جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

اجتماعی

سلام

من از خدا راضی ام، اما از خودم ناراضی، چون دست هام خالیه، خالی خالی، و فکر می کنم فرصت زیادی ندارم مثلا فرض کنید یک بیمار رو به احتضار. چیکار کنم؟ لطفا شعاری جواب ندهید. دل داری هم ندید، راه حل واقعی، عملیاتی.



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

6


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

6 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



2
15
67

adine2020

من خودم اين طوري بودم بايد بري خودت و خدارو بشناسي باور كن آروم مي گيري به اين سايت يه سري بزن ( لینک ) زبان فارسي هم داره
0
امتیاز


36061
10456
107999

Guest

من ، مناجات درختان را ، هنگام سحر ،رقص عطر گل یخ را با باد ، نفس پاک شقایق را در سینه ی کوه ، صحبت چلچله ها را با صبح ، نبض پاینده ی هستی را در گندم زار ، گردش رنگ و طراوت را در گونه ی گل ، همه را می شنوم ، می بینم .
من به این جمله نمی اندیشم ! به تو می اندیشم ای سراپا همه خوبی ، تک و تنها به تو می اندیشم . همه وقت ، همه جا ،
من به هر حال که باشم به تو می اندیشم تو بدان این را ، تنها تو بدان ! تو بیا تو بمان با من ، تنها تو بمان !
جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب من فدای تو ، به جای همه گل ها تو بخند . اینک این من که به پای تو در افتادم باز
ریسمانی کن از آن موی دراز ، تو بگیر ، تو ببند ! تو بخواه پاسخ چلچله ها را ، تو بگو ! قصه ی ابر هوا را ، تو بخوان !
تو بمان با من ، تنها تو بمان ! در دل ساغر هستی تو بجوش !من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقی است ،
آخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش
0
امتیاز


36061
10456
107999

Guest

سلام

باز شما فهمیدی دستت خالیه ما که هنوز نمی دونیم دست داریم یا نه. به هر صورت من کاری از دستم برنمی آید ولی پیشنهاد می کنم هر کس این سوالو می بینه یک حمد و سوره برای آمرزش روح همه ی ما و اسیران خاک بخونه و آرزو کنه که همه ی ما عاقبت به خیر بشیم. واقعا ته اش که میری می بینی خبری نیست.
0
امتیاز


36061
10456
107999

Guest

سلام

لطف کنید آدرس دقیق تری از سایت مربوط به راهنمایی های آیت ا... بهجت و مطالبی که به آن اشاره می کنید در انتهای پیامتان قرار دهید. التماس دعا
0
امتیاز


1
12
41

sorena313

سلام "ایمان"داشته باشین اگرخداوندتوفیق این احساس نیازبرتر را به شما داده،راه رسیدن به آن هم به شمانشان خواهدداد،انشاالله. توصیه من اول به خودم،و سپس به شماوهمه،مراجعه به راهنمایی های آیت الله بهجت است که در زمینه بندگی خداواقعا سخنان دلنشینی دارند bahjat.ir
0
امتیاز


0
101
140

alemedahr

سلام اول، توبه دوم، رضا (از خود و خدا) سوم، امید به کرم الهی چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه عملیاتیش می شه: خلوت و شب زنده داری عاقبت به خیر باشی
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان


25000 امتیاز هدیه بهترین جواب

30000 امتیاز هدیه بهترین جواب

27500 امتیاز هدیه بهترین جواب


22500 امتیاز هدیه بهترین جواب





لطفا نخونده قضاوت نکنید . چند سال پیش که خیلی بی پول و فقیر بودم با زن خوشگلی دوست شدم که زود فهمیدم به مبلغ ناچیزی صیغه یه مرد پولدار و زن و بچه داره . بخاطر شرایط مالی خودم و اینکه فکر می کردم بعد چند ماه این زنو هم مثل قبلی ها ول میکنم خودم راضی نشدم که ازین مرد جدا شه . مرد پولدار که سردی این زن (شیوا) رو به خودش حس کرده بود شروع کرد به خرج کردن بیشتر و برای شیوا خونه و ماشین خرید و خیلی چیزها. از اینور من و شیوا هم به شدت وابسته و عاشق هم شدیم و هرچی ما بیشتر وابسته تر شدیم اون مرده هم بیشتر پول خرج کرد و بیشتر وابسته شیوا شد و قول داد زنشو طلاق بده و شیوا رو بگیره . بعد مدتی من هم پولدار و صاحب خونه و ماشینهای لوکس شدم . من و شیوا می خواستیم بهم برسیم برای همین شیوا خودش (مخفیانه) زن مرد رو مطلع کرد که شوهرش باهاش رابطه داره و اون زن طوفانی به راه انداخت و مرده مثل موش دنبال سوراخ می گشت و چنان با سرعتی گذاشت و رفت که ما فکرشم نمی کردیم انقد بی عرضه باشه . شیوا گفت بیا منو بردار بریم یه جای دیگه که الان فرصته ولی من این دست اون دست کردم تا اینکه اون مرده بعد از یه هفته پیداش شد و بعد یک ماه التماس و وعده های مریخی به زور خودشو دوباره چپوند به شیوا . شیوا هم که سستی و تعلل منو دید دیگه تسلیم شد و قبول کرد که تقدیرش همونه و ما هیچوقت بهم نمی رسیم . بهش میگم زن مرده رو دوباره مطلع کنه که میگه اولا دیگه بهش دسترسی نداره و درضمن اگه بمیره هم دوباره به اون استرس و جنگ و دعوا برنمی گرده . موندم خودم برم به زنه بگم که شوهرت باز برگرشته به شیوا که اونوقت راز من برملا میشه که اونیکه این سالها رابطه مخفی داشته من بودم و شیوا در حد مرگ از من متنفر میشه . از طرفی اخیرا تازه به قدرت پول پی بردم . زنهایی که ماه ها مخشونو می خواستم بزنم و بهم رو نمیدادن حالا با پیشنهاد یه مبلغ ناچیزی در ماه ، از صبح میزنن بیرون برای اپیلاسیون و اماده شدن که شب بیان با من باشن . در واقع با این موقعیت مالیم میتونم یه زندگی پر از عشق و حال جور کنم ولی میدونم بعد یک سال باز برمی گردم شیوا رو پیدا کنم . حالا سوالم اینه به نظر شما چجوری میتونم کاری کنم اون مرد بره سراغ زن و بچه خودش تا من به شیوا برسم ؟ درضمن زن اون مرده که همیشه حس کرده شوهرش با زن دیگه ای رابطه داره الان نیمه روانی شده . ممنون میشم اگر راهی بلد باشید بهم بگید و یا اگر مورد مشابهی دیده باشید .













پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.