با سلام
دختر 28 ساله ، فرزند دوم و آخر و مجرد ، از یک خانواده نسبتا معتقد با وضع مالی مناسب ، کارشناسی ارشد و مدیر بازرگانی یک شرکت هستم.
بیشتر مشکلاتم از زمانی شروع شد که وارد این شرکت شدم یعنی حدود دو سال و نیم پیش، با توجه به ظاهرم که چهره ای معصوم و به ظاهر محجوب و خوبی دارم به سرعت مورد توجه دیگران قرار می گیرم و افراد زیادی به من ابراز علاقه می کنند ، در برخورد با آنهایی که مجرد بودند وضعیت روشن بود، قاطعانه جواب رد به دوستی هایشان می دادم اما یکی از این افراد که متاهل بود کم کم به من نزدیک شد او از من 10 سال بزرگتر و متاهل و یک فرزند 4 ساله دارد از نظر اعتقادی و اخلاقی بسیار به هم نزدیکیم ، چون من فکر نمی کردم فکری درباره من داشته باشد به او اجازه نزدیک شدن دادم اوایل رابطه مثل 2 دوست صمیمی و معمولی بود اما وقتی به خودم آمدم رابطه مان رسما مانند زن و شوهر شد و من از خودم شرمنده بودم چون احساس خیانت به همسر ان مرد مثل خوره تمام وجودم را گرفته بود از طرفی افسردگی اینکه چرا این رابطه را ادامه می دهم من را آزار می داد و از طرفی دیگر با توجه به علاقه ای که به او داشتم نمی توانستم او را از خود برانم ، این وضعیت 2 سال است که ادامه دارد و هیچ کس از این رابطه پنهانی حتی در محیط کارمان مطلع نیست ، مطمئن هستم که با او آینده ای نخواهم داشت. در این مدت خواستگاران زیادی داشتم اما هیچگونه حسی به انها نداشتم .
از طرفی کارم را خیلی دوست دارم و موقعیت کاری مناسبی دارم و ترک کارتنها به جهت دوری از او برایم خیلی سخت است.
بین دو راهی مونده ام هم او را می خواهم و هم نمی خواهم و هر بار تلاش برای بهم زدن با او بی نتیجه و منجر به خرد شدن من می شود.
به دنبال راهی عملی برای ختم این رابطه ام هستم که نه به کارم لطمه بزند و نه به او و خیلی دوستانه این رابطه را تمام کنم و البته در ابتدا باید راهی پیدا کنم تا دلبستگی خودم را کم کنم که تا کنون هیچ راهی به ذهنم نرسیده.
باید چه کنم!؟

جدیدترین سوالات





جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

عذاب وجدان

باسلام
خانمي21ساله هستم كه 1سال و نيم از زمان ازدواجم ميگذرد.من از همسرم بسيار راضی هستم اومهربان و خانواده دوست است وبيش از اندازه مرادوست دارد. مشكل من به زندگی شخصی گذشته ام برمیگردد.قبل ازآشنايی با او چندین رابطه دوستی باجنس مخالف داشتم..درصورتیکه مطمئن هستم همسرم چنين رابطه اي درگذشته نداشته؛شايان ب ذكراست که از زمانی كه به عقد او درآمدم گذشته ی سياه و ننگينم رادور ريختم و به پاس اين هديه خدا به او وفادارماندم.هرباركه به صورت همسرم نگاه ميكنم گذشته نکبت بارم تداعی ميشود.ارامش ندارم.هميشه مخفيانه گريه ميکنم مرتب ارزوی مرگ دارم؛گاهی به سرم ميزندخودكشی كنم؛عذاب وجدان دارد مرا از پا درمی اورد؛چه كنم؟کمکم كني



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

2


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

2 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



30683
10062
92927

Guest

سلام ،گذشته ها گذشته ، برای جبران خوبی های شوهرت ،دوست داشتن اون هست ، جوانی و هزاران خطا ، انسان ساخته شده برای خطا و گناه ،ب زندگیت برس و زندگی کن ، کم نذار برای مرد رویاهات
0
امتیاز


30683
10062
92927

Guest

خواهر من اگر شما از ته دل توبه کنید واز این به بعد به همسرتان وفادار باشید انشا الله توبه شما قبول میشود ونماز غفیله نیز یادتان نرود
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان



22500 امتیاز هدیه بهترین جواب

20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


20000 امتیاز هدیه بهترین جواب




پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.