عاشق یه آقایی بودم بی خبر گذاشت ورفت البته اونم منو میخواست ولی مادرش نگذاشت راه ما رو بست که به هم نرسیم چهار سال و هشت ماهه الان . سه روز پیش فهمیدم با دختر خالش ازدواج کرده . خودش نمیخواسته مادرش مجبورش کرده چون دخترخالش دختر نبود و زن شده بود برای همین نمیخواستش ولی برای حفظ آبرو سکوت کرد و راضی به ازدواج شد باهاش
من خیلی حالم بده شبا تا صبح بیدارم و گریه میکنم صبح ها بلند میشم یهو میزنم زیر گریه اصلا دست خودم نیست الانم پنج روزه که لب به آب و غذا نزدم از گلوم پایین نمیره
اونا هم میخوان جدا بشن میدونم که بر میگرده بهم ولی من روانی میشم چه برگرده چه برنگرده من عاشقش بودم نمیتونم قبول کنم که زنی دیگه بدنشو دیده نمیتونم دارم زجر میکشم دارم میسوزم از بس با مشت زدم به قلبم قلبم داره تیر میکشه اگه روزی بیاد باید از اول برای من متولد بشه من دارم میمیرم جونم بالا اومد خدا ازشون نگذره منو بدبخت کردن فقط خودشو خراب کرد الان بعد پنج ماه میخواد جدا بشه چرا منو بازی داد چرا
من اعصاب ندارم شدید افسرده ام میخوام خودمو بکشم تحمل ندارم فکرش راحتم نمیذاره جلو چشمامه روحم در عذابه وجدانم ناراحته دارم زجر میکشم



باسلام و خداقوت
دختری هستم 23 ساله، مجرد و لیسانس. در محیطی پر از تنش واظطراب بزرگ شده ام. والدینم همیشه با هم اختلاف داشتند و دارند و خونه تبدیل به میدان جنگ شده از کودکی تا به امروز.خاستگاران زیادی داشتم. در حال حاضر 2 خاستگار دارم یکی استاد دانشگاهم هستن31ساله،از نظر ظاهر و هیکل مورد پسندم هستن،از زمان فارغ التحصیلیم که 2سال میگذره که در این مدت 2دفعه خاستگاری کردن دفعه اول پدرم به دلیل سن مخالفت کردن دفعه دوم خودم بدون اطلاع پدرم جواب رد دادم علی رغم میل باطنیم.من به ایشون علاقه دارم اما نه خیلی اما ایشون بسیارابراز علاقه کردن و گفتن بین تمام دانشجویانشون من فوق العاده بودم.چون احساس میکنم از ایشون کمی پایینتر هستم از نظر مالی و تحصیلاتو...و به خاطر اختلاف پدر مادرم و اینکه پیششون راحت نیستم و همیشه باید تلاش کنم که بهترین باشم. اون یکی از آشناها هستن همسن خودم از نظر خانوادگی در سطح خودمون والدین موافق و اینکه فک میکنم پیششون میتونم راحت باشم اما هیچ حسی ندارم بهشون. در کل عقلم میگه آشنامون ولی احساسم میگه استادم.در ضمن بیشتر منطقی هستم
ممنون میشم راهنمایی ام کنین.باتشکر

جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

ترس از ازدواج

سلام خدمت دوستان عزیز
م دختری 23ساله هستم که دوسه سالی میشه بدلیل یبوست همورویید دارم ولی خجالت میکشم برم دکتر.حالام وقت ازدواجمه ولی نمیدونم چرا با اینکه طرفمو دوسش دارم ولی از ازدواج ترس دارم.
ایا دلیلش میتونه همون همورویید باشه؟
اگه عملش کنم و بردارمش خوب میشم؟



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

2


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

2 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



0
3
30

zahra1371

سلام دوست عزیز
من حرفهای شما رو خواندم و فهمیدم که مشکل یبوست همورویید دارید برای حل مشکل و دلیل بیماری رو به پیش پزشکتون مراجعه کنید اگه بعد از عمل بهتر بشید و پزشکتون به شما گفته میتونید ازدواج کنید شما هم میتونید با خیال راحت ازدواج کنید فعلا اول تصمیمتون رو بگیرید پیش پزشکتون مراجعه کنید امیدوارم بهتر بشید و با آرامش ازدواج کرده و در کنار همسرتان به خوبی و خوشی بدون هیچ مشکلی زندگی کنید توکلتون به خدا باشه همه چیز دست خداست خدا پیش شماست ان شاءالله عملتون با موفقیت انجام بشه هیچ وقت نترسید توکلتون به خدا باشه یا علی
0
امتیاز


0
101
140

alemedahr

سلام
ممکنه به خاطر مزمن شدن یک بیماری جسمی، آروم آروم دچار اضطراب یا وسواس یا سایر مشکلات روانی شده باشید که این ترس رو به وجود آورده باشه. علاوه بر عمل هموروئید توصیه می شه به یک مشاور هم مراجعه کنید.
موفق باشید.
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان

25000 امتیاز هدیه بهترین جواب

30000 امتیاز هدیه بهترین جواب

27500 امتیاز هدیه بهترین جواب


22500 امتیاز هدیه بهترین جواب



















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.