سلام.من پسری هستم که همیشه احساس تنهایی میکنم.سابقه افسردگی شدید هم دارم.قبلا تو یه

آموزشگاه تدریس میکردم.الان هم تو یه دالترجمه کار میکنم.کلاس زبان هم میرم.روابط

اجتماعی چندان قوی ای ندارم.بخاطر همین و بخاطر پر کردن تنهاییم و دوری از این احساس عذاب اور ،تنها راهی که عملا میتونستم انجام بدم این بود که با دختری دوس بشم.اون موقعی که این تصمیم رو گرفتم حدود 15 سالم بود.الان حدود 26 سالمه ولی تا حالا نشده با یه دختر خوب دوست بشم.
چند بار با دختر ها دوس شدم.ولی اون دخترا ، دخترای سطح بالایی نبودن.یعنی یا خیلی زشت و عجیب غریب بودن ، دخترای خوشکل و خوب هیچ وقت با من دوست نمیشن.یه بار عاشق یه پیر زن شدم و باهاش دوس شدم ولی بعدا دچار سو تفاهم شد و باهام قهر کرد.ضربه عاطفی خوردم.یه بار هم با یه دختر زشت دوس شدم.یه روز با هم رفتیم پارک و همونجا دستگیرمون کردن.کلی آبروریزی شد.نزدیک بود بیافتم زندان.شانس آوردم بخشیدنمون.ولی بازم نتونستم دست بکشم.یه بار هم توی یه سایت تقاضای پیدا کردن دوس دختر کردم .بهدش یه دختر باهام تماس گرفت و گفت میتونم به ازای پول برت دوس دختر پیدا کنم.ند نفر معرفی کرد . کلی بهش پول دادم ولی باز هم نشد.آخرش هم کلی ازم پول گرفت و رفت.
تازه با همون دخترای زشت هم بزور دوس میشدم.الان حتی با اونا هم نمیتونم دوس بشم.خیلی خیلی خیلی احساس تنهایی میکنم.از 15 سالگی تا حالا همیشه برای پیدا کردن دوس دختر میرفتم خیابون ها رو گشت میزدم.ولی این چند سال اخیر مثل یه اعتیاد شده .یعنی اگه یه روز نرم بیرون و گشت نزنم ، نمیتونم بمونم.هر لحظه میخوام فرار کنم بیرون.به هر بهانه ای میرم بیرون.اگه بیرون نرم شدیدا احساس بی حوصلگی میکنم.خیلی سعی کردم که این عادت بیرون رفتن رو از سرم بندازم ولی بعد از یه مدت دوباره شروع میکنم.تقریبا هر روز میرم بیرون و دنبال دوس دختر میگردم و هر روز هم دست از پا درازتر برمیگردم خونه.وقتی برمیگردم ، تو راه خونه بغض گلومو میگیره.اون لحظات برگشتن مثل شکنجه میمونه.یعنی تو یه چنین مخمصه ای گیر کردم: نه میتونم دوس دختر پیدا کنم.نه میتونم از تلاش برای پیدا کردنش دست بکشم.با هر کسی هم مشورت میکنم میگه که برو ازدواج کن.میگم شرایطشو ندارم.اونا هم هی میخوان ازدواج رو توجیح کنن.میگم حرف شما درست ولی بخدا نمیشه.نمتیونم و نمیخوام ازدواج کنم.اونا هم میگن ما همین قدر بلدیم.یا میگن برو ناز دخترا رو بکش باهات دوس میشن.ولی نمیتونم ، بلد نیستم.
خواهشا راهنماییم کنین.




جدیدترین سوالات

دختری ۲۰ ساله هستم که از حدود ۱۴ سالگی از یکی از بستگانمون که در شهر دیگه ای زندگی میکنه و دوسال از من بزرگتره خوشم میاد ایشون شخصیتی داره که از دوستی های معمولی و کلا رابطه گریزونه و دوست داره یک نفر رو واقعا عاشقانه دوست داشته باشه و با همون شخص هم ازدواج کنه ، حس من به ایشون از یه دوست داشتن معمولی فراتره، وقتی ۱۵ ساله بودم و این موضوع رو باهاش درمیون گذاشتم جواب درستی به من نداد و من این رو پای بچه بودنمون گذاشتم ، حدود ۱۷ سالگی بدون دلیل به من کادویی داد و سعی میکرد خودش رو به من نزدیک کنه و حس میکنم بهم بفهمونه دوستم داره اما من بخاطر غرور مسخره و چون به من جواب درستی نداده بود اونو از خودم میروندم ؛ وقتی که ۱۹ ساله بودم دوباره به طریقی بهش فهموندم که دوستش دارم اما بهم گفت که هنوز شخص مورد نظرشو پیدا نکرده و جوری این حرفو زد که یعنی من از اون تصور ذهنیش درمورد کسی که میخاد دور هستم مگر اینکه به این تصور نزدیک تر شم ، امسال که ۲۰ سالم شد به خودم قول دادم که به این شخص هم به چشم یه آشنای معمولی نگاه کنم و حسم رو از بین ببرم و سعی میکردم خودم رو ازش دور کنم و ارتباط زیادی باهاش نداشته باشم حتی وقتی به من به بهونه حال و احوالپرسی پیام میداد مثل قبل باهاش راحت حرف نمیزدم و خودش هم متوجه این موضوع شد و حتی بهم گفت که بنظرش من راهمو پیدا کردم ( حس میکنم منظورش این بود که خوبه که از دوست داشتنش دست کشیدم)
تا وقتی که حدود یک هفته پیش بعد از اینکه یکماه قبلش توی تعطیلات عید دیده بودمش ، به من زنگ زد و درمورد چیزای مختلف و معمولی حرف زدیم باهم ، بعد از اون ازم دلیل رسمی بودنم رو پرسید و من هم گفتم دلیل خاصی نداره.

