تو یه جاده خاکی زمان پهلوی یه مرد با جیپ رو باز جلوی یه ماشین قدیمی مثل وانت بار امروزی را میگیره بعد روی ماشین میره و داخل اتاق چوبی آن را نگاه میکنه و یه نفر که قائم شده رو میبینه ولی بهش چیزی نمیگه و از ماشین پیاده میشه و به راننده میگه برو البته دو نفر زن و یه کودک هم تو فیلم هستن.