جدیدترین سوالات

نزدیک به ۴ ساله ازدواج کردم
تو این ۴ سال جز بی احترامی از مادرش‌وهرم چیزی ندیدم هر سری رفتم بهم تیکه انداخت دلمو شکست خیلی کارا کرد به چشم ی گدا بهم نگاه می‌کرد و من هر سری خندیدم و رد شدم هیچی نگفتم چون چیزی نگفتم همه فکر میکردن اوضاع خیلی خوبه من دلم خیلی خوشه حتی شوهرم اونم نفهمید مادرش با من چجور رفتار کرد چون من چیزی نمیگفتم فکر می‌کرد خیلی خوشم تا اینکه از این موضوعات سالها گذشت رسید به ی شب دوباره ی چیزی گفت منم شروع کردم به گلایه کردم دیگه نتونستم عقده ای که تو انداخته آتش نفرتی ک تو دلم روشن کرد و جواب ندم منم شروع کردم به گلایه ولی تن صدام بالا بود ولی بهش بی حرمتی نکردم ولی اون در جواب به من خیلی توهین کرد از این موضوع گذشت و من از شوهرم خواسته م این بود به مادرش امر به معروف کنه با شیوه درست بهش بگه همون طور که تو حق داری گردنم منم حق دارم گردنت تو خیلی ب زن من بی احترامی کردی تو این سالها هیچ وقت به احترام‌من احترام نداشتی از این حرفا ولی همسر من نتنها این کارو نکرد باکه از روز اول خیلی رفتارش با مادرش بهتر سد و این باعث شد من بیشتر بسوزم اخه چرا؟ چرا باید در برابر ظلمی که به ب شخص میشه طرف بخاطر اینک میدونه مادرش ی آدم خود خواهیه زیر بار حرف حق نمیره باید خیلی راحت از موضوع رد بشه بره؟ حالا رد شد بازم گفتم اشکال نداره ولی من میگم چرا ی آدم وقتی حاضر نبوده ی هزاری به دست عروس بده از خودش چرا همسر من باید از من بگذره مادرشو تامین کنه؟حرف من این میگم چرا وقتی ما دستمون خالیه انقدر باید از خودمون بگذریم
سالی ۶۰ میلیون پول آب مادرتو میدی ب غیر از خرجای دیگه آیا سالی ۳۰ تومن خرج زنت میکنی
میگه من از تو نمیگذرم
بنظر شما این اسمش چیه؟
ب نظر شما رفتار همسر من درسته؟




جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

با نامزدم چه کنم؟

سلام من 26 سالمه حدود یک سال پیش با پسری هم سن خودم عقد کردیم ازدواجمون کاملا سنتی بود وضع مالی هر دو خانواده مثل همه من لیسانس دارم و نامزدم دیپلم از نظر فرهنگی خانوادش خیلی قدیمی و سنتی فکر میکنند برادر بزرگش معلوله برا همین ایشون کمی ناز پرورده هستن حرفای مادر و خواهراش براش مثل حجته و هیچ وقت از حوف اونا خارج نمیشه حتی در کوچکترین مسائل هم. همه حرفای خصوصی من و خودش و حتی حرفای خانواده منو هم بهشون میگه. درحالی که حرفای اونا رو اصلا پیش من نمیگه منم نمیپرسم.کمتر از دو ماه به عروسیمون مونده مادرش مدام از کارش ایراد میگیره از حقوقش گله میکنه تا اینکه الان ایشون هم میخوان کارشون رو ترک کنند( تو کارخانه رادیات سازی با پارتی خواهر من تونستن شش ماه پیش کار پیدا کنن) حالا منم بهش میگم هرکاری دوست داری بکن ولی من ازت رفاه میخوام تا حالا به خدا چیزی ازشون نخواستم حتی قبول کردم برم طبقه پایین خونه پدرش بشینم ولی بهش گفتم که زندگی خرج داره و من هم دیگه نمیخوام کوتاه بیام هرچی خواستم باید بتونی برام مهیا کنی حتی وقتی میگم فردا بچه دار میشیم باید بتونی خرجش رو بدی میگه من بچه نمیخوام.واقعا خیلی خسته شدم از طرف دیگه ایشون اصلا به خودشون نمیرسن اضافه وزن دارن یه قدم پیاده تا سر کوچه هم نمیره. غذاش خیلی زیاده وقتی هم من میگم شام کمتر بخور یا غذای چرب نخور مامانش باهام لج میکنه ساعت 10 و یا 11 بهش برنج چرب و چیلی میده همه دندوناش خراب شده میگم مسواک بزن مامانش میگه شبا اگه مسواک بزنه حالش بد میشه از بچگی عادت نداشته شما بگین من با یه همچین موجودی چقدر دیگه مدارا کنم مامان خودم هم همش میگه تو زنی تو باید کوتاه بیای به خدا دیگه بریدم دو ماه مونده به عروسیم دارم به طلاق فکر میکنم اینو به خودش هم گفتم فقط میگه منو دوست داره بدون من میمیره و از این حرفا ولی من دیگه طاقت ندارم



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

1


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

1 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



36821
10507
120332

Guest

سلام با احترام متاسفانه جواب این سوالات تو اینترنت نیست و هر انسانی خوبی و بدی داره به مشاور مراجعه کنید خیلی بهتره
0
امتیاز
guest : سلام عزیزم بهتر است با مادر شوهرتان بطور جدی مسئله را خودتان مطرح کنید تمام مواردی که به نفع پسرش میگویید واو خلافش را میگوید وبه ضرر اوست خیلی با محبت به او بگویید ویاداوری کنید اگر اینطور پیش رود مجبور هستید به پدرومادرتان بگویید وعروسی را به هم بزنید. - 20 مرداد ماه 1399




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان


















۱۰ بازی ساده برای کودک ۴ ساله

۱. پیدا کردن رنگ‌ها
چند کارت یا شیء رنگی آماده کنید و از کودک بخواهید هر رنگ را پیدا کند. این بازی باعث تقویت تمرکز و شناخت رنگ‌ها می‌شود.

۲. پرتاب توپ به سبد
یک سبد و چند توپ نرم بردارید و از کودک بخواهید توپ‌ها را داخل سبد بیندازد. این بازی مهارت‌های حرکتی و دست‌چشم کودک را تقویت می‌کند.

۳. بازی آموزشی با اپلیکیشن
در اپ شادوپیا مجموعه‌ای از بازی‌های کوتاه و جذاب برای کودکان ۴ ساله وجود دارد که مهارت‌های ریاضی، حافظه و خلاقیت را تقویت می‌کند. می‌توانید همراه کودک بازی کنید و سرگرم شوید.

۴. قطار بسازیم
با مکعب‌ها یا اسباب‌بازی‌های قطاری، مسیر بسازید و قطار را حرکت دهید. این بازی خلاقیت و مهارت‌های مهندسی ساده کودک را بالا می‌برد.

۵. حدس زدن صداها
چند صدای حیوان یا وسایل خانه را پخش کنید و از کودک بخواهید حدس بزند چه صدایی است. این بازی حافظه شنیداری و تمرکز کودک را تقویت می‌کند.

۶. نقاشی روی کاغذ و مقوا
با رنگ‌ها و ماژیک‌ها اجازه دهید کودک نقاشی کند. این کار خلاقیت و هماهنگی دست و چشم او را بالا می‌برد.

۷. پیدا کردن اشیاء مخفی
یک شیء کوچک را در اتاق پنهان کنید و از کودک بخواهید آن را پیدا کند. این بازی باعث تقویت توجه و حافظه کودک می‌شود.

۸. بازی با حروف و اعداد
با کارت‌های حروف و اعداد، از کودک بخواهید حرف یا عدد درست را پیدا کند یا کنار هم بچیند. این بازی برای آماده‌سازی مهارت‌های اولیه ریاضی و زبان مناسب است.

۹. بازی تعادل
روی یک خط فرضی (با چسب یا نوار) کودک راه برود و تعادل خود را حفظ کند. این بازی مهارت حرکتی و هماهنگی بدن کودک را تقویت می‌کند.

۱۰. موسیقی و رقص کوتاه
یک موسیقی کوتاه پخش کنید و کودک را تشویق کنید با آن حرکت کند. این بازی شادی و انرژی کودک را بالا می‌برد و مهارت‌های حرکتی را تقویت می‌کند.

منبع شادوپیا




پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.