سوالات با برچسب عادت

سوال

جواب

ابر برچسب های مرتبط

سوال های تصادفی با این برچسب

اینکه می گن بدن مان را عادت دادیم مثلاً در سرما در آب یخ شنا کنند یا لباس گرم نپوشن درسته؟ آیا می شود در سنین 25 تا 30 سالگی بدن را به اینجور چیزها عادت داد؟ بازدید: 5593 از گروه : پزشکی - سلامتی
سلام خسته نباشيد سن :15 سن اون پسر 21 من نميدونم از کجا شروع کنم .. منو خواهرهام و مامانم روز پنجشنبه رفته بوديم اهواز براي خريد لباس (چون آبادان زياد پاساژنداره ) ما تويه فروشگاه لباسي رفتيم خواهرم ميخواست از همون فروشگاه يه لباس انتخاب کنه منم خيلي خستم شد از بس که خواهرم داشت به لباس ها نگاه ميکرد، فکر ميکرد که اين لباس خوب هست خوب نيست...؟خستم شد حوصلم سر رفت از بس ک تو فروشگاه بودم. از فروشگاه اومدم بيرون داشتم دورو ور فروشگاه قدم ميزدم روبروم يه پسري داشت باگوشي حرف ميزد وقتي مکالمه اش تموم شد اومد نزديکم يه کاغذ دسش بود بهم گفت بگيرش سرمو اوردم پايين به کاغذ فقط نگاه کردم وسرمو اوردم بالا پسره بهم گفت بگيرش نترس منم گرفتمش به محضي که کاغذ رو گرفتم اون بدون اينکه چيزي بگه سريع رفت توي اون کاغذ ديدم ?شماره ?نوشته شايد نبايد شماره رو ميگرفتم ولي اين اولين باري بود که کسي بهم شماره ميده و کلا نميدونستم شماره دادن چجوريه:! شايد اين حرفو بزنم بگيد اعتماد به نفسم پايينه ولي معمولا پسرا به دختراي خوشگل وخوشتيب شماره ميدن... همون پنجشنبه شبش اومديم خونه شنبه بعد از اينکه امتحانم رودادم رفتم يه کارت شارژخريدم (چون خيلي وقت بود که از خطم استفاده نکرده بودم خطم مسدود شده بود) باهمراه اول تماس گرفتم و مشکل خطم حل شد من گوشي ندارم ولي سيم کارت دارم گفتم شايد منتظر تماسم باشه گوشي مامانم رو برداشتم وبه پسره زنگ زدم گفت شما؟گفتم من هموني هستم که بهم شماره دادي گفت کي شماره دادم؟ قطش کردم گفتم نکنه شماره ي يکي ديگه رو بهم داده؟ براش فرستادم ببخشيد فکر کنم شماره رو اشتباه وارد کردم ولي بعد از چند تا اس ام اس فهميدم که شماره رو درست وارد کردم براش فرستادم وقتي که شماره رو دادي گفتي بگيرش نترس؟ فکرکردي من از چي ميترسم؟ برام فرستاد گفتم چون شايد سنت کمه بترسي شماره روبگيري گفتم بهم ميخوره چند سالم باشه؟گفت 15سال بعد ازم پرسيد اسمت چيه گفتم شبنم گفت اسم منم عباسه دوست دارم همه حرفامون راست باشه دروغ نگيم به هم نظرت چيه؟. .... ازش پرسيدم چي شد ک تصميم گرفتي بهم شماره رو بدي؟ گفت هيچي داشتم رد ميشدم که شماره دادم ولي يه دفعه ديگه بهم اس داد: از رو قصد اومدي بيرون مغازه که بهت شماره بدم؟?؟?؟ آخرين دفعه اي که بهم اس داديم يکشنبه يادوشنبه بود (که به احتمال بيشتريکشنبه بود) گفت چرا گوشيت رو خاموش ميکني بدم مياد بهش گفتم اين گوشي من نيست ولي سيم کارتمه گوشيموتهران دزديدن (اين قسمت رو راست گفتم) پيام بعدي براش فرستادم: مانميتونيم به هم اس بديم گفت چرا نميتونيم؟ گفتم اگه صاحب گوشي بفهمه گوشيش رو بر ميدارم خيلي بد ميشه و... خط رو از تو گوشي دراوردم وگوشي رو گذاشتم سر جاش از اون روز تاحالايادم نيست خطم رو کجا گذاشتم و همش حواسم جايي نيست جز اينکه خطم کجاست واو به آخرين اس ام اسم چه جوابي داد ؟ من عادت ددارم ظهرا بخوابم ولي از اين اتقاق تاحالا اصلا ظهرا خوابم نميبره[تعجب]و شب ها همش قبل از خواب ميچرخه توي ذهنم حتي درسمونميخونم اگه هم بخونم حواسم به اينه حواسم به درسم نيست[ناراحت] هر جايي که خطم رو معمولا ميذارم گشتم ولي پيداش نکردم[تشويش] البته مطمئنم توي خونه است و بزودي پيدا ميشه ولي نميخوام اينقدر به سيم کارت و اون پسره فکر کنم? ? --------------------------------------------------------------------------------------------------- [گل]? ممنون از اينکه به مشکلات ما پاسخ ميدهيد *************** من نميدونم اين پسره نظرش درمورد من چيه و تاکي ميخواد بامن دوست باشه؟ ????? بعضي وقتا من به اون يه اس ام اس هايي دادم که منظورم اين بود که بهتره ديگه بهم اس نده و زنگ نزنه(مثل? :ما نميتونيم به هم اس بديم) ولي اون انگار نميخواد اينجوري باشه اون وقتي که فهميد من آباداني هستم بهم گفت [تعجب]که اه چه بد شد مانميتونيم همديگه رو ببينيم؟ تو اين روزا نمياي اهواز همو ببينيم؟ من شنيده بودم 99درصد دخترا براي ازدواج با پسرا و99درصدپسرا بيخودي بادخترا دوست ميشن ولي من از اولين باري که با اولين پسر دوست شدم فقط براي دوستي با اون دوست شدم بازدید: 2998 از گروه : نگرانی

اینکه می گن بدن مان را عادت دادیم مثلاً در سرما در آب یخ شنا کنند یا لباس گرم نپوشن درسته؟ آیا می شود در سنین 25 تا 30 سالگی بدن را به اینجور چیزها عادت داد؟

بازدید: 5593 از گروه : پزشکی - سلامتی

سلام خسته نباشيد
سن :15
سن اون پسر 21
من نميدونم از کجا شروع کنم ..
منو خواهرهام و مامانم روز پنجشنبه
رفته بوديم اهواز براي خريد لباس
(چون آبادان زياد پاساژنداره )
ما تويه فروشگاه لباسي رفتيم خواهرم ميخواست
از همون فروشگاه يه لباس انتخاب کنه منم خيلي خستم شد از بس که خواهرم داشت به لباس ها نگاه ميکرد، فکر ميکرد که اين لباس خوب هست خوب نيست...؟خستم شد حوصلم سر رفت از بس ک تو فروشگاه بودم.

از فروشگاه اومدم بيرون
داشتم دورو ور فروشگاه قدم ميزدم
روبروم يه پسري داشت باگوشي حرف ميزد وقتي مکالمه اش تموم شد اومد نزديکم يه کاغذ دسش بود بهم گفت بگيرش سرمو اوردم پايين به کاغذ فقط نگاه کردم وسرمو اوردم بالا
پسره بهم گفت بگيرش نترس
منم گرفتمش به محضي که کاغذ رو گرفتم اون بدون اينکه چيزي بگه سريع رفت
توي اون کاغذ ديدم ?شماره ?نوشته
شايد نبايد شماره رو ميگرفتم ولي اين اولين باري بود که کسي بهم شماره ميده و کلا نميدونستم شماره دادن چجوريه:!

