سلام خدمت مشاور و استاد محترم
من ساکن خارج از کشور هستم خواهر شوهرم که خیلی باهم صمیمی بودیم و همه حرفهایم را باهاش میزدم حدود یکسال هست که اومده با ما زندگی میکنه من محرم میدونستمش و بی منت مجانی خونه ما یک اتاق و حمام و دستشویی برای خودش داره وتاحالا هیچ پولی برای غذا نداد ه و تا حالا دست به سیاه و سفید نزده نهار و شامش آماده است شوهرم میخره من میپزم خونه را دایم مرتب میکنم کم کم از پیش چشمم افتاد که اینقدر تنبل و غیر مسول است با این حال باز هم با خودم کنار اومدم تا این که به طور اتفاقی وقتی دخترم با موبایل عمه اش بازی میکرد پیامی از خواهر شوهر دیگرم رسید دخترم گوشی را به من داد و گفت مامان درستش کن بازی ام قطع شده من دیدم واتس اپ باز شده و چشمم به اسم خودم وهزار تا حرف های ناجور خورد میدونم کارم درست نبود ولی کاش هیچ وقت ندیده بودم راجع من و بچه هام و خانواده ام القابی زشت استفاده کرده بودند راجع به دختر بزرگم که 12 سال داره حرفهایی نوشته بودند .... که بهتر میدونم راجع بهش چیزی ننویسم از آون روز افسرده شدم آگه به شوهرم بگم من را محکوم میکنه چرا رفتی سر موبایلش .
حالا بگید من چکار کنم دیگه دلم نمیخواهد به این گربه بی چشم و رو که هر آنچه من بهش گفتم را کف دست همه گداشته زندگی کنم دلم نمیخواهد با یک نامحرم و سو استفاده گر هم خانه باشم نظرتان چیه بهش بگم من صدای تو را شنیدم که این حرفها را میزدی باهاش حرف بزنم شاید از خونه مون بره لطفا نظرتان را بدهید درسته من کانادا هستم و همه حرفشان را راحت میزنند ولی من و شوهرم خیلی بی زبون هستیم و ملاحظه مردم را میکنیم همه دوستامون تعجب کردند که مفت و مجانی خونه مون است ولی این ها برای من مهم نیست آگه 1000 دلار هم بده من دیگه نمیخواهم با ما زندگی کنه تو را خدا جوابم را بدهید هیشکی جوابم را نمیده اینجا هم مشاورش با فرهنگ ما جور در نمیاید من میخواهم شرمنده اش کنم که دیگه روش نشه اینجا بمونه

از شما پیشاپیش سپازگزارم


جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

اداب معاشرت

سلام من دختری بیست ساله هستم و نامزد کردم ..رابطه منو نامزدم خوبه مشکلی که دارم اینه که حرفی برای گفتن ندارم ..با نامزدم حرف میزنم ولی با خونوادش حرفی برای گفتن ندارم...تو جمع که میشینیم معمولا ساکت هستم از این اخلاقم متنفرممم ..ادم خجالتی نیستم ولی نمیدونم چرا هیچی به ذهنم نمیاد بگم ..حتی خواهر شوهرمم چنبار بهم گفتن که چرا همیشه ساکتی؟ نمیدونم چیکار کنم..دارم از خونواده شوهرم دور میشم لطفا کمکم کنین چیکار کنم؟ ؟ معمولا از چی حرف بزنم؟؟ خودم دلم میخواد تو جمع بگم بخندم ولی هیچی ب ذهنم نمیاد



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

2


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

2 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز


بهترین کار یادگیری از محیط اطرافه، ساکت بودن الزاما رفتار بدی نیست و آدم ها هم متفاوت هستند. اما می تونی با موضوعاتی که می دونی اطرافیانت دوست دارند بحث رو شروع کنی... مثلا معمولا مادر شوهرا دوس دارن حس کنن تجربیاتشون می تونه مفید واقع بشه، سر همین اگر ازشون در باره اینکه مثلا چجوری توی طول روز به همه کاراشون (کار، خونه داری، تربیت فرزند، ورزش و مطالعه) می رسیدن و یا اینکه چجوری فلان چیز رو تر و تازه نگه می دارن، یا اگر خیلی شوهرت رو خوب تربیت کردن، چجوری بچه رو می شه اینجوری تربین کرد (چاشنی خود شیرینی داره البته ) می تونی هم بحث رو باز کنی هم بهشون این قوت قلب رو بدی که دوسشون داری...
ایشالا که رابطه ی خوبی با هم داشته باشین


1


این لینک، جواب این سوال می تونه کمکت کنه: چطور موضوع مناسبی برای گفتگو پیدا کنم

1





جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان



22500 امتیاز هدیه بهترین جواب

20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.