وسواس - درمان
با سلام
خسته نباشید .
من چند وقته دچار وسواس شده ام مثلا شب که از خیابان یا جاده عبور می میکنیم مدام پشت سرمو نگاه می کنم که خدای نکرده کسی زیر ماشین نرفته باشه مثلا چند روز پیش موقعی که از خیابان رد می شدم چون خیلی حساسم چشمم به یه سیاهی خورد و فکر کردم که آدم بود رفت زیر ماشین و چند روز از اون می گذره و فعلا اعصابم خورده که نکنه اون یه آدم بوده که رفته زیر ماشین و راننده متوجه نشده و من در این میان احساس گناه می کنم چون می گم من که اون سیاهی رو دیدم باید به راننده می گفتم پس تقصیر و گناهش به گردن منه . به خدا دارم عذاب می کشم و آنی آرامش ندارم و این فکر کلا لذت و امنیت و آرامش و تمرکز و تعادل را از من گرفته . به نظر شما واقعا این حادثه اتفاق افتاده یا نه اینکه من مشکل دارم . چه جوریه ... الان مدام می خام برم از اون محل با با ذکر مشخصات و مکان و زمان اونجا از اونایی که نزدیک اون خیابون هستند بپرسم تا خیالم راحت بشه و الا مدام عذاب می کشم ... و زندگیم ریخته به هم . شما را به خدا کمکم کنید . چیکار کنم خدایا ؟



با عرض سلام
من یک خواهر 15 ساله دارم که مدتی است تلقین میکنه ترنسه ولی درباره این موضوع با من حرفی نزده با دوستاش صحبت کرده بعضی از دوستاش می گن به خانواده ات بگو ولی امتنا میکنه.و اینکه من متوجه شدم تلقین میکنه به خاطره این که برای اینکه ثابت کنه ترنسه ی سری دورغ می گه(مثلا اینکه در بچگی عروسک دوست نداشته, در صورتی که عاشق عروسک بود و از این قبیل دورغ ها)متاسفانه یک دوست 20 ساله داره که تو باور این تلقین ها بهش کمک می کنه و این تلقین ها داره واسش عین یه باور می شه اون بهش می گه این یه موضوع طبیعی و عادی و الان تو ایران کاملا جا افتاده و راحت می تونی عمل کنی.من کاملا متوجه می شم که داره سعی می کنه خودشو شبیه یک پسر کنه تا دو سه سال پیش عاشق این بود که موهاش بلند شه ولی الان موهاشو کوتاه کوتاه میکنهوعاشق پیراهن دوخترونه بود و خیلی رفتارای عادی و دوخترونه ولی الان سعی میکنه صداشو کلفت کنه سعی میکنه بگه کا رفتارای دوخترونه رو دوس نداره.آیا من باید راجبه اینکه می دونم میگه ترنسه چیزی بهش بگم؟ لطفا منو راهنمایی کنید که چی بگم بهش ؟ چه طوری می تونم بهش کمک کنم؟

جدیدترین سوالات




با عرض سلام
من یک خواهر 15 ساله دارم که مدتی است تلقین میکنه ترنسه ولی درباره این موضوع با من حرفی نزده با دوستاش صحبت کرده بعضی از دوستاش می گن به خانواده ات بگو ولی امتنا میکنه.و اینکه من متوجه شدم تلقین میکنه به خاطره این که برای اینکه ثابت کنه ترنسه ی سری دورغ می گه(مثلا اینکه در بچگی عروسک دوست نداشته, در صورتی که عاشق عروسک بود و از این قبیل دورغ ها)متاسفانه یک دوست 20 ساله داره که تو باور این تلقین ها بهش کمک می کنه و این تلقین ها داره واسش عین یه باور می شه اون بهش می گه این یه موضوع طبیعی و عادی و الان تو ایران کاملا جا افتاده و راحت می تونی عمل کنی.من کاملا متوجه می شم که داره سعی می کنه خودشو شبیه یک پسر کنه تا دو سه سال پیش عاشق این بود که موهاش بلند شه ولی الان موهاشو کوتاه کوتاه میکنهوعاشق پیراهن دوخترونه بود و خیلی رفتارای عادی و دوخترونه ولی الان سعی میکنه صداشو کلفت کنه سعی میکنه بگه کا رفتارای دوخترونه رو دوس نداره.آیا من باید راجبه اینکه می دونم میگه ترنسه چیزی بهش بگم؟ لطفا منو راهنمایی کنید که چی بگم بهش ؟ چه طوری می تونم بهش کمک کنم؟

جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

حس تنهایی

سلام خیلی احساس تنهایی میکنم 1حس بدی دارم استرسم زیاده برای کوچکترین کارم استرس زیادی دارم احساس میکنم افسردم حتی خاستم با1پسردوس شم ولی بازم فایده نداشت حس میکنم بدترشدم نمیدونم چیکا کنم لطفاراهنماییم کنین



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

1


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

1 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



36073
10464
108605

Guest

سلام این حالت برای هر انسانی گاهی وقت ها پیش می آید. نگران نباشید اما اگر به یک مشاور مراجعه کنید زودتر از این فضا خلاص می شوید. من در این مواقع کار مورد علاقه ام را انجام می دهم. اما یادت باشه دوستی با پسرها اینم در وضعیت پریشانی اصلا عاقبت خوشی نداره. پریشانی و استرس طبیعیه اما نادانی نه!
این جمله از اتل لیلیانه "ترجیح می دهم هر نوع آدمی باشم اما احمق نباشم" امیدوارم همه ما حماقت نکنیم. امیدوارم زودتر به زندگی عادی برگردید
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان


25000 امتیاز هدیه بهترین جواب

30000 امتیاز هدیه بهترین جواب

27500 امتیاز هدیه بهترین جواب


22500 امتیاز هدیه بهترین جواب


با عرض سلام
اینجانب با شخصی در سال 1391 جهت کاری یک قراردادمشارکت مدنی جهت واردات دام زنده منعقد نمودیم ایشان بعنوان سرمایه گذار مبلغ 198 میلیون به اینجانب رساندند و 67 میلیون دیگر هم بابت دو مجوز واردات هزینه کردند و یک 35 میلیون دیگر هم خودشان بابت یک مجوز واردات دیگر هزینه نمودند و اینجانب مجری کار پس از اینکه ما عملیات واردات را انجام دادیم و همچنین دولت بخاطر مشکلات خود ارز مرجع را به ما ندادند و ما متحمل ضرر سنگینی شدیم.
با این حال من به سختی مبالغ دریافتی خودم را به ایشان برگرداندم و در تاریخ آذرماه 1392 هم طی یک چک 61 میلیونی رسید تسویه دریافت گردید و بدلیل اینکه پرداختیهای به حساب ایشان توسط چند نفر و در تاریخهای پراکنده بوده آن زمان دوطرف متوجه مبالغ پرداختی تکراری نشدیم ولی پس از آن ایشان در تاریخ خرداد ماه 1393 آمد و من را توی فشار گذاشت و بیش از دو برابر و نیم الباقی مانده که حدودا 28 میلیون بود چک تضمین تسویه نهایی و سود چکی به مبلغ 77 میلیون تومان تاریخ دار از اینجانب گرفتند و گفتند من کاری به ضرر ندارم .
بعد از آن بود که من باز به حساب ایشان پرداختی داشتم 35 میلیون تومان حتی بیشتر از الباقی تا قائله پایان یابد و چکهایم برگشت شود و در تاریخ مهرماه 1393 بود که به ایشان گفتم می بایست چکهایم ( چک 580 میلیونی تضمینی در قراردادمان و همچنین این چک 77 میلیونی ) را برگرداند و ایشان این چکها را که برنگرداند هیچ بلکه واقعه آن شب کذا را هم پدید آوردند.
ایشان در شب مورخ 9/10/1393 به همراه پسرشان و چند نفر دیگر که پایین ساختمان دفتر کار دوستم که من هم آنجا بودم بودند و می دانستند آمدند و با فشار و تهدید به قتل و غیره یک فقره چک 165 میلیونی بدون تاریخ بابت هزینه دو مورد مجوز و سود پول و بیش از دو برابر چک قبلی به زور از اینجانب گرفتند و گفتند هر وقت این چک را پاس کردی ما هم آن دوفقره چک قبلی را برمی گردانیم.
بعد از آن باز مجبور شدم مبالغی به حساب ایشان واریز کنم و تا تاریخ 15/5/1394 مبلغ 55 میلیون دیگر به حساب ایشان واریز کردم که با 35 میلیون پرداختی قبلی ام که 90 میلیون می شد حتی از چک قبلی 77 میلیونی نیز باز بیشتر دریافت کرده بودند و تا این تاریخ کل واریزی های من حدود 265 میلیون شده بود در صورتیکه کلاٌ من 198 میلیون دریافت کرده بودم . تازه آن ضرر ندادن ارز دولتی هم که حدود 180 میلیون تومان شده بود هم خودم پرداخت نمودم .
در ضمن برای کلیه اتفاقات پیش گفته هم قرارداد و هم فیشهای واریزی و هم شاهدینی موجود هستند.
بعد از این همه حکایات و ایشان البته دو فقره چک بدون تاریخ را خودشان تاریخ زده و کلیه چکها را در تاریخ 10/11/94 به اجرا میگذارد و بدلیل عدم حضور اینجانب در جلسات رسیدگی تا مرز حکم بدوی و تجدیدنظر و اجرائیه هم پیش میرود و از آنجایی که بعدا قضات شعبه بدوی و تجدیدنظر متوجه حقانیت اینجانب گردیدند متفقاً گفتند بروید شکایت کنید نتیجه بگیرید بیاورید تا ما رای را درست کنیم. منظورشان زورگیری – خیانت در امانت و از همه مهم تر رباخواری بود.
اینجانب ابتدا از ایشان به جرم تهدید به قتل و زورگیری و غیره از ایشان شکایت کردم و با اسناد و مدارک و شاهدین ماجرا ولی بدلیل گذشت مرور زمان این شکایت نتیجه ای نگرفت و قرار منع تعقیب صادر شد.
دیگربار جدیداً اینجانب از ایشان به جرم خیانت در امانت شکایت کردم که ارکان آن هم کامل است با وجود اسناد و فیشهای واریزی و برگ تسویه حساب و همچنین شاهدین بدلیل شاید نفوذی ایشان داشته باشد چون همیشه میگفت من پسر عموی فلانی هستم باز در دادسرا برای ایشان قرار منع تعقیب صادر شده و می گویند مسئله شما حقوقی است بروید حقوقی شکایت کنید.
حقوقی به ما میگویند بروید کیفری و کیفری می گوید بروید حقوقی آخرش من در حال پاسکاری شدن هستم البته هر دو پروندهها نیز در جریان هستند.
حال سئوال این است که : آیا میتوانم از ایشان به جرم رباخواری که این واقعیت هم وجود دارد شکایت کنم و چطور ؟ و اگر جواب مثبت است چطور شکایت کنم که اولاً بدلیل شکایتهای قبلی آن را تو هوا بفرستند یعنی ول شود و دیگر اینکه بحث ربا است مشکلی برای خودم پدید نیاورد از بحث آن نفوذی که همیشه مدعی بوده میگویم.
با تشکر از شما که تحمل نموده و مشکل من را مطالعه نمودید و از شما خواهشمندم مرا راهنمایی نمائید..


سلام من ی دختر با حجاب و چادریم قبلنا ی مشکلاتی داشتم با دختر خالم هر وقت بیرون میرفتم این پسرا جلو من هعی میگفتن دختر خالم قشنگه و منم ناراحت میشدم از خودم نومید میشدم فک میکردم دختر خالم از من قشنگتره اونا اینجوری میکنن منم انقدر دلم شکسته بود و نومید شده بودم به حجاب رو اوردم و خیلی وقته با حجاب و چادری شدم و خیلی وقته به حجاب عادت کردم حتی موهام بیرون میزنه حواسم نباشه چون گیره ندارم اعصابم خرد میشه خیلی حجابو از گرفتم دوستدارم و عادت کردم به قران من پسر باز نبودم من فقط اون موقع ها موهام مثله دختر خالم بیرون بود چون موهام اون موقع ها بیرون بود هر وقت با دختر خالم بیرون میرفتم موهایع دوتامونم بیرون بود این پسرا هعی جلو من میگفتن اون قشنگه اصلا یکی نمیگفت اینم قشنگه انگاری من روح بودم یا جوری با من رفتار میکردن انگاری خدا فقط به دختر خالم زیبایی داده بود به من نداده بود اونجوری نومیدم کردن من اهله خلاف و پسر بازی به قران نیستم و هیچ وقتم نخواهم بود اون موقع ها هم وقتی اینو اون جلوم هعی میگفتن دختر خالم قشنگه نومید میشدم و خیلی وقته با حجاب شدم تغیر کردم دختر خالم هنوز همون جوریه هر کی ی عقاید ی داره انسانا اخلاقاشون فرق داره با هم من تغیر کردم اون نه ولی کلی دارم میگم هر چند کثیف و پسر باز نیستم ولی دلم واقعا خیلی تا الان سوخته از نومیدی ی نصیحته خواهرانه به اقایون میکنم تورو قران تو رو خدا تو رو اهل بیت کسیو از خودش نومید نکنید دختر بازی و این چیزا و تیکع انداختن به دخترا کارایه شیطانه و نومیده کسیو از خودش میکنید اینم کاره خدا نیست کاره شیطانه بهتون میگه تا جهنمیتون کنه چون خدا از بنده ای ناراضی میشه بنده هایه دیگه شو عزاب میده و نومید میکنه یا سرکارشون میزاره همونا که جلو من هعی میگفتن دختر خالت قشنگه یکیشون به خدا قسم خواستگاریشم نیامد اصلا دیگه پیداشونم نشد فقط خواستن اون دختره بیچا ررو الکی سرکار بزارن و منه بدبختم از خودم نومید کردن رفتن پی کارشون اینکارا گناهع اقایون برادران من یه نیته پاک مثله ی خواهر بهتون میگم دختران مغزشون ساده و پاکه با احساساتشون بازی نکنین اگر نمیخواین برین خواستگاریشون الکی نگین قشنگه یا چیزی یا اگر طرفیو دوستم ندارین اون یکیم برا ازدواج دوست ندارین تورو خدا وقتی خواستگاریه اون یکیم نمیرین الکی طرفی که باهاشه رو از خودش نومید نکنین این کاره به خدا قسم گناهع نه الکی سرکاره کسی بزارید وقتی برا زندگی کردن نمیخواینش الکی نگین قشنگه یا امیده الکی به کسی ندین دلش بشکنه بگه با خودش چرا هعی اینو اون الکی تیکه بهم میندازن کسی چرا پیدا نمیشه برا زندگی کردن منو بخواد وقتی نمیخواین با کسی ازدواج کنید نکنید دخترایه مردم برا شما ها نمیردن ازدواج چیه من ی دخترم ازدواج نمیکنم ولی ازدواجم نمیخواین با کسی کنین خواهشن با احساسات طرف بازی نکنین تو فکره ازدواج نندازینش الکی امید ندین قشنگی بعد برین دیگه پیداتونم نشه این ی نصیحته خواهرانه دلم واسه دخترا میسوزه پسرا شیطان شدین عزابه اینو اون میدین جهنمی میشین از خدا بترسین کسیو نومید نکنین امیده الکیم به کسی ندین وقتی برا ازدواج نمیخواینش














پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.