بعد از این همه توضیح میخام بپرسم که آیا از نظر شما این شخص به من علاقه ای داره که با اینکه من خودم رو ازش دور میکنم باز میخاد با من ارتباط داشته باشه یا نه؟
اگه آره ، من چه کاری باید انجام بدم؟




سوال های تصادفی

جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

دوستی دختر و پسر

سلام من دختر19 ساله هستم که 3سال باپسری که 1سال ازخودم بزرگ تره دوست شدم..ماعاشق هم بودیم و قصد ازدواج داشتیم ولی من زیاد قهرمیکردم باهاش بعد یه بار 20روز باهاش قهرکردم و گوشیمو خاموش کردم و بعد از 20روز که برگشتم دیدم دیگه منو نمیخواد و دوست داشتنش تموم شده بود ولی من دوسش داشتم..بعد ازهم جداشدیم و اون رفت با دختر دیگه ای و حتی رابطه جنسی هم باهاش برقرارکرد تا اینکه دوباره توی چت ی مدت باهم بودیم حالا میخواد دوباره با من باشه به نظرتون چیکار کنم؟من هنوز عاشقشم و توی این جدایی خیلی زجرکشیدم ولی نتونستم فراموشش کنم ..خواهش میکنم راهنماییم کنین ..مرسی



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

4


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

4 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



29319
10024
90729

Guest

سلام خواهرم...نه به نظرم سراغش نرو ...خیلییییییییییی سخته اما سختیش می ارزه تا اینده ی خوبی داشته باشی...این حرف هارو وقتی می فهمی که 4 سال بزرگتر شده باشی
0
امتیاز
guest : اصلا پیشش نرو فراموشش کن تا زندگیت خراب نشه - 18 شهریور ماه 1401


29319
10024
90729

Guest

سلام
نهههههههههههههههههه به هیچ عنوان اصلا و ابدا اون رفته با چندتا دخترای دیگه دقیقا دختارو کرده موش ازمایشگاه برای ازدواج و زندگی نمیخادشون وشمارو هم نمیخاد فقط واسه استفاده شهوت رانی ایشون هوس باز هستن خانم جان من میگم نهههههههه پس نه غرورتو شکسته غرور زنانت کو؟ 20 روز تونست الان که پسره هوایی و شهوتی شده نمیتونی؟ باید بتونی وگرنه زندگیت برباد میشه خانمی از من گفتن عمل کردن با شماست sportspam 1 این پسره دیگه ازدستت رفته فقط یک راه داره ک خصوصیه نمیشه اینجا گفت از پروفایلم ایمیلمو پیداکن اگه با جواب این نوشتها نیومد بهت میگم بیگدار به اب نزن که زمونه خرابه بدجور
0
امتیاز


29319
10024
90729

Guest

سلام


عاشق زندگی و سرنوشتت باشد نه کسی که می خواد با هر دوی اینها بازی کنه و بعدم تو رو پرت کنه همونجایی که دختر قبلیه را پرت کرد!
0
امتیاز


29319
10024
90729

Guest

سلام


اصولا دختری که با یک همچنی پسری دوست میشه، نادان هست. شاید قطع رابطه با شما و دوستی با این دختر و این که رابطه با او برقرار کرده بهانه ای باشد که همین درخواست را از شما داشته باشد و بعد به همین شکل که این دختر را رها کرده شما را هم رها خواهد کرد با شما شرط خواهم بست که غیر از این نخواهد شد.
اگر عاقلی رهایش کن و اگر نیستی سرنوشتت را پیش بینی کردم.
شاید حکمت طرح سوال شما در این سایت این باشد که بر شما حجت تمام شده باشد

امیدوارم عقل خود را مورد استناد قرار دهید.
انما علیک البلاغ و علینا الحساب
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان



22500 امتیاز هدیه بهترین جواب

20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.