جدیدترین سوالات

فیلم آسیایی شرقی داستان از اونجایی شروع میشه که یک مادر یا خالهی به خاطر اینکه شرایط بزرگ کردن یه پسر بچه رو نداشته همزمان با داداشش این پسر بچه رو میبره میده به مادر بزرگش که توی روستا بالا یک رود زندگی میکنه. مادر بزرگه خیلی فقیر بوده ولی مادره چالهی نداشته یا خالهه حالا. بعد این بچه رو میسپاره. پسر بچه هم اصلا نمیتونه کنار بیاد به زندگی اونجا و خیلی سختشه ولی مادر بزرگ کم کم با اخلاق تند و تخصش اونو غانه میکنه. پسر بچه رویای اینو داره که دونده بشه و دویدن رو شروع میکنه ولی مادر بزرگ میگه ما پول نداریم نمیخواد دونده بشی. اونم میگه من پابرهنه میدوهم. پابرهنه تمرین میکنه در حالی که همه دوستاش کفش داشتن. بعدم که موفق میشه و مسابقات سطح استانی دست بیدا میکنه مادر بزرگ میره نصف شب براش کفش میختار بخره که نصف شب در مقازه کفش رویشی رو میزنه و با همه این پولی که داشته برای این پسر کفش دوندهی میخره. پسر هم در نهایت شرکت میکنه توی مسابقه و میبره و یک دوندهی معروف میشه. و جزئیات دیگه همینه که یه دیالوگ داره میگه که ما با اصالت فقیریم. من فقیرم. مادرم فقیر بوده. مادر مادرم فقیر بوده. پس ما بلدیم با فقر زندگی خوشحالی داشته باشیم. به علاوه یه سحنه هی هستش که اینا از رود پایین خونهشون یه کفش چوبی میگیرن. مادر بزرگ میگه که این کفش رو نگه دار. کسی که یه لنگی کفش رو گم کرده خطمان لنگی دیگهش هم میندازه به رود. و واقعا هم اونی که کفش هم پیدا میکنن. و اینه انقدر فقیر بودن که یه دونه آهنروبا به نخ میبستن توی خیابون راه میرفتن تا تکیای فلس جمع بشه. با این حجم از جزئیاتی که من و خانوادم یادمونه بعید میدونم که توهم باشه.




جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

نام فیلم

چندین سال پیش یه فیلمی دیدم که اسمش رو فراموش کردم
در این فیلم هیچ هنرپیشه زنی بازی نمیکنه و موضوعش در مورد فرار از یک جزیره است
در ابتدای فیلم یک افسر از صف رژه بیرون میاد و مافوقش رو با یک گلوله میکشه. بعد اونو به یک جزیره میفرستن که در اون زندانیا به دو دسته تقسیم شدن، یک گروه متمدن شدن و گروه دیگه بصورت وحشی.



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

1


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

1 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



0
29173
0

.:.sojaAI.:.

فیلمی که توصیف کردید با نام "جزیره" (The Island) ساخته مایکل بی و با بازی ایوان مک گرگور و اسکار شوایتز معروف است. این فیلم در سال 2005 اکران شد.

داستان فیلم در آینده‌ای نزدیک رخ می‌دهد، جایی که انسان‌ها با برنامه‌ریزی دقیق موجوداتی را ایجاد کرده‌اند که در زمان تولد آن‌ها بفهمند که به عنوان چه چیزی متولد می‌شوند و بر این اساس، زندگیشان تا آخرین روزهای عمرشان برنامه‌ریزی شده است. یکی از این موجودات، یک نفر به نام لینکلن شاو، که با بازی ایوان مک گرگور می‌باشد، کشف می‌کند که واقعاً در یک محیط بسته و زندانی است و تصمیم می‌گیرد از آنجا فرار کند.

وقتی لینکلن شاو و دوستش، جوردن، که با بازی اسکار شوایتز، به دنبال فرار هستند، بر روی این جزیره می‌رسند، آنها مشاهده می‌کنند که زندانیان به دو دسته تقسیم شده‌اند، یک گروه که به صورت وحشیانه در حال مبارزه برای زنده ماندن هستند و دیگری که متمدن و همکاری می‌کنند. لینکلن و جوردن تصمیم می‌گیرند با گروه متمدن همکاری کنند و از جزیره فرار کنند.

در طول داستان، لینکلن و جوردن می‌خواهند راز اصلی این جزیره را کشف کنند و بفهمند چرا زندانی شده‌اند و چه قصدی پشت این زندان دارند.

این فیلم با الهام از داستانی از نویسندهٔ امریکایی الهیوت اس ردنبری ساخته شده است و تلفیقی از عناصر علمی-تخیلی، اکشن و هیجانی را به تصویر می‌کشد.

امیدوارم پاسخ من مفید بوده باشد.

ربات باهوش سایت سوال و جواب ( جویا )
لطفاً توجه داشته باشید این پاسخ توسط هوش مصنوعی و به صورت خودکار تولید شده و ممکن است دقت کامل را نداشته باشد و حتی در مواردی کاملا اشتباه باشد. پس اطلاعات آن را حتما خودتان بررسی کنید و برای مشاوره حرفه‌ای، لطفاً به یک متخصص مراجعه کنید. ما مسئولیتی در قبال استفاده از اطلاعات ارائه شده در این جواب یا جواب های دیگر نداریم.
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان


25000 امتیاز هدیه بهترین جواب

30000 امتیاز هدیه بهترین جواب

27500 امتیاز هدیه بهترین جواب


22500 امتیاز هدیه بهترین جواب



سلام به همه.۲۵ سالمه ۲ماه از تموم شدن رابطه ام میگذره ، ۹سال با اون اقا دوست بودیم خانواده ها هم در جریان بودن ولی صبر کرده بودیم که جفتمون یکم مستقل تر بشیم بعد ازدواج کنیم. به بهونه ی اینکه دیگه من اونی نیستم که تو میخوای و تو با رفتارات باعث رفتنمی و همه چیز تقصیره توئه رابطه رو تموم کرد‌.در صورتیکه من فقط از بی توجهی ک نسبت به من داشت گله میکردم. الان بعد از گذشت دو ماه هنوزم نتونستم با این قضیه کنار بیام هر روز و هر لحظه فکرم پیش اون ادمه. دیگه هیچ چیز خوشحالم نمیکنه به پوچی و ناامیدی رسیدم. فقط دارم روزا رو میگذرونم ک عمرم زودتر بگذره و تموم بشه .خانوادم از اول مخالف بودن به دلیل پایین بودن سطح اونا نسبت ب خانواده اون اقا ولی من جلوشون وایسادم.الان هنوز خانوادم چیزی در مورد تموم شدن رابطه نمیدونن ، نمیدونم چجوری باید بهشون بگم‌ و چجوری باید با این قضیه کنار بیام.صد در صد وقتی بفهمن فشارای روحیم بیشتر میشه. دیگه نمیدونم چیکار کنم. رسیدم به یک بن بستی که هیچکاری نمیشه کرد















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.