صبر و آرامش لازمه.
0
امتیاز


31393
10070
97063

Guest

. گذشت جایی جایز است که طرف مقابل ارزش گذشت شما را بفهمد وگرنه این کار توهین به خود است. به شما توصیه می نمایم که حتما با یک مشاور خوب قبل از اینکه تصمیم قطعی به ازدواج بگیرید مشورت نمایید زیرا شاید این ازدواج صلاح نباشد. توصیه دوستانه من به شما این است که ((به کسی دل ببندید که به شما ارزش دهد. کسی که به شما ارزش ندهد، لیاقت عشق شمار را ندارد. خود را سنگ روی یخ نکنید.)) نشانه های کوچک را در دوران آشنایی جدی بگیرید. زیرا این نشانه های کوچک دلیل بر وجود یک ویژگی شخصیتی است که بعدا در زندگی می تواند به شکل بسیار بزرگتر و و خیم تری بروز نماید و شما را یک عمر عذاب دهد. اگر واقعا شما راردرک نمی کند، پا روی احساس خود بگذارید زیرا این عشق بعدا می تواند به تنفر تبدیل گردد. عدم معذرت خواهی فرد مقابل به این معنی است که او می خواهد شما را تحت کنترل خود بگیرد تا هر کاری دوست داشت بکند و این در زندگی برای شما بسیار دشوار خواهد بو
0
امتیاز


31393
10070
97063

Guest

اینکه شخص مقابل به هیچ وجه دربرابر اشتباهات خود معذرت خواهی نمی کند و فقط از شما انتظار گذشت و عذر خواهی دارد، یک زنگ خطر جدی است و می تواند نشانه غرور وی، عدم انتقاد پذیری و تیپ شخصیتی سلطه جو باشد. با این روند شما در زندگی دچار مشکلات بسیار زیادی خواهید شد و این قضیه را جدی بگیرید. از بهم خوردن رابطه نترسید و از حقوق خود کوتاه نیایید. زیرا با این رویه، در زندگی مشترک شما سنگ زیرین آسیاب خواهید شد و این ازدواج به جای اینکه به شما آرامش بدهد، آرامش شما را خواهد گرفت و با این شرایط اگر بهم بخورد بیشتر به صلاح شماست مگر اینکه فرد مقابل متوجه شده و اصلاح شود. پیشنهاد من به شما این است که از این پس با کمال اعتماد بنفس، تا زمانی که اشتباه نکرده اید عذر خواهی نکنید و زمانیکه فرد مقابل اشتباه می کند و عذر خواهی نمی کند او را بازخواست نمایید. یا درست می شود و به آرانش می رسید و یا به هم می خورد و به آرامش می رسید. از به هم خوردن نترسید.
0
امتیاز


31393
10070
97063

Guest

با سلام. دوست عزیز، ما تنها زمانی مجاز به عذر خواهی هستیم که واقعا دچار اشتباه شده باشیم. هرگاه کاری کردید که بازخورد منفی از طرف مقابل گرفتید، ابتدا به خوبی فکر کنید که آیاواقعا مقصر بوده اید یا نه. اگر مقصر هستید، عذر خواهی کنید و اشتباهتان را جبران نمایید. اما اگر به این نتیجه رسیدید که اشتباه نکرده اید، به هیچ وجه زیر بار معذرت خواهی نروید حتی به قیمت بهم خوردن رابطه. شاید الان بگویید که این غرور است و آدم باید گذشت داشته باشد. اما دوست عزیز، معنی گذشت زیر بار زور رفتن نیست. گذشت یعنی بخشیدن و فراموش کردن اشتباه طرف مقابل وقتی که او به اشتباه خود پی برده و معذرت خواهی نماید نه اینکه شما زیر بار هر زوری بروید و بگویید که گذشت می کنم.
0
امتیاز


3
37
300

buffon

سلام. عذرخواهی بیجا ایجاد ضعف میکنه. دیگه نیازی به عذرخواهی نیست. در یک موضوع که مشکلی پیش میاد یا شما مقصرید یا نه، اگر مقصرید سعی کنید خودتونا اصلاح کنید و الا عذرخواهی لازم نیست. البته درمان سریع زندگی بصورت آینه است، هرطور با شما رفتار میشود شما نیز همانطور رفتار کنید. و بهترین راه حل صحبت کردن بطور جدی با طرف مقابل است.
1
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان

25000 امتیاز هدیه بهترین جواب

30000 امتیاز هدیه بهترین جواب

27500 امتیاز هدیه بهترین جواب


22500 امتیاز هدیه بهترین جواب





پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.