پاسخ گویی به سوالات روانشناسی:
سلام دختر بیست ساله هستم ک یه خواستگار بیست و دو ساله دارم ک با چندین قرار ملاقات ایشان را از نظر اخلاقی و ..قبول کردم بعد از این جلسات جلسه بله برون را گذاشتیم ک ایشان ب خاطر کارش این جلسه  رو عقب انداخت در واقع فک کنم خونوادش ...چون کارشون یکیه...مشکل اینجاس ک من بعد این یه هفته نمیدونم چرا سرد شدم و به خودم تلقین میکنم آمادگی ازدواج ندارم..یه دغدغه هام شده اینکه نکنه از افرادی باشه ک به کارش خیلی اهمیت میده...نظر بقیه هم برام مهمه مثلا تو فامیل کسی بگه اگه صبر میکردی یه مورد بهتر میومد ..و منم میریزم بهم و تو فکر میرم که آره شاید حرفش درسته و من سن کمی دارم...کلا نظر بقیه برام مهمه..نمیدونم از اعتماد ب نفس پایینع؟؟.تو خونواده هم کسی نه مشورتی نه کمکی میکنه...پدر و مادرم میگن هرچی خودت بگی...با اینکه خودم قبول کردم و نمیگم ازش خوشم نیومده ولی الان این فکرا اومده تو ذهنم ...من میخام تو این دوران خوشحال باشم لذت ببرم نه این که این فکرا بیاد تو ذهنم و نمیتونمم دیگه جواب رد بدم بهشون...یه ترسی همه وجودمو گرفته که نکنه انتخابم اشتباهه...در صورتی ک هم با خودش و هم خونوادش سه جلسه رفت و امد داشتیمو قبول کردم...لطفا کمکم کنین خسته شدم از این فکرا و سردرگمی.ب یکی نیاز دارم باهام حرف بزنه... من از مشکلات بزرگ زود خسته میشم ...میخام این دوران بهترین دوران زندگیم باشه ولی الان اعصابم واقعا داغونه...اگه یه کانال روانشناسی که پاسخگوی سوالاتمان باشد بهم معرفی کنین ممنون میشم..یه دنیا سپاس

سلام.من 25 سالمه و دانشجوی کارشناسی ارشد هستم. شوهرم هم 28 سالشه و سیکل داره.این اقا یبار اومدن خاستگاری من و من جواب رد دادم و چون فامیل بود خیلی بد شد با همه دعوام شد بابام باهام قهر کرد.تا اینکه باز اومدن خاستگاری و من از ترس اتفاقای قبل جواب بلع دادم و بعدش من ارشد قبول شدم و اون گف من دوس ندارم درس بخونی ولی من قبول نکردمو اومدم ی شهر دیگه و دارم درسمو میخونم و قطع راطه کردیم و بعد 1سال و نیم باز اومدن خاستگاری هرچی ب بابام گفتم نمیخامش قبول نکردن و گف باید با همین عقد کنی. تا اینکه 8 ماهه عقد کردیم خیلی مشکل داریم میگه نباید دکتراتو بخونی نباید بری سرکار، چرا میری باشگاه، چرا موهات بیرونه منم چون حوصله بحث باهاشو نداشتم گفتم باشه دکترامو نمیخونم سرکار نمیرم.چون اصلا ادم منطقی نیس فقط میگه من نمیخام. کارم فقط گریه هس.دوسش ندارم.نمدونم چکار کنم.هر مشکلیم پیش میاد میگه تقصیر مامانته مامانت بهت یاد داده ت ب حرف بقیه گوش میدی خاله هات گفتن. همین باعث میشه دعوامون شه. ب من میگه ت مغروری تو اینجوری.خسته شدم از دستش.نمیتونم بااش حرف بزنم .چکار کنم چطور رفتار کنم



سلام دختری هستم 28 ساله که پدر و مادرم را در کودکی از دست دادم و زندگیمو در کنار پدر بزرگ و مادر بزرگ پدر . مادری گذراندم . وقتی سنم بالا رفت در دانشگاه با شخصی آشنا شدم اوائل خوب بودیم ولی بدلایلی که او همیشه شکاک بود ازش جدا شدم . بعدا بعضی از اقوام مثل شوهر عمه ها و بعضی دیگر میخواستند ازم سوء استفاده کنند و بناچار با شخصی که دلم نمی خواست مجبور به ازدواج شدم ولی او در همان اوایل شروع کرد به خیانت کردن به من و جلو چشمهای خودم با خیلی از ذخترها رابطه برقرار میکرد و میکنه . از نظر سنی هم 10 سال از من بزرگتره و این ازدواج رو بنا بدلایلی که تحت فشار خانواده بخصوص مادر بزرگ پدری و مادر جونم بودم انجام دادم . بعد از اینکه مشاهده کردم داره بهم خیانت میکنه با هم دعواهای زیادی داشتم و او به من گفت که من با تو ازدواج نمیکنم ولی بزار تا پدرم که سن بالایی داره فوت کنه و من صاحب میراثش بشم و به تو هم کاری ندارم . بعد اسمتو از شناسنامه ام پاک میکنم . منم برای اینکه تو خانواده چیزی بهم نگویند این نظرشو پذیرفتم و در عید امسال هم رسمس عقد کردیم . اما بعد از اینکه توافق کردیم که به من کاری نداشته باشه و حتی فقط به صورت صوری به هم در جمع هستیم . بین صحبتها و رسمی شدن با فردی آشنا شدم که خیلی بهش بدلایل مختلف دلبسته شدم و شرایط من را هم پذیرفته که بعد از رفع مشکلم با فرد قبلی با هم ازدواج کنیم . البته من اوائل این موضوع را از این فرد پنهان کردم ولی بعدا چون فهمید برایش توضیح دادم . اوایل او نارحتیهای زیادی داشت ومیگفت از اینکه این کار اجباری رو انجتم داده ای ناراحت نیست ولی از اینکه ازش پنهان کرده بودم ناراحت بود .
ولی بلاخره قبول کرده که تا شرایط من با اون فرد قطع بشود . این فرد هم برای اینکه با من مشکل نداشته باشه به طریقی رابطه محرمیت را با من از طریق باسلامی حل .
حالا من مانده ام که اگر اون فردی که اسم من در شناسنامه اش وجود داره زیر قولش بزنه و بخواد منو اذیت کنه این آزارم میده که این فرد دومم که خیلی خیلی دوستش دارم و اون هم دوستم داره را از دست بدم . خواهش میکنم اگر میتوانید به من کمک کنید که چیکار کنم .

جدیدترین سوالات


در این مطلب از سایت بهارمسکن باید با جزئیات توضیح بدهیم که خرید پیش‌فروش و خرید واحد آماده هر کدام شرایط، مزایا و محدودیت‌های خاص خود را دارند، و انتخاب بین این دو بیشتر به بودجه، زمان‌بندی و هدف شما از خرید بستگی دارد.

وقتی وارد پیش‌فروش می‌شوید، در واقع واحدی را خریداری می‌کنید که هنوز در مرحله ساخت یا حتی قبل از شروع عملیات ساختمانی است. این مدل خرید معمولاً با قرارداد رسمی در دفتر اسناد و ثبت کد رهگیری انجام می‌شود و پرداخت‌ها به صورت اقساطی یا مرحله‌ای بر اساس پیشرفت پروژه صورت می‌گیرد. یکی از مهم‌ترین جذابیت‌های پیش‌فروش این است که قیمت هر متر مربع در زمان عقد قرارداد، کمتر از قیمت روز بازار است و شما عملاً از اختلاف قیمت تا روز تحویل سود می‌برید. به‌خصوص در قم، پروژه‌هایی مثل «شهروند بهارمسکن» به دلیل موقعیت مکانی خوب و اعتبار سازنده، در مراحل پیش‌فروش مورد توجه سرمایه‌گذاران قرار گرفته‌اند. اما باید توجه کنید که در پیش‌فروش، تحویل واحد ممکن است بین ۶ ماه تا ۲ سال طول بکشد و خطراتی مثل تأخیر یا تغییر در نقشه ساختمان وجود دارد که باید از طریق قرارداد دقیق و ضمانت‌نامه اجرایی مدیریت شود.

در مقابل، خرید واحد آماده یعنی ملک از نظر ساخت‌وساز تکمیل شده و شما می‌توانید بلافاصله پس از پرداخت و انجام مراحل انتقال سند، کلید خانه را تحویل بگیرید. این روش برای کسانی که نیاز فوری به سکونت دارند یا نمی‌خواهند درگیر ریسک‌های ساخت شوند، بهترین گزینه است. البته هزینه این نوع خرید معمولاً بالاتر از پیش‌فروش است، چون تمام ریسک‌ها توسط سازنده پوشش داده شده و شما یک محصول نهایی بدون انتظار طولانی دریافت می‌کنید. همچنین برای خرید آماده اغلب به سرمایه نقدی بیشتر یا وام مسکن با شرایط فوری نیاز دارید.

اگر بخواهیم خلاصه کنیم، پیش‌فروش برای کسانی مناسب است که زمان دارند و به دنبال سرمایه‌گذاری با پرداخت‌های تدریجی هستند، در حالی که خرید آماده برای کسانی بهتر است که به ملک فوری نیاز دارند و توان پرداخت یکجای مبلغ یا تأمین سریع وام را دارند. در هر دو حالت هم انتخاب پروژه معتبر و سازنده خوش‌سابقه در قم اهمیت حیاتی دارد تا با خیال راحت خریدتان را انجام دهید.
منبع: baharmaskan.com



جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

ازدواج

سلام .من دختر بیست ساله هستم و به تازگی نامزد کردم...نامزدم خداروشکر اخلاقشان همونیه که خودم میخوام ..فقط مشکلم اینجاس که کارشان آزاد و ساعت کاری ایشون زیاده صبح زود تا ۷ و ۸ شب سرکار هستن و زمانی که به دیدن من میان خسته و زود میخوابن...من کم کم دارم ازش دور میشم ...با اینکه میدونه و میگه کار بهتری سراغ ندارم و برای عروسیمون بابد پول پس اندار کنیم...حتی خودش هم بعضی موقعها میفهمم از نظر روحی خستس ولی به من نمیگه..من در این شرایط چیکار کنم؟؟؟هم میخوام همون زنی باشم که اون میخاد که حداقل وقتی از سرکار میاد خوشحال باشه ولی خودمم از نظر روحی خستم😓



0
امتیاز

جوابی برای این سوال در دست نیست!


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

2


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

2 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز






جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان








پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.