شايد اين حرفو بزنم بگيد اعتماد به نفسم پايينه ولي معمولا پسرا به دختراي خوشگل وخوشتيب شماره ميدن...
همون پنجشنبه شبش اومديم خونه
شنبه بعد از اينکه امتحانم رودادم رفتم يه کارت شارژخريدم
(چون خيلي وقت بود که از خطم استفاده نکرده بودم خطم مسدود شده بود)
باهمراه اول تماس گرفتم و مشکل خطم حل شد
من گوشي ندارم ولي سيم کارت دارم
گفتم شايد منتظر تماسم باشه
گوشي مامانم رو برداشتم وبه پسره زنگ زدم گفت شما؟گفتم من هموني هستم که بهم شماره دادي گفت کي شماره دادم؟
قطش کردم گفتم نکنه شماره ي يکي ديگه رو بهم داده؟
براش فرستادم ببخشيد فکر کنم شماره رو اشتباه وارد کردم
ولي بعد از چند تا اس ام اس فهميدم که شماره رو درست وارد کردم

براش فرستادم وقتي که شماره رو دادي گفتي بگيرش نترس؟
فکرکردي من از چي ميترسم؟
برام فرستاد گفتم چون شايد سنت کمه بترسي شماره روبگيري
گفتم بهم ميخوره چند سالم باشه؟گفت 15سال
بعد ازم پرسيد اسمت چيه گفتم شبنم
گفت اسم منم عباسه دوست دارم همه حرفامون راست باشه دروغ نگيم به هم نظرت چيه؟.
....
ازش پرسيدم چي شد ک تصميم گرفتي بهم شماره رو بدي؟
گفت هيچي داشتم رد ميشدم که شماره دادم
ولي يه دفعه ديگه بهم اس داد:
از رو قصد اومدي بيرون مغازه که بهت شماره بدم؟?؟?؟

آخرين دفعه اي که بهم اس داديم يکشنبه يادوشنبه بود
(که به احتمال بيشتريکشنبه بود)
گفت چرا گوشيت رو خاموش ميکني بدم مياد
بهش گفتم اين گوشي من نيست ولي سيم کارتمه
گوشيموتهران دزديدن (اين قسمت رو راست گفتم)
پيام بعدي براش فرستادم:
مانميتونيم به هم اس بديم
گفت چرا نميتونيم؟
گفتم اگه صاحب گوشي بفهمه گوشيش رو بر ميدارم خيلي بد ميشه
و...
خط رو از تو گوشي دراوردم
وگوشي رو گذاشتم سر جاش
از اون روز تاحالايادم نيست خطم رو کجا گذاشتم و همش حواسم جايي نيست جز اينکه خطم کجاست واو به آخرين اس ام اسم چه جوابي داد ؟
من عادت ددارم ظهرا بخوابم ولي از اين اتقاق تاحالا اصلا ظهرا خوابم نميبره[تعجب]و شب ها همش قبل از خواب ميچرخه توي ذهنم
حتي درسمونميخونم اگه هم بخونم حواسم به اينه حواسم به درسم نيست[ناراحت]
هر جايي که خطم رو معمولا ميذارم گشتم ولي پيداش نکردم[تشويش]
البته مطمئنم توي خونه است و بزودي پيدا ميشه ولي نميخوام اينقدر به سيم کارت و اون پسره فکر کنم? ?
---------------------------------------------------------------------------------------------------
[گل]?
ممنون از اينکه به مشکلات ما پاسخ ميدهيد
***************
من نميدونم اين پسره نظرش درمورد من چيه و تاکي ميخواد بامن دوست باشه؟
?????

بعضي وقتا من به اون يه اس ام اس هايي دادم که منظورم اين بود که بهتره ديگه بهم اس نده و زنگ نزنه(مثل? :ما نميتونيم به هم اس بديم)
ولي اون انگار نميخواد اينجوري باشه
اون وقتي که فهميد من آباداني هستم بهم گفت [تعجب]که اه چه بد شد مانميتونيم همديگه رو ببينيم؟
تو اين روزا نمياي اهواز همو ببينيم؟
من شنيده بودم 99درصد دخترا براي ازدواج با پسرا
و99درصدپسرا بيخودي بادخترا دوست ميشن
ولي من از اولين باري که با اولين پسر دوست شدم فقط براي دوستي با اون دوست شدم

بازدید: 2998 از گروه : نگرانی

پربازدید ترین های این برچسب

اینکه می گن بدن مان را عادت دادیم مثلاً در سرما در آب یخ شنا کنند یا لباس گرم نپوشن درسته؟ آیا می شود در سنین 25 تا 30 سالگی بدن را به اینجور چیزها عادت داد؟ بازدید: 5593 از گروه : پزشکی - سلامتی
سلام خسته نباشيد سن :15 سن اون پسر 21 من نميدونم از کجا شروع کنم .. منو خواهرهام و مامانم روز پنجشنبه رفته بوديم اهواز براي خريد لباس (چون آبادان زياد پاساژنداره ) ما تويه فروشگاه لباسي رفتيم خواهرم ميخواست از همون فروشگاه يه لباس انتخاب کنه منم خيلي خستم شد از بس که خواهرم داشت به لباس ها نگاه ميکرد، فکر ميکرد که اين لباس خوب هست خوب نيست...؟خستم شد حوصلم سر رفت از بس ک تو فروشگاه بودم. از فروشگاه اومدم بيرون داشتم دورو ور فروشگاه قدم ميزدم روبروم يه پسري داشت باگوشي حرف ميزد وقتي مکالمه اش تموم شد اومد نزديکم يه کاغذ دسش بود بهم گفت بگيرش سرمو اوردم پايين به کاغذ فقط نگاه کردم وسرمو اوردم بالا پسره بهم گفت بگيرش نترس منم گرفتمش به محضي که کاغذ رو گرفتم اون بدون اينکه چيزي بگه سريع رفت توي اون کاغذ ديدم ?شماره ?نوشته شايد نبايد شماره رو ميگرفتم ولي اين اولين باري بود که کسي بهم شماره ميده و کلا نميدونستم شماره دادن چجوريه:! شايد اين حرفو بزنم بگيد اعتماد به نفسم پايينه ولي معمولا پسرا به دختراي خوشگل وخوشتيب شماره ميدن... همون پنجشنبه شبش اومديم خونه شنبه بعد از اينکه امتحانم رودادم رفتم يه کارت شارژخريدم (چون خيلي وقت بود که از خطم استفاده نکرده بودم خطم مسدود شده بود) باهمراه اول تماس گرفتم و مشکل خطم حل شد من گوشي ندارم ولي سيم کارت دارم گفتم شايد منتظر تماسم باشه گوشي مامانم رو برداشتم وبه پسره زنگ زدم گفت شما؟گفتم من هموني هستم که بهم شماره دادي گفت کي شماره دادم؟ قطش کردم گفتم نکنه شماره ي يکي ديگه رو بهم داده؟ براش فرستادم ببخشيد فکر کنم شماره رو اشتباه وارد کردم ولي بعد از چند تا اس ام اس فهميدم که شماره رو درست وارد کردم براش فرستادم وقتي که شماره رو دادي گفتي بگيرش نترس؟ فکرکردي من از چي ميترسم؟ برام فرستاد گفتم چون شايد سنت کمه بترسي شماره روبگيري گفتم بهم ميخوره چند سالم باشه؟گفت 15سال بعد ازم پرسيد اسمت چيه گفتم شبنم گفت اسم منم عباسه دوست دارم همه حرفامون راست باشه دروغ نگيم به هم نظرت چيه؟. .... ازش پرسيدم چي شد ک تصميم گرفتي بهم شماره رو بدي؟ گفت هيچي داشتم رد ميشدم که شماره دادم ولي يه دفعه ديگه بهم اس داد: از رو قصد اومدي بيرون مغازه که بهت شماره بدم؟?؟?؟ آخرين دفعه اي که بهم اس داديم يکشنبه يادوشنبه بود (که به احتمال بيشتريکشنبه بود) گفت چرا گوشيت رو خاموش ميکني بدم مياد بهش گفتم اين گوشي من نيست ولي سيم کارتمه گوشيموتهران دزديدن (اين قسمت رو راست گفتم) پيام بعدي براش فرستادم: مانميتونيم به هم اس بديم گفت چرا نميتونيم؟ گفتم اگه صاحب گوشي بفهمه گوشيش رو بر ميدارم خيلي بد ميشه و... خط رو از تو گوشي دراوردم وگوشي رو گذاشتم سر جاش از اون روز تاحالايادم نيست خطم رو کجا گذاشتم و همش حواسم جايي نيست جز اينکه خطم کجاست واو به آخرين اس ام اسم چه جوابي داد ؟ من عادت ددارم ظهرا بخوابم ولي از اين اتقاق تاحالا اصلا ظهرا خوابم نميبره[تعجب]و شب ها همش قبل از خواب ميچرخه توي ذهنم حتي درسمونميخونم اگه هم بخونم حواسم به اينه حواسم به درسم نيست[ناراحت] هر جايي که خطم رو معمولا ميذارم گشتم ولي پيداش نکردم[تشويش] البته مطمئنم توي خونه است و بزودي پيدا ميشه ولي نميخوام اينقدر به سيم کارت و اون پسره فکر کنم? ? --------------------------------------------------------------------------------------------------- [گل]? ممنون از اينکه به مشکلات ما پاسخ ميدهيد *************** من نميدونم اين پسره نظرش درمورد من چيه و تاکي ميخواد بامن دوست باشه؟ ????? بعضي وقتا من به اون يه اس ام اس هايي دادم که منظورم اين بود که بهتره ديگه بهم اس نده و زنگ نزنه(مثل? :ما نميتونيم به هم اس بديم) ولي اون انگار نميخواد اينجوري باشه اون وقتي که فهميد من آباداني هستم بهم گفت [تعجب]که اه چه بد شد مانميتونيم همديگه رو ببينيم؟ تو اين روزا نمياي اهواز همو ببينيم؟ من شنيده بودم 99درصد دخترا براي ازدواج با پسرا و99درصدپسرا بيخودي بادخترا دوست ميشن ولي من از اولين باري که با اولين پسر دوست شدم فقط براي دوستي با اون دوست شدم بازدید: 2998 از گروه : نگرانی
چطور میتوانم یک کار را عادت خود کنم؟ بازدید: 237 از گروه : زندگی

