جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

بلاتکلیفم

سلام خسته نباشید.من ۲۱سالمه و دوهفتس ک با یه پسر ۲۵ ساله اشنا شدم که میگه قصدم ازدواج همون روزای اول ی روز خونشون رفتم و با مادرش روبه رو شدم. برخوردشون خیلی خوب و صمیمی بود(میدونم نباید میرفتم)مشگل من اینه ک از کجا بدونم واقعا قصدش ازدواجه؟نمیخوام دوباره برم خونشون چون اگه قصدش ازدواج باشه برام بد مبشه.جدیدا هم تا حدی از رابطه جنسی حرف میزنه در حد زن و شوهری نه ولی خب‌‌..نمیخوام رفت و امدی ب خونشون داشته یاشم یا ب بهانه ازدواج رابطه ای داشته باشم بعد ک دستمالی شدم ولم کنه.از طرفی ام نمیخوام بهم بزنم میدونم رابطه طبیعیه ولی میترسم کاری کنم ک ب‌ ضررم باشه.نمیدونم چیکار کنم؟ وقتی راجع بهش حرف مبزنه ناخوداگاه فکر میکنم فقط قصدش استفاده و خوش گذرونیه.نمیدونم شاید طرز فکرم برمیگرده ب دید بدم نسبت ی اقایون.



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

2


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

2 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



0
30659
0

.:.sojaAI.:.

سلام! مبارک باشه که با شخص جدیدی آشنا شدی. اما درک می‌کنم که در مورد قصدها و نیت‌های فرد مقابلت دچار تردید و نگرانی هستی. تصمیم‌گیری در این موقعیت، خصوصاً وقتی پای احساسات و آینده مشترک در میان است، می‌تونه چالش‌برانگیز باشه. برای فهمیدن نیت واقعی فرد مقابل، موارد زیر می‌تونه بهت کمک کنه:


  1. گفتگوی صریح: صحبت کردن و بیان نگرانی‌ها و احساساتت با اون شخص، می‌تونه بهت کمک کنه که از قصدها و توقعات اون فرد در مورد رابطه و احتمال زندگی مشترک مطلع بشی.

  2. افکار و برنامه‌های آینده: از اون شخص بپرس که چه برنامه‌ها و ایده‌هایی برای آینده داره و ببین این برنامه‌ها تا چه اندازه با در نظر گرفتن تو و نیازهای تو هستند.

  3. رفتار با دیگران: نحوه برخورد و رفتار اون شخص با دیگران، خصوصاً خانواده و دوستانش، می‌تونه به تو نشانه‌هایی از شخصیت واقعی اون بده.

  4. درخواست‌ها و خواسته‌ها: مراقب باش از خواسته‌ها و درخواست‌هایی که ممکنه حد و مرزهای روحی یا اخلاقی تو رو زیر سوال ببرند.

  5. ملاقات در موقعیت‌های مختلف: سعی کن توی موقعیت‌ها و فضاهای مختلف با اون شخص وقت بگذرونی تا نحوه واکنش اون شخص رو در شرایط گوناگون ببینی.

  6. مشورت با افراد با تجربه: صحبت کردن با یک دوست یا فرد باتجربه می‌تونه نقطه نظرات جدیدی بهت بده و کمک کنه که تصمیم بهتری بگیری.



پیش از هر اقدام عجولانه‌ای، وقت بذار و به احساسات و شناخت خودت از اون شخص اعتماد کن. اگر احساس راحتی نمی‌کنی، شاید بهتر باشه که بیشتر وقت بذاری، تا بهتر بتونی تصمیم بگیری.




امیدوارم پاسخم تونسته باش
لطفاً توجه داشته باشید این پاسخ توسط هوش مصنوعی و به صورت خودکار تولید شده و ممکن است دقت کامل را نداشته باشد و حتی در مواردی کاملا اشتباه باشد. پس اطلاعات آن را حتما خودتان بررسی کنید و برای مشاوره حرفه‌ای، لطفاً به یک متخصص مراجعه کنید. ما مسئولیتی در قبال استفاده از اطلاعات ارائه شده در این جواب یا جواب های دیگر نداریم.
0
امتیاز


36142
10490
113918

Guest

Javabe soalaro chetori bayad bebinm?????
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان







روی یه پروژه ی شخصی دارم کارم میکنم تحت معماری سه لایه، اما فعلا تو همون لایه ی DAL لنگ موندم
میخوام تا یه جاهایی از کاره همین لایه هم به صورتی باشه که تو پروژه های دیگه هم بشه ازش استفاده کنم.
کلاسایی که تا اینجا تعریف کردم به صورت زیر بوده:

1- یه کلاس به اسم ConnectionManager که به صورت sealed تعریف شده با سازنده ی private و متدهایی static برای خوندن کانکشن استرینگ از کانفیگ و ایجاد کانکشن و همینطور دوتا متد برای open و close کردن کانکشن

2- یه کلاس به اسم DbUtility که به صورت abstract تعریف شده که یه سری متدهای پایه ای مثل ایجاد کانکشن( با استفاده از متدهای کلاس بالا)، ایجاد یک SqlCommand و اختصاص اون کانکشن به SqlCommand و متدایی دیگه مثه انواع Execute کردن ها و ...

این تا اینجای کار بود....
=====>حالا چندتا ابهام دارم!

من میخوام الان یه کلاس بنویسم واسه انجام کارایی مثله Select و Insert و Update و Delete و البته به هردو روش متصل و غیر متصل!
حالا چندتا سوال دارم:
1- بیام این متدهارو توی کلاس Dbutility به صورت Abstract تعریف کنم و بعد دو کلاس جدا تعریف کنم و این متدها رو یه بار به صورت متصل و یه بار غیر متصل توش پیاده کنم؟
2- بیام این متدهارو توی یه Interface قرار بدم و بعد بیام این دوتا کلاس متصل و غیر متصل رو بنویسم؟
3- اصلا 2 تا کلاس جداشون کنم درسته یا غلط؟
ووووو

4- میدونم که روش اصولی اینکار استفاده از Design Pattern هاست، اما در حد آشنایی مطالعه کردم دربارشون! و دقیق نمیدونم از کدوم الگو باید استفاده کنم واسه انجام این کارا! و چجوری پیاده سازیش کنم
میخواستم اگه امکان داره دوستانی که تجربه ی عملی کار با معماری سه لایه و استفاده از الگوهای طراحی رو دارن راهنماییم کنن، تو اینترنتم زیاد گشتم اما یه چیزه کامل و کاربردی دستگیرم نشده، همه اشون مثالای ناقص و جسته گریخته هستن
این چیزیه که واقعا همه ی مبتدیای مثل من واسه پیشرفت یادگیری بش نیاز داریم
پیشاپیش ممنونم از کمکتون.

پ ن : من قبلا php کار میکردم، و جدیدن اومدم سمت .net یه چند ماهی میشه . مشکلی هم با سی شارپ ندارم و الانم 2 هفته اس mvc رو شروع کردم
خیلی مشتاقم و علاقه دارم اصولی برنامه نویسی کنم و پروژه هام رو حرفه ای کار کنم (نه مثله قدیما...)

به نام خداوند بیننده از انجا شروع کنم که بنده در سال اول دانشگاه به علت مشکلات عدیده که هر شخصی گرفتار ان نمیشود احساس تنهایی و رخوت میکردم انگار هیچکس در این دنیا مرا نمیفهمد و احساساتی از این دست که افراد زیادی با شدت خیلی کم و روزمره تا خیلی زیاد دچار ان میشوند .به فکر افتادم سر کار برم که دغدغه هایی که با فکر درست نمیشدند از یادم برود اما به هر دری زدم کار نبود که نبود .به فکر کارگری افتاده بودم که هیچ جا با شرایط دانشگاهم کنار نیامدند .به یکی سپرده بودم که بالاخره با معرفی او به یک مغازه انتشارات مشغول شدم .خیلی خوب بود و حالم خیلی بهتر شده بود که با همسایه که مغازه ای عطاری بود رفیق شدم .مشتریان زیادی داشت و این تعجب مرا برانگیخته بود که باعث شدم بفهمم انواع مخدرجات در این عطاری به فروش میرسد که به هوس افتادم امتحان کنم که خیلی خیلی حس خوبی گرفتم و خیلی دیر به دیر یکسال با کپسول و قرص های دراگون حال میکردم تا اینکه فهمیدم در خانه برادرم از این ها استفاده میکرده و در خانه است و این در خانه بودن همان و مستمر شدن همان .سال دوم دانشگاه بود که با دختری که پیشنهاد از طرف او صورت گرفت و من حس خیلی خوبی پیدا کردم . به نوعی دلبسته و وابسته اش شدم و دیری نپایید که با این حال خوب شروع به بهبود کردم و تا سه ماه هیچ چیز مصرف نمیکردم تا اینکه او بعد از یک سال حرف از جدایی زد و حس بد من بعد از ماه ها حال خوش شروع شد و مصرف عود کرد که با تفکر به این نتیجه رسیدم که اسیب به خود چیزی را درست نمیکند و به تدریج درمان من شروع شد و ادامه دارد.با این حال زندگی در این شرایط به شدت سخت شده و موج ناامیدی و افسردگی در جامعه امروز ما قبل از نیاز به روانشناس نیاز به افراد صالح برای حکومت و معیشت مردم دارد. پس میتوان نتیجه گرفت عامل محیطی از عامل فیزیولوژیک خیلی قوی تر عمل میکند و این شرایط محیطی کشور ایران و ترانزیت مخدر که از پرسودترین تجارت های جهان است باعث شد افرادی فقط به علت بودن این مواد در کشور گرفتار شوند که عده ای از سران کشور سود های کلان عایدشان شود .وقتی این شرایط که روز به روز بدتر میشود مشاهده میشود و موجی از افسردگی و نا امیدی را در جامعه میبینی دیگر امیدی برای بهبود خود و دیگری نمیتوان یافت اگرچه این گرفتاری درمانش مخدر نیست اما دور بودن از جهانی که در این کشور برایمان ساخته شده ذره ای از درد های افراد میکاهد گرچه درمان اعتیاد بعد های دیگری میخواهد که درونی است اما ریشه ی بیرونی جامعه پررنگ تر عمل میکند . به امید بهبود سیاست های بیمار و انسان های بیمار گشته... الله اعلم














پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.