مادر من کمبودای زیادی تو زندگیش داره،پدرم معلوله و مرد خوبی نبوده براش
اما پدربزرگم همیشه پشتمون بوده و حتی دانشگاه و هزینه ازدواج منو تقبل کرده،اما مادر من به قدری منو از بچگی تاالان آزار داده و جدیدا شعارش این شده که من از زندگیم لذت نبردم و من باید به فکر خودم باشم و حتی من فهمیدم که با مردای دیگه هم رابطه داره
اون زندگیمو جهنم کرده الان که من نامزد کردم شوهرم که میاد خونمون حتی مراقب حرف زدنش نیس و من باید انقد هرجوری هس اوضاع رو درست کنم تا شوهرم تصویر بدی ازش پیدا نکنه،قبلا باهاش راجع به کاراش حرف میزدم ولی همیشه مقاومت میکرد و تهشم میگفت من نمیتونم زندگیمو پای بچه هام بذارم
من دیگه ازش گذشتم انتظاریم ندارم ولی نمیتونم رفتاراشو تحمل کنم مثلا وقتی میریم دنبال خرید جهیزیه همش آه میکشه که کاش میتونستم واسه خودم اینارو بخرم اما بقیه مادرا با ذوق واسه دختراشون خرید میکنن
همش خودشو با اینو اون مقایسه میکنه به پدرم مهری نداره خونمون مثه جهنمه و حتی من که میرم خونه شوهرم همش بهونه میگیره و زنگ میزنه که برگرد،شادیو به من حروم کرده افسردم کرده،کاری کرده که مادرشوهرم اینا هم ازش بدشون میاد
فک میکنه من و شوهرم باید در اختیارش باشیم و کمبودای بابامو شوهر من واسش جبران کنه
فقط بهم بگین تا عروسی چه جوری تحملش کنم؟چه جوری بی تفاوت باشم؟


جدیدترین سوالات





جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

من سالمه وامسال کنکور دارم ولی عاشق یک نفر شدم

من 19 سالمه وامسال کنکور دارم ولی عاشق یک نفر شدم که خیلی ازم دوره از نظر مسافت و اصلا از احساس من به خودش خبر نداره . این احساسم خیلی روی درسم و روابطم با خونوادم تاثیر گذاشته اصلا نمیتونم با این وضعیت ادامه بدم . میدونم که احساسم واقعا عشقه و یک احساس زودگذرنیست . لطفا کمکم کنیدداره روی آینده و همه زندگیم تاثیر منفی میذاره .



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

1


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

1 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



29297
10024
90737

Guest

سلام دوست عزیزم
درکت میکنم مسایل عاطفی ذهن و روح ادم رو درگیر خودش می کنه و نمی زاره حتی کارای روزمره رو انجام بدی
اما تنها کاری که از دستت بر میاد اینه که تو همین زمانی که داری بجنگی
به این فکر کن که اگه روز کنکور خوب نباشه واست و بیای خونه از دست خودت عصبانی نمیشی که روزاتو با فکر عاشقی تلف کردی؟
حس و حالت رو درک میکنم اما تنها کسی که می تونه نجاتت بده خودتی
بجنگ و به خدا اعتماد کن
مطمئنا اگه کنکور واست خوب باشه شانس رسیدن به عشق و عاشقیتم بهتر میشه
تو میتونی بجنگی اگه نمی تونستی خدا تورو تو این شرایط نمی گذاشت
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان



22500 امتیاز هدیه بهترین جواب

20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.