سلام دختری هستم 28 ساله که پدر و مادرم را در کودکی از دست دادم و زندگیمو در کنار پدر بزرگ و مادر بزرگ پدر . مادری گذراندم . وقتی سنم بالا رفت در دانشگاه با شخصی آشنا شدم اوائل خوب بودیم ولی بدلایلی که او همیشه شکاک بود ازش جدا شدم . بعدا بعضی از اقوام مثل شوهر عمه ها و بعضی دیگر میخواستند ازم سوء استفاده کنند و بناچار با شخصی که دلم نمی خواست مجبور به ازدواج شدم ولی او در همان اوایل شروع کرد به خیانت کردن به من و جلو چشمهای خودم با خیلی از ذخترها رابطه برقرار میکرد و میکنه . از نظر سنی هم 10 سال از من بزرگتره و این ازدواج رو بنا بدلایلی که تحت فشار خانواده بخصوص مادر بزرگ پدری و مادر جونم بودم انجام دادم . بعد از اینکه مشاهده کردم داره بهم خیانت میکنه با هم دعواهای زیادی داشتم و او به من گفت که من با تو ازدواج نمیکنم ولی بزار تا پدرم که سن بالایی داره فوت کنه و من صاحب میراثش بشم و به تو هم کاری ندارم . بعد اسمتو از شناسنامه ام پاک میکنم . منم برای اینکه تو خانواده چیزی بهم نگویند این نظرشو پذیرفتم و در عید امسال هم رسمس عقد کردیم . اما بعد از اینکه توافق کردیم که به من کاری نداشته باشه و حتی فقط به صورت صوری به هم در جمع هستیم . بین صحبتها و رسمی شدن با فردی آشنا شدم که خیلی بهش بدلایل مختلف دلبسته شدم و شرایط من را هم پذیرفته که بعد از رفع مشکلم با فرد قبلی با هم ازدواج کنیم . البته من اوائل این موضوع را از این فرد پنهان کردم ولی بعدا چون فهمید برایش توضیح دادم . اوایل او نارحتیهای زیادی داشت ومیگفت از اینکه این کار اجباری رو انجتم داده ای ناراحت نیست ولی از اینکه ازش پنهان کرده بودم ناراحت بود .
ولی بلاخره قبول کرده که تا شرایط من با اون فرد قطع بشود . این فرد هم برای اینکه با من مشکل نداشته باشه به طریقی رابطه محرمیت را با من از طریق باسلامی حل .
حالا من مانده ام که اگر اون فردی که اسم من در شناسنامه اش وجود داره زیر قولش بزنه و بخواد منو اذیت کنه این آزارم میده که این فرد دومم که خیلی خیلی دوستش دارم و اون هم دوستم داره را از دست بدم . خواهش میکنم اگر میتوانید به من کمک کنید که چیکار کنم .




پاسخ گویی به سوالات روانشناسی:
سلام دختر بیست ساله هستم ک یه خواستگار بیست و دو ساله دارم ک با چندین قرار ملاقات ایشان را از نظر اخلاقی و ..قبول کردم بعد از این جلسات جلسه بله برون را گذاشتیم ک ایشان ب خاطر کارش این جلسه  رو عقب انداخت در واقع فک کنم خونوادش ...چون کارشون یکیه...مشکل اینجاس ک من بعد این یه هفته نمیدونم چرا سرد شدم و به خودم تلقین میکنم آمادگی ازدواج ندارم..یه دغدغه هام شده اینکه نکنه از افرادی باشه ک به کارش خیلی اهمیت میده...نظر بقیه هم برام مهمه مثلا تو فامیل کسی بگه اگه صبر میکردی یه مورد بهتر میومد ..و منم میریزم بهم و تو فکر میرم که آره شاید حرفش درسته و من سن کمی دارم...کلا نظر بقیه برام مهمه..نمیدونم از اعتماد ب نفس پایینع؟؟.تو خونواده هم کسی نه مشورتی نه کمکی میکنه...پدر و مادرم میگن هرچی خودت بگی...با اینکه خودم قبول کردم و نمیگم ازش خوشم نیومده ولی الان این فکرا اومده تو ذهنم ...من میخام تو این دوران خوشحال باشم لذت ببرم نه این که این فکرا بیاد تو ذهنم و نمیتونمم دیگه جواب رد بدم بهشون...یه ترسی همه وجودمو گرفته که نکنه انتخابم اشتباهه...در صورتی ک هم با خودش و هم خونوادش سه جلسه رفت و امد داشتیمو قبول کردم...لطفا کمکم کنین خسته شدم از این فکرا و سردرگمی.ب یکی نیاز دارم باهام حرف بزنه... من از مشکلات بزرگ زود خسته میشم ...میخام این دوران بهترین دوران زندگیم باشه ولی الان اعصابم واقعا داغونه...اگه یه کانال روانشناسی که پاسخگوی سوالاتمان باشد بهم معرفی کنین ممنون میشم..یه دنیا سپاس
جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

مشکل سختی دارم

عاشق یه آقایی بودم بی خبر گذاشت ورفت البته اونم منو میخواست ولی مادرش نگذاشت راه ما رو بست که به هم نرسیم چهار سال و هشت ماهه الان . سه روز پیش فهمیدم با دختر خالش ازدواج کرده . خودش نمیخواسته مادرش مجبورش کرده چون دخترخالش دختر نبود و زن شده بود برای همین نمیخواستش ولی برای حفظ آبرو سکوت کرد و راضی به ازدواج شد باهاش
من خیلی حالم بده شبا تا صبح بیدارم و گریه میکنم صبح ها بلند میشم یهو میزنم زیر گریه اصلا دست خودم نیست الانم پنج روزه که لب به آب و غذا نزدم از گلوم پایین نمیره
اونا هم میخوان جدا بشن میدونم که بر میگرده بهم ولی من روانی میشم چه برگرده چه برنگرده من عاشقش بودم نمیتونم قبول کنم که زنی دیگه بدنشو دیده نمیتونم دارم زجر میکشم دارم میسوزم از بس با مشت زدم به قلبم قلبم داره تیر میکشه اگه روزی بیاد باید از اول برای من متولد بشه من دارم میمیرم جونم بالا اومد خدا ازشون نگذره منو بدبخت کردن فقط خودشو خراب کرد الان بعد پنج ماه میخواد جدا بشه چرا منو بازی داد چرا
من اعصاب ندارم شدید افسرده ام میخوام خودمو بکشم تحمل ندارم فکرش راحتم نمیذاره جلو چشمامه روحم در عذابه وجدانم ناراحته دارم زجر میکشم



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

4


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

4 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



36072
10464
108365

Guest

ببین عزیز دلم.. اون اگه واقعا تو رو می خواست یا حتی بهت فکر میکرد نمی تونست با کس دیگه ای ازدواج کنه.. اینکه زندگیش به مشکل خورده و میخوان جدا بشن هم به شما و علاقه به شما مربوط نمیشه.. مثل خیلی از زوج های دیگه اول زندگیشون مشکل دارن..
اونا هنوز با هم زندگی میکنن و جدا نشدن و نمیشن.. خیلی از زوج ها 6 ماهی یکبار با دری به تخته میخوره میخوان جدا بشن اما دوباره همه چیز درست میشه.. قدیما یک ضرب المثل میگفتن..." زن و شوهر دعوا کنن ابلهان باور کنن"
بنابراین در حال حاضر بهش فکر نکن بذار یگه واقعا جدا شدن و اومد دنبالت به این فکر کن که قبلا کسی بدنشو دیده.. این حرفا و فکر ها رو بنداز دور.. سخته اما کمی فکر کن.. پسرها رو کسی نمی تونه مجبور به ازدواج کنه اگه اینطور باشه توانایی اداره کرده زندگی رو نخواهد داشت..
0
امتیاز


36072
10464
108365

Guest

اگه میخواستت برای به دس آوردنت دست به هرکاری میزد...عاقل باش...ولی درکت میکنم خیلی سخته ..اگه برگشت و خانوادش راضی بودن باهاش ازدواج کن
0
امتیاز


36072
10464
108365

Guest

خود کشی که نشد راه حل.
کسی نمیتونه مجبورش کنه ادم خودش عقل داره
اگر واقعا میخواستت پات وامیستاد نه اینکه بره با کسه دیگه
0
امتیاز


22
22
322

Golbahar

سلام عزیزم
تنها چیزی که می تونم بهت بگم اینه که سریعا بری یه مرکز مشاوره با یه روانشناس صحبت کنی تا راهنماییت کنه.حتما حتما این کار رو بکن.
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان


25000 امتیاز هدیه بهترین جواب

30000 امتیاز هدیه بهترین جواب

27500 امتیاز هدیه بهترین جواب


22500 امتیاز هدیه بهترین جواب


















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.