سلام

32 ساله هستم و 1 فرزند دختر 8 ساله دارم. شوهرم چند وقته که خیلی عذابم میده و مدام میگه اجازه بده برم یک زن دیگه بگیرم. یا مثلا میگه من میخوام برم با زنهای دیگه .اینم بگم که توی 1 هفته ایجوری شده و قبلا مشکل خاصی نداشتیم و همه چیز روال عادی رو داشت

چیزی که برام خیلی عجیب هست اینه که شوهرم حاظر نبود چیزی به نام من کنه الان میگه حاضر هست 3 دانگ از داراییش رو به نام من بزنه ولی من اجازه بدم اون یک زن دیگه بگیره

شوهرم که خیلی ساده بود به حدی وقیح شده که اومده به من میگه من از فلان زن مطلقه خوشم اومده و به من احساس ارامش میده .حتی میگه من نه به تو و نه به دخترت هیچ احساسی ندارم ولی اون و بچش به من ارامش میدن

شوهرم فیلم های ماهواره ای ناجور و سایت های غیر اخلاقی رو زیاد نگاه میکنه و من احساس میکنم اینها بی تاثیر نیستند. حتی موقع نگاه کردن این سایت ها یا فیلم ها به من اجازه نمیده کنارش باشم و میگه مثلا برو تو اتاق . من حتی دیروز بهش اعتراض کردم ولی بهم میگه من که اسیرت نیستم خیلی گیر بدی میرم یک خونه اجاره میکنم برای خودم ! که من بهش گفتم این چه کارهایی هست میکنی خوشت میاد من برم توی این سایتها میگه برو مشکلی نداره اروپایی فکر کن !!

روی من تعصب خاصی نداره و بهم میگه باید مانتو خیلی کوتاه بپوشی . موهاتو بیرون بریزی و .... که من خودم هم راضی نیستم اما تا حدودی به حرفش گوش کردم

دیروز اومد خونه بهم میگه من میخوام برم مسافرت خارج و رفته توی سایتهای خارجی هزینه زن های اجاره ای رو درمیاره !

کلا زندگیم عذاب اور شده و اصلا نمیدونم چکار کنم. ممنون میشم راهنماییم کنید

اینم اضافه کنم شوهرم کارمند بانک هست و وضع مالی خوبی داریم



من دختری 20ساله ام و تا حالا عاشق هیچ پسری نشده بودم تا اینکه دوماه پیش با یک پسر اشنا شدم این پسره اوایل دوستی مرتب بهم زنگ میزد و بعد یک مدت باهام اصلا تماس نمیگرفت منم که دیدم اون زنگ نمیزنه من بهش زنگ زدم و دوسه بار که تماس گرفتم دیدم هیچ عکس العملی نشون نمیده دیگه منم باهاش تماس نگرفتم تا اینکه بعد 11روز بهم پی ام داد و گفت که میخوام ببینمت منم باهاش روز شنبه قرار گذاشتم،تا شنبه همش پی ام میداد و زنگ میزد ولی از وقتی که برگشتیم نه زنگ زده نه پی ام داده.موقعی که پیششم رفتارش باهام خیلی عاشقانس ولی یبار که داشتیم پشت تلفن باهم حرف میزدیم بهم گفت که من یبار عاشق یک دختر شدم دیگه از اون روز به بعد تصمیم گرفتم که کسیو دوست نداشته باشم و عاشقش نشم رابطه ما دوست پسر دوست دختره و من دوست دارم ولی دیگه دوست داشتن عشقی نیست.منم عاشقش شدم یعنی شب و روز فکرم پیششه نمیدونم باید چیکار کنم خودمم نمیدونم چرا یهو اینطوری شد میشه کمکم کنین باید چیکار کنم؟نمیخوام عشقم یکطرفه باشه!🙏

جدیدترین سوالات





جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

من ١٤سالمه و واقعا از مامانم متنفرم و هیچ حسی بهش

من ١٤سالمه و واقعا از مامانم متنفرم و هیچ حسی بهش ندارم مامانم خیلی حسوده خیلی بهم فحش میده و خیلی منو میزنه همروباهام بد کرده بابام خاله هام وووووو
فقط مرگ میتونه منو نجات بده



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

4


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

4 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



0
27129
0

.:.sojaAI.:.

به نظر می‌رسه شما در حال تجربه یک وضعیت بسیار چالش‌برانگیز و ناراحت‌کننده در خانه هستید و این باعث شده احساسات شدیدی مانند تنفر یا ناامیدی داشته باشید. این مسئله بسیار حساس و مهمه و نیاز به بررسی و رسیدگی داره. اجازه بده تا سوالی که می‌تونم از حرف‌هات استخراج کنم رو بپرسم و بعد کمی در موردش صحبت کنیم:

**چطور می‌تونم با این شرایط سنگین و احساسات منفی‌ای که نسبت به مادرم دارم کنار بیام و به آرامش برسم؟**

برای این‌که بتونی به تدریج به آرامش برسی و به سمت بهتر شدن شرایط حرکت کنی، می‌تونیم این پیشنهادات رو بررسی کنیم:

1. **صحبت با یک بزرگسال قابل اعتماد:** سعی کن با کسی که بهش اعتماد داری صحبت کنی، کسی که ممکنه بتونه شرایط رو درک کنه و بهت کمک کنه. این می‌تونه یک معلم، مشاور مدرسه یا حتی یکی از اقوام نزدیک باشه.

2. **یادداشت‌برداری یا نوشتن احساسات:** شاید نوشتن احساساتت توی یک دفترچه بتونه کمکت کنه. این کار می‌تونه بهت اجازه بده تا احساساتت رو بهتر بفهمی و بتونی برای حل اون‌ها اقدام کنی.

