سلام دوستان امیدوارم حال همگی خوب باشه.
عرض کنم خدمت شما که من از همون اول ابتدایی که شروع به درس خوندن کردم همیشه شاگرد اول بودم. تا اول دبیرستان همه چی خوب بود تا اینکه لحظه انتخاب رشته فرا رسید و منم مثل بقیه دوستان درگیر انتخاب رشته شدم تا اینکه از دایی ام که معلم بود مشورت خواستم و ایشون هم گفتند که برو هنرستان و رشته برق بخون ما هم بدون در نظر گرفتن علاقه،استعداد گفتیم خوب لابد دایی یه چیزی میدونه که میگه برو رشته برق وقتی ازش پرسیدم گفتش که برق رشته ای که پول توش زیاده اگر از هنرستان بری درسشو بخونی هم برات راحتتر هم پیش دانشگاهی نداره یکسال سریع وارد دانشگاه میشی ولی اگر از طریق رشته ریاضی بری رشته برق هم پیش دانشگاهی داری هم باید با افراد زیادی رقابت کنی تا رشته برق قبول شی،خلاصه فرداش رفتیم مدرسه تا پرونده مو بگیرم برم ثبت نام که مدیرمدرسه پرونده رو نداد و می گفت باید همینجا ریاضی بخونی(چون معدلم 19.82بود) تا اینکه پدرم قمه به دست رفت مدرسه و پرونده را گرفت و درحالی که اشک تو چشماش جمع شده بود گفت بگیر پسرم اینم پرونده ات برو و پله های ترقی رو طی کن...رفتم هنرستان ثبت نام کردم و مشغول تحصیل شدم تا اینکه کنکورفرا رسید شرکت کردم کاردانی یه جای خوب قبول شدم بعد دوسال، کنکور دادم کارشناسی بازم یه جای خوب قبول شدم دوسال کارشناسی هم با معدل الف به خوبی خوشی تموم شد تا اینکه بین دوراهی سربازی یا ارشد گیرکردم با اینکه به خودم ایمان داشتم ارشد رتبه خوب میارم ولی تصمیم گرفتم برم خدمت سربازی الان هم که دارم اینجا پست میذارم هنوز منتظرم تا برم خدمت،مشکل من بعد سربازی است چون بعد از سربازی یا باید برم دنبال کار چون خانواده ازم انتظار کار دارند که با توجه به اینکه شهرستانی هستم و از گزینه بند پ هم برخوردار نیستم احتمال اینکه کار پیدا کنم خیلی کمه یا اینکه باید ارشد بخونم از برخی از دوستان که ارشد میخونن پرسیدم میگفتند که ارشد فقط مقاله و کنفرانس دادنه و بیشتر جنبه تئوری داره با توجه به اینکه زبانم مخصوصا زبان تخصصیم در حد لالیگا خوبه وبیشتر کتاب های رشته خودمو زبان اصلی می خوندم و حتی چند ماهی تو کار ترجمه مقاله بودم و با چند موسسه همکاری داشتم چون علاقه به ترجمه نداشتم ولش کردم و حتی چند باری هم تصمیم گرفتم کتاب ترجمه کنم یکم که تحقیق کردم فهمیدم که باید هفت خان رستم طی کنم تا کتابم چاپ بشه با این اوصاف مطمئن ام که تو کار مقاله دادن موفق خواهم بود...اما دیگه نمیخوام رشته برق رو ادامه بدم میخوام تو رشته کامپیوتر ادامه تحصیل بدم چرا؟؟ چون دیوانه برنامه نویسی هستم عاشق برنامه نویسی هستم عاشق لپ تاپم هستم عاشق اندروید،ویندوز،سیستم عامل هستم وخیلی دوس دارم رشته کامپیوتر تحصیل کنم البته اینم بگم که من از رشته برق متنفر نیستم ولی زیادم بهش علاقه مند نیستم که ادامه بدم تا اونجا که من فهمیدم چون من کارشناسی ناپیوسته هستم نمیتونم توی ارشد کامپیوتر بخونم و ممنوع است ولی میتونم تغییر گرایش بدم...الانم از شما میخوام منو راهنمایی کنید که چیکار کنم ؟
آیا امکانش هست که من کنکور ریاضی شرکت کنم و رشته کامپیوتر بخونم؟ یا باید کنکور فنی و حرفه ای بدم تا مثل رشته خودم کاردانی و کارشناسی کامپیوتر بخونم؟یا اصلا رشته خودمو ادامه بدم و درکنارش برنامه نویسی را به صورت حرفه ای دنبال کنم؟ اصلا نمیدونم،به نظرشما چیکار کنم؟
پ.ن:
رشته من برق قدرت است.
زبان html و css و javascript را بلدم که مطمئنم اگر وقت بذارم سایر زبان ها رو هم یاد میگیرم چون استعداد خاصی توی یادگیری برنامه نویسی دارم
شرمنده که طولانی شد...


جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

تکمیل ظرفیت

تکمیل ظرفیت دانشگاه آزاد و سراسری و پیام نور چه جوریه
کی هست چه جوری هس اصلا
کمک کنید
اگه کسی بهترین جواب رو واسم emil کنه یا بنویسه از خجالتش در میام



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

5


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

5 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



33757
10414
101467

Guest

خوب داداشی چی کار میکنی واسم مرامی تا بهت بگم
10000 تومن شارژ بفرس تا بهت بگم
شماره :
چیه
0
امتیاز


33757
10414
101467

Guest

داداش یا آبجی بیخال یه سال بشین بخون
ببخشید رک میگم ولی ریسکه
0
امتیاز


33757
10414
101467

Guest

من رییس دانشگاه آزادم شب بیا بهت بگم
0
امتیاز


33757
10414
101467

Guest

بزار فک کنم شب به ننت میگم
0
امتیاز


33757
10414
101467

Guest

دختری ؟ یا پسر ؟ بگو تا بهت بگم
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان


25000 امتیاز هدیه بهترین جواب

30000 امتیاز هدیه بهترین جواب

27500 امتیاز هدیه بهترین جواب


22500 امتیاز هدیه بهترین جواب





عرض سلام وادب خدمت دوستان
من يه فيلم انگليسى ساخت حدودا ٢٠٠٠ تا ٢٠٠٦ در ميگردم كه خود فيلم و به سبك كلاسيك بازى كردن ،يعنى نزديك به يك قرن پيش از سال ساختش
داستان پدرو پسرى و نشون ميده كه به خون هم تشنه ان
داستان هم سكانس اولش از اونجا شروع ميشه كه پسره تو اداره ى پليس با سر و وضع كبود و زخم و زيلى ،دستبندش زدن و متهم به قتله پدرشه،كه پسره شروع ميكنه به تعريف كردن از رابطه ى خودش و پدرش از همون زمان ١٠-١٢ سالگيش كه اولين بار تازه ميفهمه پدرش كيه،(پدرشم تا جايى كه يادم مياد يه سمت رسمى داشت توشهر،آدم شاخصى بود،تو سيستم قضايى بود اگه اشتباه نكنم) ولى چون مادر اين يه خدمتكار بود كه ازش حامله شده بود به پسره به چشم مايه ننگ نگاه ميكرد،خلاصه از اولين ديدارشون تا چند سال ميگذره كه پسره تحت حمايت يه مرد كه پسر و ميشناخت و ميدونست پدرش كيه كمكش ميكنه تا از رشته حقوق فارق و تحصيل بشه كه بتونه با پدر خودش در بى افته
خلاصه بعدش تازه كَل كَل پدر و پسر شروع ميشه تا جايى كه پدره به قيمت جون خودش پسرش و به قتل محكوم كنه
خيلى فيلم قشنگيه ،لطفا كمكم كنيد اسمشو پيدا كنم
ممنون از شكيبايتون




لطفا نخونده قضاوت نکنید . چند سال پیش که خیلی بی پول و فقیر بودم با زن خوشگلی دوست شدم که زود فهمیدم به مبلغ ناچیزی صیغه یه مرد پولدار و زن و بچه داره . بخاطر شرایط مالی خودم و اینکه فکر می کردم بعد چند ماه این زنو هم مثل قبلی ها ول میکنم خودم راضی نشدم که ازین مرد جدا شه . مرد پولدار که سردی این زن (شیوا) رو به خودش حس کرده بود شروع کرد به خرج کردن بیشتر و برای شیوا خونه و ماشین خرید و خیلی چیزها. از اینور من و شیوا هم به شدت وابسته و عاشق هم شدیم و هرچی ما بیشتر وابسته تر شدیم اون مرده هم بیشتر پول خرج کرد و بیشتر وابسته شیوا شد و قول داد زنشو طلاق بده و شیوا رو بگیره . بعد مدتی من هم پولدار و صاحب خونه و ماشینهای لوکس شدم . من و شیوا می خواستیم بهم برسیم برای همین شیوا خودش (مخفیانه) زن مرد رو مطلع کرد که شوهرش باهاش رابطه داره و اون زن طوفانی به راه انداخت و مرده مثل موش دنبال سوراخ می گشت و چنان با سرعتی گذاشت و رفت که ما فکرشم نمی کردیم انقد بی عرضه باشه . شیوا گفت بیا منو بردار بریم یه جای دیگه که الان فرصته ولی من این دست اون دست کردم تا اینکه اون مرده بعد از یه هفته پیداش شد و بعد یک ماه التماس و وعده های مریخی به زور خودشو دوباره چپوند به شیوا . شیوا هم که سستی و تعلل منو دید دیگه تسلیم شد و قبول کرد که تقدیرش همونه و ما هیچوقت بهم نمی رسیم . بهش میگم زن مرده رو دوباره مطلع کنه که میگه اولا دیگه بهش دسترسی نداره و درضمن اگه بمیره هم دوباره به اون استرس و جنگ و دعوا برنمی گرده . موندم خودم برم به زنه بگم که شوهرت باز برگرشته به شیوا که اونوقت راز من برملا میشه که اونیکه این سالها رابطه مخفی داشته من بودم و شیوا در حد مرگ از من متنفر میشه . از طرفی اخیرا تازه به قدرت پول پی بردم . زنهایی که ماه ها مخشونو می خواستم بزنم و بهم رو نمیدادن حالا با پیشنهاد یه مبلغ ناچیزی در ماه ، از صبح میزنن بیرون برای اپیلاسیون و اماده شدن که شب بیان با من باشن . در واقع با این موقعیت مالیم میتونم یه زندگی پر از عشق و حال جور کنم ولی میدونم بعد یک سال باز برمی گردم شیوا رو پیدا کنم . حالا سوالم اینه به نظر شما چجوری میتونم کاری کنم اون مرد بره سراغ زن و بچه خودش تا من به شیوا برسم ؟ درضمن زن اون مرده که همیشه حس کرده شوهرش با زن دیگه ای رابطه داره الان نیمه روانی شده . ممنون میشم اگر راهی بلد باشید بهم بگید و یا اگر مورد مشابهی دیده باشید .









پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.