جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

نماز

من اخیراباکسی مواجه شدم که میگفت:"به شدت دچاروسواس شدم.؛به طوری که برای هربارنمازخواندن بیش از20باروضومیگیرم و10بارنماز میخوانم."او از من راهنمایی خواست تا راه حلی برای مشکلش بیابم.
لطفا مرا راهنمایی کنید.



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

3


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

3 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



0
101
140

alemedahr

نمی کنه یا اگه در هر نماز شک می کنه نباید به شکش محل بذاره و باید با همون شک نمازش رو تموم کنه یا جای کمرنگ جوهر خودکار روی پوست مانع وضو نیست یا لکه خون کوچیک روی لباس (در حد یک بند انگشت یا یک سکه) برای نماز اشکال نداره یا نجاست بعد از واسطه دوم دیگه نجس کننده نیست (به فتوای آقای سیستانی) و ... . خیلی از وسواس هایی که به خرج می ده توی ذهنش برای مقبول شدن از طرف خدا است، در صورتی که کاری که داره می کنه رو نه تنها خدا نخواسته بلکه بعضی جاهاش گناهه. خلاصه این که این ها همه احکام نمازه که یه متخصص می تونه براش توضیح بده و مقداری از وسواسش رو کم کنه.
قسمت دیگه اش ممکنه روانی باشه (مثل یه جور اعتیاد) که باید با یه مشاور روانشناس صحبت بشه.
موفق باشید
0
امتیاز


0
101
140

alemedahr

سلام
قسمتی از این وسواس احکامی حل می شه. یعنی احتمالا احکام رو درست نمی دونه که وسواس به خرج می ده. مثلا نمی دونه تا یقین به نجس بودن چیزی نکنه باید پاک حسابش کنه (حتی اگه کمی شک داره) و اگه بخواد آبش بکشه گناه کرده (اسراف) یا مثلا مسح کشیدن سر لازم نیست از بالا به پایین باشه و یه انگشتش هم کافیه و اگه به آب صورت برسه هم الزاما وضو رو باطل
0
امتیاز



ای قبیل آدما از کاری که کردن میترسن و واسه همین به خرافات روی میارن که مثلا تو او دنیا دچار گرفتاری نشن......مثلا یه نفر میزنه یه بنده خدایی رو میکشه ازین به بعد واسه تسکین خودش میره دنبال خرافات تا آروم بشه به فرض واسه نجات از جهنم که حالا وجودشم اثبات نشده میره جا نماز آب بکشه.......ای فردی که ازش حرف میزنید تو ذهنش ایجوریه که حالا واقعا او دنیایی هستو ازین حرفا واسه همین از گناهاش میترسه و میره جا نماز میکشه......
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان







سلام. من دختر هجده ساله ای هستم که به خاطر یک سری مشکلات خونوادگی، هفته ای دو بار به یه گروه مشاوره مراجعه میکنم...توی این گروه، افرادی با مشکلات مختلف دور هم حلقه میزنن و راجع به مشکلاتشون به هم میگن تا سبک بشن و اونوقت مشاوری که در اونجا حضور داره همگی رو تک تک راهنمایی میکنه تا چطور مشکلاتشون رو حل کنن...به تازگی یه آقای بیست و هفت ساله به جمع ما ملحق شده که خیلی عجیب بنظر میاد...خیلی افسرده ست...به ندرت حرف میزنه و اگه هم بزنه، به اصرار مشاوره...هر وقت که شروع میکنه به حرف زدن، بغضش رو نمیتونه نگه داره و گریه میکنه...یه روز راجع به مشکلش گفت...اون گفت که بیست سالش بوده که ازدواج کرده و بیست و دو سالگی پدر شده...توی یه حادثه همسرش و پسر یه ماهش رو از دست میده و الان خودشو باعث و بانی همه ی این اتفاقات میدونه...بعد از پنج سال هنوز نتونسته روحیه شو بدست بیاره...حالا من، توی همه ی این گیر و دار، یه حس خاصی نسبت به این آقا پیدا کردم که بعید میدونم این باشه که بهش جذب شده باشم، چون اصلا بنظر نمیاد مرد قوی و محکمی باشه...نمیدونم...دلم میخواد بهش کمک کنم...دلم براش میسوزه ولی نمیدونم چرا همش فکر میکنم یه حسی فراتر از اینا بهش دارم...بنظرتون چطور میتونم حس واقعیم رو نسبت بهش کشف کنم؟















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.