سلام دوست ندارم خودمو اینجوری معرفی منم ولی مجبورم امیدوارم به چشم ریا نبینینش: من یه بازار یاب سرمایه دارم و ایده کتاب فروشی از اون جایی به ذهنم رسید که آمار وحشتناک سرانه مطالعه در ایران رو میخوندم و به این نتیجه رسیدم که کل مشکلات جامعه ایران از آگاهی کم مردم ناشی میشه وتصمیم گرفتم شیوه های روانشناسی محور یازاریابی و کتاب رو گاتی کنم و یه سرمایه گذاری بزرگ تو این کار کنم. تو بازاریابی و فروش یه اصطلاحی هست که میگن رقیب تو اون فردی نیست که فکر میکنی تو این کار از تو بهتره گاها رقیب تو شناخته نشدن تو بازاره یا هر حقیقت بزرگی که تو اونو نمیبینی و فقط به افراد به چشم رقیب نگاه میکنی) منم این نصیحتو جدی گرفتم و با خودم فکر کردم رقیب غول پیکر من تو این کار چی میتونه باشه و بوووووم فهمیدم که سرانه پایین مطالعه بزرگترین رقیب من میتونه باشه وبا شیوه های بازاریابی نوینی که میخوام تو این کار ازشون استفاده کنم مطمعنم که غول کتاب نخوند مردمو به زمین میزنم ولی از اونجایی که هیچ ایده ای درباره چگونگی انجام تحقیقات بازار و شیوه کار کتاب فروشی ها نداشتم اومدم دست به دامان این سایت شدم خوب خیلی حرف زدم شرمنده میخوام سوالامو مطرح کنم اگه کوچکترن جوابی واسه سوالا داشتی خواهش میکنم با من در میون بزارین
1-کتاب هارو برای فروش از کجا باید تهیه کرد تا با کمترن قیمت خریدشون ؟ (انتشارات. کتاب فروشی ها . نمایشگاه ها کدومشون بهترن
2-شرایت خرید از اونها چیه؟ (برای مثال اگه از انتشارات بخرم حداقل چند جلد باید بخرم)
3-کار های حقوقی و قضایی ثبت کتاب فروشی چطوری هست و شامل چه چیز هایی میشه؟
4- اگه بخوای به صورت آنلاین کتابفروشی روگسترش بدی چه موانعی سر راهته؟

لطفا هار اطلاعات متبت یا غیر مرتبت به سوالات داشتین که فکر میکنین کمک میکنه با من در میون بزارین
سپاس.


جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

کلیشه چیست؟

0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

3


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

3 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



29309
10024
90766

Guest

یکی از آفت‌های زبان «کلیشه» است. کلیشه واژه یا اصطلاحی است که شاید گرته‌برداری (تقلید سطحی از زبان دیگر) باشد، شاید هم فارسیِ اصیل باشد. شاید نادرست باشد، شاید هم خودش تنهایی درست باشد. ولی به‌جای چند یا چندین کلمهٔ دیگر به کار می‌رود که یا با آن‌ها مترادف است یا به‌نوعی هم‌پوشانیِ معنایی دارد. آن‌قدر جای آن‌های دیگر به کار می‌رود که آن کلمات دیگر کم‌کم فراموش می‌شوند.
کسی که گفتار و نوشتارش این اشکال را دارد، قدرت بیانش ضعیف می‌شود؛ چون تنوع کلماتی که به کار می‌بَرد کم است. کلیشه‌ها باعث ناتوانی زبان مادریِ گویندگان می‌شود؛ چون روزبه‌روز از کلمات زندهٔ آن می‌کاهد.
این ایراد را ناشی از تنبلیِ ذهنی گویشوران می‌دانند. یعنی تنبلی‌شان می‌آید در ذهن‌شان کلمهٔ مناسب را پیدا کنند؛ همان اولی را که به نظرشان برسد می‌گویند.

سیاههٔ کلیشه‌های فارسی در زبان گفتار و نوشتار دراز است. ولی ما گند برخی‌شان را درآورده‌ایم. از جمله واژهٔ «بالا» و «پایین» است که به‌جای هر جور صفتی به کار می‌بریم که دلالتِ کلی بر مفهوم کم‌بودن و بیش‌بودن کند. یکی دیگر هم فعل «داشتن» است. همه می‌دانیم که داشتن یعنی «دارا بودن». ولی معلوم نیست مثلا چرا می‌گوییم: «صدایم را داری؟» بله، صدا داشتنی هست. ولی وقتی «من صدا دارم» یعنی صدایم درمی‌آید؛ لال نیستم یا می‌توانم از حنجره‌ام صدا دربیاورم. اما «دیگری» چطور می‌تواند صدای «من» را داشته باشد؟ مگر خیلی دقیق تقلید کند. گیرم صدایم را هم خوب تقلید کرد؛ تصویر من را چطوری دارد؟!

از این‌ها گذشته از اینجا به بعد می‌خواهم حرف دیگری بزنم که شاید خلاف آنچه گفتم به نظر برسد. ولی منظورم توجیه اشتباه نیست؛ بلکه این است که شاید اگر دلیل اشتباه را بدانیم، بهتر به آن توجه کنیم و اهمیت بدهیم تا رفع بشود. نه مثل الآن که این حرف‌ها را نق‌ونوقِ چهار تا ملانقطی بدانیم و لج هم بکنیم.
این را هم مطابق رسم بگویم: این‌ها نظریات شخصی من است؛ لطفا حق مولف را رعایت کنید!پرهام غدیری‌پور - ویراستار و وب‌نویس و کتابدار
0
امتیاز


29309
10024
90766

Guest

واژه‌ی «کلیشه» که از زبان فرانسه وام گرفته شده، نسبتاً جدید است. این واژه در اواخر قرن نوزدهم، به عنوان نام‌آوایی شبیه به صدای «کلیک» حاصل از ذوب شدن سرب روی صفحه‌ی چاپ ابداع شد. این واژه در آغاز، نام خود صفحه‌ی چاپ بود اما بعدها به استعاره‌ای در توصیف ابزارهای گفتاری قالبی و پیش‌ساخته تبدیل شد. تصادفی نیست که واژه‌ی «کلیشه» در ارتباط با فناوری جدید چاپ به وجود آمده است. انقلاب صنعتی و تمرکز بعدی آن بر سرعت و یک‌دستی، همزمان با تحول اجتماع و گسترش رسانه‌‌های جمعی رخ داد؛ وقتی به تدریج افراد بیشتری توانستند افکار و عقاید خود را در عرصه‌ی عمومی بیان کنند؛ امری که ناگزیر ترس از صنعت‌زدگی در گویش و اندیشه را برانگیخت. (توجه کنید که «stereotype» نیز واژه‌ی دیگری است که از دنیای چاپ وام گرفته شده و به الگو یا صفحه‌‌‌ای چاپی اشاره داشته است.) بنابراین، به نظر می‌رسد که یکی از ویژگی‌های متمایز مدرنیته این است که پایبندی به قالب‌های مرسوم، مغایر با عقل و هوش به شمار می‌رود.
0
امتیاز


29309
10024
90766

Guest

کلیشه چیست؟ یک تعریف از سعید عقیقی
در پاسخ ِ یک دوست: می خواهی بدانی کلیشه چیست؟ کلیشه یعنی بیش از آن که به کیفیت ِ کارَت فکر کنی، به این فکر کنی که خواننده و بیننده در بارۀ کارَت چه خواهد گفت، یا بعدش چه خواهد شد، یا هر آنچه گفته‌ای، با همان شدت یا آهستگی که خواسته‌ای بگویی، دریافت شده یانه. کلیشه یعنی این که از ترس ِفهمیده نشدن، آن چه را می‌فهمی ننویسی، و به جایش فکر کنی چه طور می‌شود فهمیده‌های پیشین را دوباره سر ِ هم کرد. کلیشه یعنی به زور، خودآگاه جلوه کردن، حال آن که وقتی تنها به کارَت بیندیشی، می‌بینی بی آن‌که بخواهی، همه چیز در آن هست؛ و در این دَم،هیچ نیرویی قوی‌تر از ناخودآگاه نیست. باقی بقایت.
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان



22500 امتیاز هدیه بهترین جواب

20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.