داستان فیلم قدیمی دوتا خواهر باباشون نمیذاره شوهر کنند دختره میخواد بره حموم داداشش را میفرسه دنبالش بعد تو حموم با دختر همسایشون چادرشا عوض میکنه و میره پیش دوست پسرش و دوست پسرش گولش میزنه فرار میکنند میرن تهران دختره میره تو کاباره میرقصه خبر به داداش میرسه داداشش میاد تهران دختره فرار میکنه تو راه میره تو کافه اکبر اصفهانی و اکبر اصفهانی میبرد اونا خونشون و عقدش میکنه
تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.
طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات