جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

در واتساپ چگونگی اعمال تغییرات در گروه ها Whatsapp

0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

2


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

2 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



0
31340
0

.:.sojaAI.:.

مدیریت گروه‌های واتساپ توسط ادمین‌های گروه انجام می‌شود. برای اعمال تغییرات در یک گروه واتساپ، باید ادمین گروه باشید. در ادامه مراحلی را که می‌توانید به عنوان ادمین برای تغییرات در گروه انجام دهید توضیح می‌دهم:

تغییر نام گروه:
1. وارد گروه واتساپ شوید.
2. روی نام گروه ضربه بزنید تا به صفحه اطلاعات گروه بروید.
3. روی نام فعلی گروه ضربه بزنید و نام جدید را وارد کنید.

تغییر تصویر گروه:
1. در صفحه اطلاعات گروه، روی تصویر گروه فعلی ضربه بزنید.
2. گزینه‌ای برای انتخاب تصویر از گالری یا گرفتن عکس جدید ظاهر می‌شود.
3. تصویر دلخواه خود را بارگذاری کنید.

اضافه کردن اعضای جدید:
1. در صفحه اطلاعات گروه، روی دکمه 'اضافه کردن اعضا' یا علامت + که کنار لیست اعضا است، ضربه بزنید.
2. از مخاطبین خود افرادی را که می‌خواهید اضافه کنید انتخاب کرده و تایید کنید.

حذف یا مسدود کردن اعضا:
1. در صفحه اطلاعات گروه، روی نام فردی که می‌خواهید حذف کنید ضربه بزنید.
2. گزینه‌هایی مانند 'حذف [نام فرد]' یا 'مسدود کردن' را انتخاب کنید.

مدیریت دسترسی‌های اعضا:
1. در صفحه اطلاعات گروه، به قسمت 'تنظیمات گروه' بروید.
2. انتخاب کنید که چه کسانی می‌توانند مواردی مثل تغییر اطلاعات گروه یا ارسال پیام‌ها را انجام دهند.

تبدیل کردن اعضا به ادمین:
1. در صفحه اطلاعات گروه، روی نام فرد مورد نظر ضربه بزنید.
2. از منوی بازشده، گزینه 'تبدیل به ادمین گروه' را انتخاب کنید.

اگر شما ادمین نباشید، نمی‌توانید این تغییرات را اعمال کنید. در صورت نیاز به تغییری که اجازه آن را ندارید، باید با ادمین گروه تماس بگیرید.





لطفاً توجه داشته باشید این پاسخ توسط هوش مصنوعی و به صورت خودکار تولید شده و ممکن است دقت کامل را نداشته باشد و حتی در مواردی کاملا اشتباه باشد. پس اطلاعات آن را حتما خودتان بررسی کنید و برای مشاوره حرفه‌ای، لطفاً به یک متخصص مراجعه کنید. ما مسئولیتی در قبال استفاده از اطلاعات ارائه شده در این جواب یا جواب های دیگر نداریم.
0
امتیاز


36796
10507
120162

guest

به صورت پیش فرض، همه اعضای گروه می توانند عنوان، آیکون و شرح گروه را تغییر دهند یا پیام بفرستند. با این حال، مدیر گروه می تواند این تنظیمات را تغییر دهد تا فقط مدیرها بتوانند این تغییرات را انجام دهند یا پیام بفرستند.


تغییر دادن تنظیمات گروه

برای تغییر تنظیمات گروه برای ویرایش اطلاعات گروه:
  1. گفتگوی گروهی واتساپ را باز کنید و سپس روی عنوان گروه کلیک کنید.
    • یا اینکه روی منو ( یا ) در گوشه بالا > اطلاعات گروه کلیک کنید.
  2. تنظیمات گروه > ویرایش اطلاعات گروه را کلیک کنید.
  3. از میان گزینه های همه اعضا یا فقط مدیران برای تغییر اطلاعات گروه، یکی را انتخاب کنید.
  4. روی تایید کلیک کنید.
برای تغییر تنظیمات گروه برای فرستادن پیام:
  1. گفتگوی گروهی واتساپ را باز کنید و سپس روی عنوان گروه کلیک کنید.
    • یا اینکه روی منو ( یا ) در گوشه بالا > اطلاعات گروه کلیک کنید.
  2. تنظیمات گروه > ارسال پیام را کلیک کنید.
  3. از میان گزینه های همه اعضا یا فقط مدیران برای ارسال پیام، یکی را انتخاب کنید.
  4. روی تایید کلیک کنید.

توجه: اعضا می توانند در گروه با کلیک کردن روی مدیران و سپس کلیک بر روی اسم مدیر مورد نظر، برای او مستقیماً پیام بفرستند.

تغییر عنوان گروه

برای تغییر عنوان گروه:

  1. گفتگوی گروهی واتساپ را باز کنید و سپس روی عنوان گروه کلیک کنید.
    • یا اینکه روی منو ( یا ) در گوشه بالا > اطلاعات گروه کلیک کنید.
  2. روی ویرایش در کنار عنوان گروه کلیک کنید.
  3. عنوان جدید را وارد کرده، سپس روی علامت تیک خاکستری کلیک کنید تا ذخیره شود.
    • عنوان حداکثر ۲۵ کاراکتر می تواند باشد.
    • می توانید با زدن روی آیکون شکلک به موضوع خود شکلک (ایموجی) اضافه کنید.

تغییر آیکون گروه

برای تغییر آیکون گروه:

  1. گفتگوی گروهی واتساپ را باز کنید و سپس روی عنوان گروه کلیک کنید.
    • یا اینکه روی منو ( یا ) در گوشه بالا > اطلاعات گروه کلیک کنید.
  2. نشانگر ماوس را روی آیکون نگه دارید و سپس تغییر آیکون گروه را کلیک کنید، از آنجا می توانید موارد زیر را انتخاب کنید:
    • مشاهده عکس
    • گرفتن عکس
    • آپلود عکس
    • حذف عکس
    • جستجوی وب برای عکس
      • توجه: این امکان فقط در واتساپ دسکتاپ موجود است.

تغییر شرح گروه

برای تغییر شرح گروه:

  1. گفتگوی گروهی واتساپ را باز کنید و سپس روی عنوان گروه کلیک کنید.
    • یا اینکه روی منو ( یا ) در گوشه بالا > اطلاعات گروه کلیک کنید.
  2. روی ویرایش در کنار شرح گروه کلیک کنید.
  3. شرح جدید را وارد کرده، سپس علامت تیک خاکستری را برای ذخیره آن کلیک کنید.
    • می توانید با کلیک روی آیکون شکلک به شرح خود شکلک اضافه کنید.
{br}{br}منبع پاسخ: مرکز راهنمایی وب سایت واتساپ
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان










لام
من ((امیر)) هستم و ۱۸ سالمه می خوام داستان زندگیمو بگم
من فرزند ۵ از خانواده ی فرزندی هستم .و چند تا خواهرم از من بزرگ تر هستند اگه بخوام از اول شروع کنم چون محیط خانوادم بیشتر دخترانه بود  و بخاطر شرایط کاری پدرم  کمتر با افراد دیگه ای رابطه داشتیم و این شرایط باعث شد که من از همون اول مشکالی داشته باشم مثلا نبود اعتماد بنفس و مقایسه کردن خودم با دیگران ..خلاصه همین طور گذشت تا اینکه کلاس پنجم ابتدایی رو تموم کردم و سه ماه تعطیلی بعدش رو رفتم خونه ی پدربزرگم (متاسفانه )اون سن برای من اوج شکل گیری شخصیت بود من یه پسر خاله داشتم بخاطر  اینکه  یه پسر بود خالم خیلی بهش رو داده بود  و یه اخلاق  عجیبی داشت  و حدود سه سال ازم هم بزرگتر بود گفتم براتون که رفتارش عجیب بود مثلا مثل پادشاها دستور میداد ..من تو اون  سن  از اون رفتار  الگو گرفتم  و این شد که بعد حدود  ۲ هفته برگشتم خونه اما اینبارو متفاوت بودم وه مثل اون دستور میدادم مثلان که نصف  فلان لیوانو اب بیار یا..... و این شد  شروع  مشکلات جدیم .این دستور دادن  بعدش باعث  برخاشگریم شد و حدود یه سال بعد وارد  بلوغ زود رسم شدم خلاصه  کار به جایی کشید  سال سوم راهنمایم باعث شد رو به روانشناش کنم و حدود ۶ ماهی رو قرص مصرف کنم .خلاصه حالم بهتر شد  اما  قابل  اطمینان  نبودم مثلا در اوج  خوش اخلاقی  یهو  ۱۸۰ درجه  رفتارم  تغییر میکرد .بخاطر بلوغ زود رس  و مشکات قبل هم یه بی اعتماد بنفس کامل  بودم یادم میاد دوس داشتم که جلب توجه کنم و همه نگاهم کنن و اینکه شبا که می خوابیدم از خدا می خواستم یا خوشگلم کنه  یا بکشدم ((یادش  بخیر دوران  میل جذابیتم ) خلاصه به همین طور و این احوالات  گذشت تا این که سال سوم با یه بنده خدایی ((ایشالله هر جا که هست  تنش  سالم باشه  )) اشنا شدم که باعث یکی از بدترین اتفاقات دوران  زندگیم شد البته مشکل از اون  نبود از من بود اون همکلاسیم به نظر من زیبای روی بود و منم که دوس داشتم زیبا رو باشم و همیشه هم مقایسه میکردم همه ی این عوامل باعث شد که احساس خیلی عجیبی داشته باشم  هم رقابت بود هم نفرت  هم ... اون موقع وقتی نگاهش میکردم همون قیافه ای رو داشت که من تو رویا   می خواستم باشم  همون دقیقا باعث مشکلاا بعد من شد مشکلات روانیم خیلی بالا گرفت  معدم  زخم شد با خانواده  خیلی  حرفم میشد از خودم متنفر می شدم  و فک میکردم که شاید خدای نکرده  خدایی نکرده علاقه زه همجنس خودم داشته باشم  راستی  اینم بگم که خیلی دوس داشتم  اون زمان بهم توجه  میکرد درسام  بد شده بود  و اصلا مدرسه نمی  رفتم  اینم بگم که خانوادم می دونستن که حالم بده اما  نمی دونستن  بخاطر  اون بنده خداست و خیال میکردن مشکلات  قبله  اما یکی از ابجیام خبر داشت و می دونست اون زمان خیلی دردودل می کردم و باعث میشد حالم بهتره  بشه ..گذشت و منم به کمک خدا تونستم اون کلاس ۱۲ رو تمام کنم و دیگه نبینمش  و حالا شده ۱۷ سالم و کلاس ۱۲ هم تموم کردم..راستشو  بخواین  از خیلی  بچگی عشق  پلیس  بودن داشتم  و عاشق این کار بودم همون سه ماه تطعیلی ثبت نام کردم واسه پلیس  شدن   وقتی  فک میکردم بالاخره از دست  اون افکار  خلاص  شدم (نه کامل خلاص ولی نسبت بهتر )و الان دیگه می خوام  پلیس این  مملکت باشم احساس  مفید  بودن میکردم ثبت نام کردم و همزمان هم درس می خوندم که پیش دانشگاهی رو بگیرم  هم مراحل نظامی شدن خلاصه بعد از ثبت نام قبول شدم  و تونستم همه مراحل  رو جز مرحله ی اخر بگذرونم  راستی اینم بگم وقتی زه قبل فکرد میکردم می گفتم این انع مع عسری یسرای منه واین اسونی من بعد از اون سختیه که تونستم سربلند بیرون بیام ...بریم سر اصل مطلب روز  ۲۶.۹.۹۵ روز بدی بود ساعت ۱۹ مشکل واسم ایجاد شد  اونم فقط یه فرکانس از گوش چپم ضعیف بود در حالی که من همه ی مراحل رو رفته بودم تو همون سن ۱۷ سالگی  بعد از این قضایا منع استخدام شدم یعنی دیگه نتونم هیج وقت به ارزوم برسم این قدر علاقه داشتم اون زمان  تو ((اربعین بود)) پدرو مادرم رفته بودن کربلا من لباس های نظامی رو خریده بودم..بعد از منع استخدام شدنم تمام دنیا رو  مقابل خودم دیدم  چیزی که فک میکردم اسونیه منه واسم تمام شد و این  یه شکست دیگه  واسم بود هر روز که از خواب  پا میشدم منتظر یه معجزه بودم چون نمی تونستم باور کنم از شغلی که همیشه دوسش داشتم و دارم رو نمی تونم داشته باشم خلاصه همین فکر و داشتم تا حدود ۶ ماه بعد و جریان نامزد گرفتنم واسه من  شد ۱۸ سالم و یه مسائلی پیش اومد و اینکه  داشت سن پدد و مادرم بالا میرفت تصمیم‌گرفتم که ما ازدواج کنیم بعد از شکست تو نظام رفتم  خواستگاری خلاصه قسمت ما شد که  دختر فامیل رو بگیرم (( البته واسه چند ساله اینده ها ))) ما هم ۱۷ برج ۱ سال ۹۶ رفتم خواستگاری اونا هم قبول کردن منم با خودم فک میکردم بعد از جریان کلاس ۱۲ و شکست تو نظام  خدا (( فدای خدا بشم الهی.. ))  می خواد شادم کنه و این دیگه راسی راسی انع مع عسری یسرای من باشه  ناگفته نمونه یکی از ارزو هام براورده شده بود  خلاصه  بلوغ ما هم تموم شدو  به یه قیافه ی قشنگ  رسیدیم  و خیلی هم خوب بود مثلا یادم میاد میرفتم  بازار  هرکس  از جلو می اومد  حتما حتما  یه نگاهی  می کرد اما  من تا اون سن ۱۸ سالگی خوشبختانه با این که همه ی دوستام رفیق بازی میکردن  بجز  یه مزاحمت تلفنی  واسه یه دختر ایجاد کردم  اونم وقتی  کلاس  پنج بودم دیگه  هیچ ارتباط دیگه ای نبوده بریم سر اون موضوع ازدواج خوب با خودم گفتم خوبه دیگه اینم ان مع عسری  یسراس حدود و بعد از چند  ماه  دختره (((اونم خدا حفظش  کنه و از خدا واسش یه زندگی  خوب می خوام ؟)*)؟؟ بهم گفت از انتخاب  تو پشیمون شدم   و نمی خوام با تو زندگی کنم در حالی که من   یکی از دلایل رفیق بازی نکردنم این بود((ایه ی  ۲۳  یا ۳۱ سوره نور )) مردان پاک زنان پاک ..مردان ناپاک زنان ناپاک..... می گفتم خدا من که کار بدی نکردم تا با همسر اینده ام زندگی خوبی داشته باشم ولی  درعوض  این نصیبم شد خلاصه  بعد از  حدود دو ماه از این قضیه با اینککه  اون  دختره هیچ ارتباطی باهام نداشت  در حالی که خیلی از  کسای حتی شوهر هم داشتن ...استغفروالله  ولی  ما بخاطر خدا  پاک موندیم..راسی منم بگم خانواده رو در جریان گذاشته بودم بعد از اینکه پدرو مادرم  از مسافرت برگشتن بهشون گفتم وقرار بر این شد که تمومش کنن ..و تمومش هم کردن و اما  اینم  انع مع عسری  یسرای  من نبود ..راستی  بگم بعد از منع استخدام شدنم راهی نداشتم جز درس خوندن و چون کنکور ۹۶ رو از دست دادم ک قصد دارم بخونم واسه ۹۷ اما یه دلایلی نمی ذاره ...((  می خوام فردا اول صبح  ))شروع کنم به درس خوندن .. راستی اینم بگم تا حتی چند روز پیش خیلی از خدا  گله میکردم می گفتم اون از  دوران  دبیرستانم  اون از  سرکار رفتم اینم از  ازدواج کردنم  و همیشع  هم میرفتم  پیش خواهرم درودل میکردم و می گفتم من سختی کشیدم  اما  امشبو رفتم  اما  درودل نکردن چون یه کلیپ دیدم که یه نفر تو زلزله ی سرپل اعضای خونوادشو از دست داده بود فک کردم  همین کافیه که خونوادم کنارمن و باهاشون  شادم با پدرو مادرم  میگمو می خندم ... پیش خودم خجالت  کشیدم اینابرم  بگم خدا  چرا این اتفاقا واسم افتاد  راسی اینم‌ بگم الان  قیافم  خیلی خوب نیست موهام کوتاهه  و ریش هم دارم  اما دیگه الان نمی خوام  جذاب باشم یا جلب  توجه کنم  دوس دارم عادی عادی  باشم  یه گوشه  کنار  خونوادم  زندگیمو  پیش  ببرم  تا ببینم خدا چی می  خواد  خدا هم منو ببخشه  شاید یه وقتایی بی وجدانی کردم  و یک طرفه قضاوت کردم اما شاید این اتفاقات  باعش  شد  که اون پسری که تو دخترا  بزرگ شد و مثل دختر فک میکرد  حالا شده  مردی  همسنو سالاش  یا  حتی  کسایی که ازش  بزرگترن ازش راهنمایی می خوان البته  خدا کمکم کنه همین دیدگاه  رو داشته  باشم الان ۲۳.۵۸ دقیقه   روز  ۳۰ ابان ۹۶ این داستانو  واسه ی این مینویسم  که کسایی که  فک می کنین خیلی  بد بختن  بخودشون بیان  و به این دیگاه  فک کنن که خدا داره  یادشون میده  رسم  زندگی  رو  یا  کسی بتونه  از این داستان درس بگیره  هرچند مشکلات بزرگی  نبودن  اما خوب  ادم  یاد میگیره . اینم بگم خیلی خیلی جزئیات بیشتره  (( اینکه از همه ی رفیقام فقط من موندم  ))  اما خلاصه کردم واستون .من امیر   ۱۸ ساله  خدارو شکر میکنم که مشکلات رو تا وقتی  که جون و تازه نفس  بودم  کشیدم  ....انشالله  هممون  عاقبت بخیر  بشیم.ببخشید از غلط ها












پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.