بازدید: 5593 از گروه : پزشکی - سلامتی

بازدید: 2998 از گروه : نگرانی

چطور میتوانم یک کار را عادت خود کنم؟

بازدید: 237 از گروه : زندگی

تبلیغات در سوال و جواب

سوال و جواب ها با برچسب عادت

عادت در این پلتفرم به معنای تجربه‌ها، رفتارها یا عملکردی است که فرد به روال یا الگوی مشخصی در پاسخ به یک وضعیت یا محیط خاص پیوسته می‌کند. این الگوهای عادتی می‌توانند از طریق سوالات و پاسخ‌هایی که کاربر در جوامع آنلاین ایجاد می‌کند، درک شوند. مهمیت این تگ در این پلتفرم این است که با توجه به عادت‌های مختلف کاربران، می‌توان تعاملات موثرتری بین اعضا رقم زد و از تجربه‌های گوناگون افراد بهره‌مند شد. این تگ می‌تواند به دیگر کاربران کمک کند تا الگوها و رفتارهای موثرتری را در پاسخ به سوالات و مسائل خود تشکیل دهند.

جویا، هوش مصنوعی ما این متن رو نوشته، ازش درباره عادت سوال بپرس!

چطور میتوانم یک کار را عادت خود کنم؟

بازدید: 237 از گروه : زندگی

چگونه می توانم یک عادت جدید را به زندگی خود اضافه کنم آن را ادامه دهم؟

بازدید: 236 از گروه : زندگی

چطور میتوانم یک کار را عادت خود کنم؟ بازدید: 237 از گروه : زندگی
چگونه می توانم یک عادت جدید را به زندگی خود اضافه کنم آن را ادامه دهم؟ بازدید: 236 از گروه : زندگی

چطور میتوانم یک کار را عادت خود کنم؟

بازدید: 237 از گروه : زندگی

چگونه می توانم یک عادت جدید را به زندگی خود اضافه کنم آن را ادامه دهم؟

بازدید: 236 از گروه : زندگی

چگونه می توانم یک عادت جدید را به زندگی خود اضافه کنم آن را ادامه دهم؟

بازدید: 236 از گروه : زندگی

بازدید: 5593 از گروه : پزشکی - سلامتی

بازدید: 2998 از گروه : نگرانی

چطور میتوانم یک کار را عادت خود کنم؟

بازدید: 237 از گروه : زندگی

اینکه می گن بدن مان را عادت دادیم مثلاً در سرما در آب یخ شنا کنند یا لباس گرم نپوشن درسته؟ آیا می شود در سنین 25 تا 30 سالگی بدن را به اینجور چیزها عادت داد؟ بازدید: 5593 از گروه : پزشکی - سلامتی
سلام خسته نباشيد سن :15 سن اون پسر 21 من نميدونم از کجا شروع کنم .. منو خواهرهام و مامانم روز پنجشنبه رفته بوديم اهواز براي خريد لباس (چون آبادان زياد پاساژنداره ) ما تويه فروشگاه لباسي رفتيم خواهرم ميخواست از همون فروشگاه يه لباس انتخاب کنه منم خيلي خستم شد از بس که خواهرم داشت به لباس ها نگاه ميکرد، فکر ميکرد که اين لباس خوب هست خوب نيست...؟خستم شد حوصلم سر رفت از بس ک تو فروشگاه بودم. از فروشگاه اومدم بيرون داشتم دورو ور فروشگاه قدم ميزدم روبروم يه پسري داشت باگوشي حرف ميزد وقتي مکالمه اش تموم شد اومد نزديکم يه کاغذ دسش بود بهم گفت بگيرش سرمو اوردم پايين به کاغذ فقط نگاه کردم وسرمو اوردم بالا پسره بهم گفت بگيرش نترس منم گرفتمش به محضي که کاغذ رو گرفتم اون بدون اينکه چيزي بگه سريع رفت توي اون کاغذ ديدم ?شماره ?نوشته شايد نبايد شماره رو ميگرفتم ولي اين اولين باري بود که کسي بهم شماره ميده و کلا نميدونستم شماره دادن چجوريه:! شايد اين حرفو بزنم بگيد اعتماد به نفسم پايينه ولي معمولا پسرا به دختراي خوشگل وخوشتيب شماره ميدن... همون پنجشنبه شبش اومديم خونه شنبه بعد از اينکه امتحانم رودادم رفتم يه کارت شارژخريدم (چون خيلي وقت بود که از خطم استفاده نکرده بودم خطم مسدود شده بود) باهمراه اول تماس گرفتم و مشکل خطم حل شد من گوشي ندارم ولي سيم کارت دارم گفتم شايد منتظر تماسم باشه گوشي مامانم رو برداشتم وبه پسره زنگ زدم گفت شما؟گفتم من هموني هستم که بهم شماره دادي گفت کي شماره دادم؟ قطش کردم گفتم نکنه شماره ي يکي ديگه رو بهم داده؟ براش فرستادم ببخشيد فکر کنم شماره رو اشتباه وارد کردم ولي بعد از چند تا اس ام اس فهميدم که شماره رو درست وارد کردم براش فرستادم وقتي که شماره رو دادي گفتي بگيرش نترس؟ فکرکردي من از چي ميترسم؟ برام فرستاد گفتم چون شايد سنت کمه بترسي شماره روبگيري گفتم بهم ميخوره چند سالم باشه؟گفت 15سال بعد ازم پرسيد اسمت چيه گفتم شبنم گفت اسم منم عباسه دوست دارم همه حرفامون راست باشه دروغ نگيم به هم نظرت چيه؟. .... ازش پرسيدم چي شد ک تصميم گرفتي بهم شماره رو بدي؟ گفت هيچي داشتم رد ميشدم که شماره دادم ولي يه دفعه ديگه بهم اس داد: از رو قصد اومدي بيرون مغازه که بهت شماره بدم؟?؟?؟ آخرين دفعه اي که بهم اس داديم يکشنبه يادوشنبه بود (که به احتمال بيشتريکشنبه بود) گفت چرا گوشيت رو خاموش ميکني بدم مياد بهش گفتم اين گوشي من نيست ولي سيم کارتمه گوشيموتهران دزديدن (اين قسمت رو راست گفتم) پيام بعدي براش فرستادم: مانميتونيم به هم اس بديم گفت چرا نميتونيم؟ گفتم اگه صاحب گوشي بفهمه گوشيش رو بر ميدارم خيلي بد ميشه و... خط رو از تو گوشي دراوردم وگوشي رو گذاشتم سر جاش از اون روز تاحالايادم نيست خطم رو کجا گذاشتم و همش حواسم جايي نيست جز اينکه خطم کجاست واو به آخرين اس ام اسم چه جوابي داد ؟ من عادت ددارم ظهرا بخوابم ولي از اين اتقاق تاحالا اصلا ظهرا خوابم نميبره[تعجب]و شب ها همش قبل از خواب ميچرخه توي ذهنم حتي درسمونميخونم اگه هم بخونم حواسم به اينه حواسم به درسم نيست[ناراحت] هر جايي که خطم رو معمولا ميذارم گشتم ولي پيداش نکردم[تشويش] البته مطمئنم توي خونه است و بزودي پيدا ميشه ولي نميخوام اينقدر به سيم کارت و اون پسره فکر کنم? ? --------------------------------------------------------------------------------------------------- [گل]? ممنون از اينکه به مشکلات ما پاسخ ميدهيد *************** من نميدونم اين پسره نظرش درمورد من چيه و تاکي ميخواد بامن دوست باشه؟ ????? بعضي وقتا من به اون يه اس ام اس هايي دادم که منظورم اين بود که بهتره ديگه بهم اس نده و زنگ نزنه(مثل? :ما نميتونيم به هم اس بديم) ولي اون انگار نميخواد اينجوري باشه اون وقتي که فهميد من آباداني هستم بهم گفت [تعجب]که اه چه بد شد مانميتونيم همديگه رو ببينيم؟ تو اين روزا نمياي اهواز همو ببينيم؟ من شنيده بودم 99درصد دخترا براي ازدواج با پسرا و99درصدپسرا بيخودي بادخترا دوست ميشن ولي من از اولين باري که با اولين پسر دوست شدم فقط براي دوستي با اون دوست شدم بازدید: 2998 از گروه : نگرانی
چطور میتوانم یک کار را عادت خود کنم؟ بازدید: 237 از گروه : زندگی
چگونه می توانم یک عادت جدید را به زندگی خود اضافه کنم آن را ادامه دهم؟ بازدید: 236 از گروه : زندگی

بازدید: 5593 از گروه : پزشکی - سلامتی

بازدید: 2998 از گروه : نگرانی

چطور میتوانم یک کار را عادت خود کنم؟

بازدید: 237 از گروه : زندگی

چگونه می توانم یک عادت جدید را به زندگی خود اضافه کنم آن را ادامه دهم؟

بازدید: 236 از گروه : زندگی

منم می خوام سوال بپرسم

چند سوال تصادفی

فیلم سینمایی که یه زن چاق با یه صدا که در واقع کامپیوتر هست صحبت میکنه و می خواد دنیا رو از نجات بده عاشق یه مرد هست که قدیم همدیگر رو دوست داشتن ،دوباره می بینتش حالا کامپیوتر براش یه ماشین تسلا خریده بازدید: 19 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
بعد از ماسک ورقه‌ ای صورت بدون شستشو میشه ارایش کرد بازدید: 21 از گروه : مد و زیبایی
یه فیلم ترکی بود اسم پسره کوزی بود ییلدیز رو تو ۱۴ سالگی ترک میکنه میره استانبول و بعد از ۲۰ سال میاد بازدید: 17 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
یه فیلم کره ای بود پسره شیطان بود و با مردم قراردادای جالب می‌بست دختره هم یه شرکت غذا رو اداره میکرد بازدید: 19 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
اسم فیلمی رو میخام که دختره و پسره سرطان ریه داشتن و همیشه نیم متر از هم فاصله داشتن بازدید: 18 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
اسم فیلم 2023 یا 2024 که دختره را در بچگی پرورشگاه میزارن صاحب اونجا خیلی بد بعد گردنبند دختره رو ازش میگیره یه پسر هم اونجاست همه فکر میکنن بده صاحب اونجا پسره رو دوست داره بعد پسره گردنبند دختره رو نگه میداره بعد از چند سال یه خانواده جفتشون رو به سرپرستی میگیرن و دختره عاشق پسرس میفهمه که پسره هم عاشقشه بازدید: 17 از گروه : سوالات گوناگون
اسم فیلم هایی مثل فیلم تپه بادخیز ترکیه را بهم معرفی کن مشابه اون باشد بازدید: 19 از گروه : تحصیلات
اسم فیلم های عشق انتقامی ترکیه ای همه شو بهم معرفی کن بازدید: 18 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
اگر فردی در لقاح با همتای خود ۸۱ نوع ژنوتیپ را تولید کند، این فرد به احتمال زیاد چند نوع گامت تولید کرده است؟ بازدید: 22 از گروه : قانون و حقوق
از تلاقی AaBbDDgg×AabbDdgg چند نوع ژنوتیپ حاصل می‌شود؟ بازدید: 25 از گروه : سوالات گوناگون
اسم انیمه ای که راجب پسری بود که خواب میدید و در خواب اینده رو پیش بینی میکرد و به یک گروه از افرادی که با لباس های رباتی دنیا رو نجات میدادن کمک میکرد بازدید: 15 از گروه : سرگرمی
عجیب ترین چیز هایی که خارجی ها در مورد ایران میگن بازدید: 20 از گروه : هنر و فرهنگ
اسم فیلمی کره ای میخوام در مورد گروهی از شکارچیان شیاطین به نام پیشخوانان است که در غالب کارکنان یک رستوران رشته فرنگی به زمین می‌آیند تا ارواح شیطانی را که به دنبال زندگی ابدی به زمین بازگشته اند، تسخیر کنند. هر کدام از آن‌ها توانایی منحصر به فردی دارد و... بازدید: 20 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
اسم فیلمی کره ای میخوام در مورد گروهی از شکارچیان شیاطین به نام پیشخوانان است که در غالب کارکنان یک رستوران رشته فرنگی به زمین می‌آیند تا ارواح شیطانی را که به دنبال زندگی ابدی به زمین بازگشته اند، تسخیر کنند. هر کدام از آن‌ها توانایی منحصر به فردی دارد و... بازدید: 15 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال
آیا انسان ها خود را گم می‌کنند؟ بازدید: 22 از گروه : اجتماعی

فیلم سینمایی که یه زن چاق با یه صدا که در واقع کامپیوتر هست صحبت میکنه و می خواد دنیا رو از نجات بده عاشق یه مرد هست که قدیم همدیگر رو دوست داشتن ،دوباره می بینتش حالا کامپیوتر براش یه ماشین تسلا خریده

بازدید: 19 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال

بعد از ماسک ورقه‌ ای صورت بدون شستشو میشه ارایش کرد

بازدید: 21 از گروه : مد و زیبایی

یه فیلم ترکی بود اسم پسره کوزی بود ییلدیز رو تو ۱۴ سالگی ترک میکنه میره استانبول و بعد از ۲۰ سال میاد

بازدید: 17 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال

یه فیلم کره ای بود پسره شیطان بود و با مردم قراردادای جالب می‌بست دختره هم یه شرکت غذا رو اداره میکرد

بازدید: 19 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال

اسم فیلمی رو میخام که دختره و پسره سرطان ریه داشتن و همیشه نیم متر از هم فاصله داشتن

بازدید: 18 از گروه : تلویزیون و فیلم و سریال

اسم فیلم 2023 یا 2024 که دختره را در بچگی پرورشگاه میزارن صاحب اونجا خیلی بد بعد گردنبند دختره رو ازش میگیره یه پسر هم اونجاست همه فکر میکنن بده صاحب اونجا پسره رو دوست داره بعد پسره گردنبند دختره رو نگه میداره بعد از چند سال یه خانواده جفتشون رو به سرپرستی میگیرن و دختره عاشق پسرس میفهمه که پسره هم عاشقشه

بازدید: 17 از گروه : سوالات گوناگون