سلام.من 21سالمه دوساله که ازدواج کردم به اصرارپدرم باکسی که اصلانمیشناختمش.همش بهم دروغ میگه.اصلابهم اهمیت نمیده.فقط به نیازهای خودش اهمیت میده.میگه من ازدواج کردم که فقط نیازموبرطرف کنم.تورابطمون هم مشکل داریم اصلامن واسش مهم نیستم.حتی نیازهای اقتصادی من روهم تامین نمیکنه.میگه چرانمیفهمی که ندارم.گفته بودخونه دوطبقه داره ولی یه طبقه بود.گفته بودکارمندبانکه ولی نظافت چی بانک هستش.خواستم زندگیمونوبهترکنیم .ولی هروقت خواستم باهاش حرف بزنم مسخره میکنه.منوهیچوقت بیرون نمیبره میگه حوصله ندارم.میگم بریم پیش مشاورمیگه دیوانه خودتی.میخوام طلاق بگیرم ولی پدرم نمیذاره میگه آبروم میره.ومیگه اگه طلاق بگیری تو خونه زندونیت میکنم.ولی من خسته شدم نمیخوام بقیه ی روزای زندگیمواینجوری بگذرونم..کمکم کنید بگیدچیکارکنم؟
تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.
طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات