در خواب دیدم رفته ایم تهران خانه ی یکی از فامیل ها بعد از چندروز رفتم به تنهایی وسط باغ بزرگ و سرسبزی که دو ساختمان وجود دارد یکی ساختمان دانشگاه علوم پزشکی تهران و ساختمان چسبیده به آن شیرینی فروشی که بسته بود من و دوستم دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی بودیم و روز اولمان بود من در خواب حس میکردم نمیتوانیم از باغ خارج شویم و گوشی هم همراه هیچکس نبود من دلم برای پدر و مادرم تنگ شده بود البته خیلی خیلی خوشحال بودم از اینکه در علوم پزشکی هستم به دوستم گفتم میخواهم زنگ بزنم به مادرم از تلفن مدیریت اوبا خنده بمن گفت نکند دلت برای پدر و مادرت تنگ شده بعد دوستم خیلی صمیمیم از دانشگاه فرهنگیان آمد تا مرا ببیند اورا بغل کردم اما خیلی تحریک شده بودیم انگار دو فرد همجنس گرا بودیم میخواستیم لب گیری کنیم که دوستم گفت اینجا نمیشه و رفت
تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.
طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات