سوال های تصادفی





جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

اداب معاشرت

من هرچقدر سعی میکنم بین دوستان و اقوام محبوب باسم نمیشه. از کودکی تو این ارزو بودم ک مثل بعضی دوستام طرفدار داشته باشم ولی هیچوقت نمیشد و نمیشهّ.بعضی دوستام خیلی تو چشمن و محبوبن و همه میخوان با اونا باشن ولی من همیشه ازون دسته ادمایی بودم ک به سراغ همین مبوبا رفتم و کسی به سراغ من نیومده. نمیدونم چیکار کنم عذاب میکشم. چه عواملی میتونه تو روابط تاثیر گذار باشهّ.قیافه میتونه? چرا بعضیا جذابن ولی بعضیا نه? لطفا کمکم کنید خیلی عذاب کشیدم. با اینکه امیدی ندارم دیگه چون خیلی مطلب خوندم ولی هیچکدوم کارساز نبوده😭



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

1


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

1 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



3
34
60

Aminas

ببین عزیز منم این مشکل رو داشتم مثل خودت ولی ادم نباید خودشو ببازه.اگه کسی در نظر همه محبوبه بدون اون شخص دو رو هست وگرنه ادم نمیتونه همه رو راضی نگه داره.درمورد قیافه هم بگم:اگر در دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی چیزی نبینی.اگه کسی واقعا دوست داشته باشه قیافت برا اون از همه خوشگل تره واگه میبینی کسی به خودت یا قیافت توهین میکنه بدون اون یچیزی از تو کم داره و نمیتونه اون رو داشته باشه به همین علت از ادم عیب و ایراد میگیرن.تنها راه چاره صبره و این قدرت زیادی میطلبه توصیه من به ت اینه که از کسی تقلید نکن رفتار کسی رو بر ندار فقط سعی کن خودت باشی سعی نکن که دیگران میواخن که چی بشی خودت باش و صبر کن تا ادم محبوبت رو پیدا کنی.
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان










نزدیک به ۴ ساله ازدواج کردم
تو این ۴ سال جز بی احترامی از مادرش‌وهرم چیزی ندیدم هر سری رفتم بهم تیکه انداخت دلمو شکست خیلی کارا کرد به چشم ی گدا بهم نگاه می‌کرد و من هر سری خندیدم و رد شدم هیچی نگفتم چون چیزی نگفتم همه فکر میکردن اوضاع خیلی خوبه من دلم خیلی خوشه حتی شوهرم اونم نفهمید مادرش با من چجور رفتار کرد چون من چیزی نمیگفتم فکر می‌کرد خیلی خوشم تا اینکه از این موضوعات سالها گذشت رسید به ی شب دوباره ی چیزی گفت منم شروع کردم به گلایه کردم دیگه نتونستم عقده ای که تو انداخته آتش نفرتی ک تو دلم روشن کرد و جواب ندم منم شروع کردم به گلایه ولی تن صدام بالا بود ولی بهش بی حرمتی نکردم ولی اون در جواب به من خیلی توهین کرد از این موضوع گذشت و من از شوهرم خواسته م این بود به مادرش امر به معروف کنه با شیوه درست بهش بگه همون طور که تو حق داری گردنم منم حق دارم گردنت تو خیلی ب زن من بی احترامی کردی تو این سالها هیچ وقت به احترام‌من احترام نداشتی از این حرفا ولی همسر من نتنها این کارو نکرد باکه از روز اول خیلی رفتارش با مادرش بهتر سد و این باعث شد من بیشتر بسوزم اخه چرا؟ چرا باید در برابر ظلمی که به ب شخص میشه طرف بخاطر اینک میدونه مادرش ی آدم خود خواهیه زیر بار حرف حق نمیره باید خیلی راحت از موضوع رد بشه بره؟ حالا رد شد بازم گفتم اشکال نداره ولی من میگم چرا ی آدم وقتی حاضر نبوده ی هزاری به دست عروس بده از خودش چرا همسر من باید از من بگذره مادرشو تامین کنه؟حرف من این میگم چرا وقتی ما دستمون خالیه انقدر باید از خودمون بگذریم
سالی ۶۰ میلیون پول آب مادرتو میدی ب غیر از خرجای دیگه آیا سالی ۳۰ تومن خرج زنت میکنی
میگه من از تو نمیگذرم
بنظر شما این اسمش چیه؟
ب نظر شما رفتار همسر من درسته؟








پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.