دختری که از دست یه عده فرار میکرده اتفاقی به یه نمایشگاه نقاشی میرسه ک صاحب نمایشگاه پسری بودا ک از دختره خوشش اومد و بعدا سعی میکنه بهش نزدیک شه تا آخر باهم دوست میشن ولی دختره وقتی باردار میشه به خاطر اعتیاد بچش سقط میشه و دعواشون میشه پسره تصادف میکنه و یهو غیب میشه بعدها به خاطر یه موجود عجیب شهرو تخلیه میکنن و دختره مامور میشه از شهر وسیله بیاره تو راه برگشت تصادف میکنه و اون موجود عجیب میاد سراغش اون موجود همون پسرس دختره رو شناخت و واسه اینکه دختره یادش بیاد حرکتی ک وقتی دختره چهرش غمگین بوده رو انجام میده و دختره یادش میاد و میفهمه این همون معشوقه ولی چون تبديل شده بود دختره مجبور میشه بکشتش
تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.
طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات