یه پدر و دختر کوچیکی هستن که انگاری میرن تو یه خونه ی بزرگ زندگی میکنن بعد پدره زن میگیره و با دختره خیلی خوبه بعد انگار قبلا یه اتفاقی افتاده بوده تو قسمت زیر زمین خونه یه قسمتی هست که موجودات کوچیکی هستن و میان با این دختره دوست میشن و از روشناسی میترسن و فرار میکنن بعد هی میگذره با دختره بد میشن و نامادریه هی کمکش میکنه که انگار اخر خودشو قربانی میکنه
تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.
طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات