سوال و جواب ها با برچسب دانشجوی کارشناسی

دانشجوی کارشناسی یک برچسب اساسی در این پلتفرم پرسش و پاسخ است که به دانشجویانی اشاره دارد که در حال تحصیل در مقطع کارشناسی هستند یا موارد و مسائل مرتبط با این مقطع تحصیلی را بررسی می‌کنند. این برچسب اعمال متنوعی از جمله پرسش‌های درباره انتخاب رشته، مشاوره تحصیلی، موفقیت در درس‌ها و آزمون‌ها، تجربیات دانشجویی، مسائل مالی، مشکلات تحصیلی و ... را در بر می‌گیرد. این بومه که از اهمیت بالایی برخوردار است، فرصت خوبی برای به اشتراک گذاری تجربیات و مشورت با هم‌تحصیلی‌ها و افرادی که تحصیلات خود را به تازگی شروع کرده‌اند فراهم می‌کند.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره دانشجوی کارشناسی سوال بپرس!

سلام.من 25 سالمه و دانشجوی کارشناسی ارشد هستم. شوهرم هم 28 سالشه و سیکل داره.این اقا یبار اومدن خاستگاری من و من جواب رد دادم و چون فامیل بود خیلی بد شد با همه دعوام شد بابام باهام قهر کرد.تا اینکه باز اومدن خاستگاری و من از ترس اتفاقای قبل جواب بلع دادم و بعدش من ارشد قبول شدم و اون گف من دوس ندارم درس بخونی ولی من قبول نکردمو اومدم ی شهر دیگه و دارم درسمو میخونم و قطع راطه کردیم و بعد 1سال و نیم باز اومدن خاستگاری هرچی ب بابام گفتم نمیخامش قبول نکردن و گف باید با همین عقد کنی. تا اینکه 8 ماهه عقد کردیم خیلی مشکل داریم میگه نباید دکتراتو بخونی نباید بری سرکار، چرا میری باشگاه، چرا موهات بیرونه منم چون حوصله بحث باهاشو نداشتم گفتم باشه دکترامو نمیخونم سرکار نمیرم.چون اصلا ادم منطقی نیس فقط میگه من نمیخام. کارم فقط گریه هس.دوسش ندارم.نمدونم چکار کنم.هر مشکلیم پیش میاد میگه تقصیر مامانته مامانت بهت یاد داده ت ب حرف بقیه گوش میدی خاله هات گفتن. همین باعث میشه دعوامون شه. ب من میگه ت مغروری تو اینجوری.خسته شدم از دستش.نمیتونم بااش حرف بزنم .چکار کنم چطور رفتار کنم

بازدید: 3713 از گروه : ازدواج

سلام.من 25 سالمه و دانشجوی کارشناسی ارشد هستم. شوهرم هم 28 سالشه و سیکل داره.این اقا یبار اومدن خاستگاری من و من جواب رد دادم و چون فامیل بود خیلی بد شد با همه دعوام شد بابام باهام قهر کرد.تا اینکه باز اومدن خاستگاری و من از ترس اتفاقای قبل جواب بلع دادم و بعدش من ارشد قبول شدم و اون گف من دوس ندارم درس بخونی ولی من قبول نکردمو اومدم ی شهر دیگه و دارم درسمو میخونم و قطع راطه کردیم و بعد 1سال و نیم باز اومدن خاستگاری هرچی ب بابام گفتم نمیخامش قبول نکردن و گف باید با همین عقد کنی. تا اینکه 8 ماهه عقد کردیم خیلی مشکل داریم میگه نباید دکتراتو بخونی نباید بری سرکار، چرا میری باشگاه، چرا موهات بیرونه منم چون حوصله بحث باهاشو نداشتم گفتم باشه دکترامو نمیخونم سرکار نمیرم.چون اصلا ادم منطقی نیس فقط میگه من نمیخام. کارم فقط گریه هس.دوسش ندارم.نمدونم چکار کنم.هر مشکلیم پیش میاد میگه تقصیر مامانته مامانت بهت یاد داده ت ب حرف بقیه گوش میدی خاله هات گفتن. همین باعث میشه دعوامون شه. ب من میگه ت مغروری تو اینجوری.خسته شدم از دستش.نمیتونم بااش حرف بزنم .چکار کنم چطور رفتار کنم بازدید: 3713 از گروه : ازدواج

