با عرض سلام وخسته نباشید . بنده مدت دوسال است که ازدواج کرده ام و خدارو شکر تا بیش از 70 یا 80 درصد موارد زندگی با خانمم و خانواده ایشان از همه نظر هم سو و هم فکر هستیم . اما از همان اوایل ازدواج یه اختلاف فکری با همسرم دارم که البته به مرور زمان بهتر شده ولی باز بعضی اوقات پر رنگ میشه . اونم این هست که من در کل از نظر اخلاقی دوست دارم که اگه از چیزهایی برخوردار هستم و یا چیزی خرید می کنم معمولا مواد غذایی ، اونو تا حد اعتدالش با بقیه شریک شم . مثلا اگر خربزه و یا هندوانه ای هم بخرم حتی یک عدد دوست دارم یک قاچ از اونو با بقیه شریک شم و فکر کنم کار بدی هم نیست و حتی اخلاقیه . از طرفی بنده در خانه پدری البته واحدی جدا زندگی می کنم و طبیعتا این طور موضوعات زیاد اتفاق می افته مخصوصا مادر و برادرم هم که متاهله و در واحدی در همان منزل پدری زندگی میکنه ، همین موضوع را به کرار انجام می دهند مثلا برادرم و یا مادرم هر چیزی که خرید کنند اکثر اوقات با ما تقسیم می کنند . اما همسرم نسبت به این موضوع کم کاره یعنی نمیدونم یا فراموش می کنه یا دوست نداره و یا اخلاقش اینه که البته با شناختی که ازش دارم فکر میکنم کمی بی خیاله نه به شکل بدش . در هر صورت خیلی موضوعات رو در بر می گیره که من دوست دارم خانمم خودش تو این مسائل خط مقدم باشه و حتی من رو هم ترغیب کنه . چون دیدم خانم های اطرافم و حتی مادر خانمم که این کار رو می کنند . ولی برای من جای سواله که چرا همسرم کمی بی تفاوته . راجع به این موضوع هم مکرر با ایشون صحبت کردم ولی بی فایده بوده . لطفا من رو راهنمایی کنید .



مادر من کمبودای زیادی تو زندگیش داره،پدرم معلوله و مرد خوبی نبوده براش
اما پدربزرگم همیشه پشتمون بوده و حتی دانشگاه و هزینه ازدواج منو تقبل کرده،اما مادر من به قدری منو از بچگی تاالان آزار داده و جدیدا شعارش این شده که من از زندگیم لذت نبردم و من باید به فکر خودم باشم و حتی من فهمیدم که با مردای دیگه هم رابطه داره
اون زندگیمو جهنم کرده الان که من نامزد کردم شوهرم که میاد خونمون حتی مراقب حرف زدنش نیس و من باید انقد هرجوری هس اوضاع رو درست کنم تا شوهرم تصویر بدی ازش پیدا نکنه،قبلا باهاش راجع به کاراش حرف میزدم ولی همیشه مقاومت میکرد و تهشم میگفت من نمیتونم زندگیمو پای بچه هام بذارم
من دیگه ازش گذشتم انتظاریم ندارم ولی نمیتونم رفتاراشو تحمل کنم مثلا وقتی میریم دنبال خرید جهیزیه همش آه میکشه که کاش میتونستم واسه خودم اینارو بخرم اما بقیه مادرا با ذوق واسه دختراشون خرید میکنن
همش خودشو با اینو اون مقایسه میکنه به پدرم مهری نداره خونمون مثه جهنمه و حتی من که میرم خونه شوهرم همش بهونه میگیره و زنگ میزنه که برگرد،شادیو به من حروم کرده افسردم کرده،کاری کرده که مادرشوهرم اینا هم ازش بدشون میاد
فک میکنه من و شوهرم باید در اختیارش باشیم و کمبودای بابامو شوهر من واسش جبران کنه
فقط بهم بگین تا عروسی چه جوری تحملش کنم؟چه جوری بی تفاوت باشم؟

جدیدترین سوالات





جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

سلام من ساله به دختری علاقه مند شده ام ولی تا سال

سلام من 6ساله به دختری علاقه مند شده ام ولی تا سال گذشته بهش نگفته بودم، با این که با هم در ارتباط بودیم ولی جرأت نداشتم بهش بگم تا این که بهش گفتم بهت علاقه دارم و اون در جواب گفت عجیبه نه بعد از اون ارتباطش باهام کم شد ودیعه نه زنگی و نه پیامی میده همش من باید پیام بدم تا جواب بده ولی وقتی حضوری می بینمش خودشو سر راه من میذاره از دور بهم لبخند می زنه،شاید چون با هم فامیل هستیم بهم بی محلی میکنه
لطفا کمکم کنید به نظر شما اونم بهم علاقه داره یا یکطرفه است؟



0
امتیاز

جوابی برای این سوال در دست نیست!




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان


20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


17500 امتیاز هدیه بهترین جواب




















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.