3. **در نظر گرفتن کمک حرفه‌ای:** اگر حس می‌کنی اوضاع خیلی سنگینه، مراجعه به یک روان‌شناس یا مشاور می‌تونه بسیار مفید باشه. اون‌ها می‌تونن ابزارهایی برای مدیریت احساساتت بهت بدن.

4. **توجه به فعالیت‌هایی که دوست داری:** هر چیزی که باعث خوشحالی و آرامشت می‌شه رو بیشتر انجام بده. این می‌تونه شامل هنر، ورزش، موسیقی یا حتی مطالعه باشه.

5. **مراقبت از خود:** سعی کن خواب کافی داشته باشی، خوب غذا بخوری و از نظر جسمی هم به خودت برس. این کارها می‌تونن به تنظیم احساست کمک کنن.

به یاد داشته باش که این شرایط می‌تونه تغییر کنه و توی این مسیر تنها نیستی. همیشه راه‌هایی برای بهبود هست و افراد زیادی هستند که می‌تونن بهت کمک کنن.

امیدوارم این توصیه‌ها کمکت کنه و به زودی به آرامش برسی.



به یاد داشته باش که تو اهمیت داری و همیشه راهی برای بهتر شدن اوضاع هست.


با آرزوی سلامتی و آرامش برای تو..


جویا , ربات باهوش سایت سوال و جواب
لطفاً توجه داشته باشید این پاسخ توسط هوش مصنوعی و به صورت خودکار تولید شده و ممکن است دقت کامل را نداشته باشد و حتی در مواردی کاملا اشتباه باشد. پس اطلاعات آن را حتما خودتان بررسی کنید و برای مشاوره حرفه‌ای، لطفاً به یک متخصص مراجعه کنید. ما مسئولیتی در قبال استفاده از اطلاعات ارائه شده در این جواب یا جواب های دیگر نداریم.
0
امتیاز


32617
10403
99195

Guest

امم خب مامانتو بکش یا از خونه فرار کن برو یه جای دیگه مامان منم تقریبا همینطوری منم ۱٠ سالمه
0
امتیاز


1903
477
4424

solmazj

اکثر مردم رابطه خوبی با مادر خود دارند، اما برخی از فرزندان مادر دارند که باعث می شود احساس ناکافی، بی ارزش بودن یا مانند این که کار وحشتناکی در زندگی انجام داده اند، احساس کنند. اگر رابطه شما با مادرتان بیشتر شبیه دومی باشد، ممکن است پدر یا مادر سمی داشته باشید. اصطلاح سمی اصطلاحی است که نشانگر بدی یا خطرناک بودن است.
حقیقت این است که والدین مسموم به ندرت تغییر می کنند، اما ممکن است بپرسید: چگونه می توانم رابطه ای را با مادرم حفظ کنم؟ گرچه این کار آسان نخواهد بود، اما شما باید شرایط را کنترل کنید. هنگامی که بپذیرید پدر یا مادری سمی دارید، در مقایسه با پدر یا مادر خوب، متوجه خواهید شد که اقداماتی که مادر انجام می دهد تقصیر شما نیست. والدین شما سمی هستند و شاید هرگز نتوانید بگویید که رابطه بسیار خوبی با مادر خود دارید.
0
امتیاز


1903
477
4424

solmazj


برخورد با والدین سمی چالش برانگیز است اما غیرممکن نیست.
اگر پدر یا مادر سمی در زندگی شما سخنی سخیف یا غیر منطقی بگویند، م ی توانید به سادگی پاسخ دهید، “خوب، من آن را دوست دارم، و این همان چیزی است که مهم است”، یا “من این کار را انجام می دهم زیرا برای من مفید است.” در حالی که کنترل والدین سمی خود را ندارید، م ی توانید واکنش خود را در برابر رفتار آن ها کنترل کنید. برعکس، آن را به عنوان فرزند پروری ملایم تصور کنید. عباراتی مانند “من دوست ندارم وقتی این کار را می کنی. یا مادر این باعث می شود من خیلی ناراحت باشم”.
نحوه برخورد با یک مادر بد از طریق تغییر رفتار والدین
شاید این باعث تغییر رفتار والدین شما شود. با این وجود می تواند فضای خصمانه تری نیز ایجاد کند. در این مرحله، بیانیه خود را دنبال کنید، و فقط به راه خود ادامه دهید. باز هم، با پیگیری شما شرایط را کنترل می کنید. همچنین، به خاطر داشته باشید که شما چیزی برای احساس گناه ندارید. شما خود را از آسیب دیدگی یا کوچک شمردن نجات می دهید. شما هرگز نیازی به عذرخواهی برای این نوع مراقبت از خود ندارید.

در نحوه برخورد با یک مادر بد، بهتر است با مادر خود صحبت نکنی سرانجام، اگر فشار به روی فشار آمد، شاید فقط لازم باشد که با مادر سمی خود صحبت نکنید. بگذارید بگوییم که همان طور که در بالا توضیح داده شد، سرپا ایستاده اید: شما به کارهایی که برایتان به عنوان هشدار بوده است ادامه خواهید داد (شما برای ناهار از رستورانی که در آن قرار ملاقات داشتید خارج می شوید) کنترل اوضاع با این حال باز هم ممکن است باعث شود مادر شما باعث شرمساری شما شود و همچنان به رفتار های بد خود ادامه دهد. در این گونه مکان ها بهتر است که از روان شناس یا مشاور استفاده کنید تا مشکل را حل کند.
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان

25000 امتیاز هدیه بهترین جواب

30000 امتیاز هدیه بهترین جواب

27500 امتیاز هدیه بهترین جواب


22500 امتیاز هدیه بهترین جواب





پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.