منم می خوام سوال بپرسم

چند سوال تصادفی

سوالات حقوقی دقیقا به چه معنا است؟ بازدید: 640 از گروه : سایر سوال و جواب های حقوقی
آیا من برای امن بودن نیازمند اعتماد به تلگرام هستم؟ بازدید: 1327 از گروه : تلگرام (Telegram)
رهبریت یا رهبری؟ املا و نگارش کدامیک صحیح است؟ بازدید: 2616 از گروه : سوالات گوناگون
چهارنفردزد تو راه از مردم دزدی میکنند و میکشند و با ماشین میاندازند تو دره و بعد در کافی شاپ خاهر کافی شاپ را با اصلحه میگیرد و کلت را زیر گلوی ان دختر میگزارند و سه نفر دیگر وارد میشوند و پول هارا بر میدارند و برادر دختر با انها درگیر میشوند و با اصلحه گروگان گیر هر چهارنفر را ب پیشانی انها شلیک میکند و بعد در دادگاه تبرئه میشود اسم فیلم چیست بازدید: 158 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
اسامی دانشگاه های استان رشت که معماری داخلی دارند بازدید: 117 از گروه : دانشگاهی
سلام خواهشا کمکم کنین دو سال پیش توی دانشگاه با پسری به اسم سینا اشنا شدم.ازم خواستگاری کرد.یک جلسه هم با مادرش اومدن و من و مادرم و دیدن.یعنی خواستگاری خیلی رسمی انجام نشد.قرار گذاشتیم تا پایان درسمون صبر کنیم و با هم در ارتباط باشیم تا هم همدیگه رو بهتر بشناسیم هم شرایط ازدواج سینا درست بشه. توی این مدت رابطمون خیلی خیلی صمیمی شد. سینا دو سال از من کوچیکتره. بعد یه مدت دیدم یکم تعادل عصبی نداره.کاراش و رفتاراش برام خیلی زننده شد. تا رفتارم باهاش سرد شد شروع کرد به اذیت کردن من و تهدید کردنم. تصمیم گرفتم ازش جداش م.ولی مخالفت کرد.گفت اگه بخوای از من جدا شی ابروت و پیش خانوادت میبرم. منم اهمیتی به این حرفش ندادم.چند روزی باهاش حرف نزدم و جوابش و ندادم.هی تهدید کرد.تا اینکه یه روز اومد دم خونمون و با مادرم دعواش شد.و یه سری حرفا به مامانم در مورد رابطمون زد. مامانم و توی مرز سکته انداخت. منم برای اینکه ادامه نده و ابروم پیش خانوادم نره بهش قول دادم که باهاش ازدواج میکنم به شرطی که ابروم و نبره. ازش به شدت متنفرم... حالم از دیدنشم بهم میخوره... الان یه خواستگار خوب دارم.خیلی دلم میخواد بهش جواب مثبت بدم. ولی از سینا خیلی میترسم. چی کار کنم؟؟؟؟ قبول هم نمیکنه که بریم پیش مشاور بازدید: 2993 از گروه : برخورد با جنس مخالف
فیلمی که مادر بچشو سمت ریل مترو پرت میکند بازدید: 156 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
در این فیلم، پدری دختر خود را در یک محیط خشن و خطرناک بزرگ می‌کند و در نهایت دختر به پدرش خیانت می‌کند. بازدید: 161 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
فیلم کمدی ایرانی علی صادقی بازی میکنه بازدید: 149 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
نحوه خروج از کشور دانشجویان از طریق ستاد عمره دانشجویی چگونه است ؟ بازدید: 557 از گروه : قوانین نظام وظیفه
در برنامه sublime من دستم خورد میخواستم فونت برنامە رو بزرگ کنم تب بالا رو کلا مخفی کردم الان نمیدونم چطور بیارمش ایا میتونید راهنمایی کنید؟ بازدید: 622 از گروه : آموزش برنامه نویسی
لطفن راهنماییم کنین.واقعن دیگه خسته شدم.افسرده شدم.اعتماد به نفس ندارم بازدید: 4632 از گروه : اداب معاشرت
فیلم کلاسیک که سه نفر زندانی فرار میکنن که یکی واکس مو نمیزنه بازدید: 103 از گروه : سوالات گوناگون
آیا نرم افزاری وجود داره که بتونم زمان شروع دانلود رو براش مشخص کنم و نرم افزار کامپیوتر رو روشن کنه و دانلود رو آغاز کنه ؟ ( با وجود اینترنت به محض شروع به کار کامپیوتر ) بازدید: 5098 از گروه : آموزش نرم افزار
چگونه با مسخره کردن دیگران برخورد کنیم؟ بازدید: 174 از گروه : اجتماعی

سوالات حقوقی دقیقا به چه معنا است؟

بازدید: 640 از گروه : سایر سوال و جواب های حقوقی

آیا من برای امن بودن نیازمند اعتماد به تلگرام هستم؟

بازدید: 1327 از گروه : تلگرام (Telegram)

رهبریت یا رهبری؟ املا و نگارش کدامیک صحیح است؟

بازدید: 2616 از گروه : سوالات گوناگون

چهارنفردزد تو راه از مردم دزدی میکنند و میکشند و با ماشین میاندازند تو دره و بعد در کافی شاپ خاهر کافی شاپ را با اصلحه میگیرد و کلت را زیر گلوی ان دختر میگزارند و سه نفر دیگر وارد میشوند و پول هارا بر میدارند و برادر دختر با انها درگیر میشوند و با اصلحه گروگان گیر هر چهارنفر را ب پیشانی انها شلیک میکند و بعد در دادگاه تبرئه میشود اسم فیلم چیست

بازدید: 158 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال

اسامی دانشگاه های استان رشت که معماری داخلی دارند

بازدید: 117 از گروه : دانشگاهی

سلام
خواهشا کمکم کنین
دو سال پیش توی دانشگاه با پسری به اسم سینا اشنا شدم.ازم خواستگاری کرد.یک جلسه هم با مادرش اومدن و من و مادرم و دیدن.یعنی خواستگاری خیلی رسمی انجام نشد.قرار گذاشتیم تا پایان درسمون صبر کنیم و با هم در ارتباط باشیم تا هم همدیگه رو بهتر بشناسیم هم شرایط ازدواج سینا درست بشه.
توی این مدت رابطمون خیلی خیلی صمیمی شد.
سینا دو سال از من کوچیکتره.
بعد یه مدت دیدم یکم تعادل عصبی نداره.کاراش و رفتاراش برام خیلی زننده شد. تا رفتارم باهاش سرد شد شروع کرد به اذیت کردن من و تهدید کردنم.
تصمیم گرفتم ازش جداش م.ولی مخالفت کرد.گفت اگه بخوای از من جدا شی ابروت و پیش خانوادت میبرم. منم اهمیتی به این حرفش ندادم.چند روزی باهاش حرف نزدم و جوابش و ندادم.هی تهدید کرد.تا اینکه یه روز اومد دم خونمون و با مادرم دعواش شد.و یه سری حرفا به مامانم در مورد رابطمون زد. مامانم و توی مرز سکته انداخت. منم برای اینکه ادامه نده و ابروم پیش خانوادم نره بهش قول دادم که باهاش ازدواج میکنم به شرطی که ابروم و نبره. ازش به شدت متنفرم... حالم از دیدنشم بهم میخوره... الان یه خواستگار خوب دارم.خیلی دلم میخواد بهش جواب مثبت بدم. ولی از سینا خیلی میترسم. چی کار کنم؟؟؟؟ قبول هم نمیکنه که بریم پیش مشاور

بازدید: 2993 از گروه : برخورد با جنس مخالف