سلام

دست اندرکاران محترم سایت سوجا با سلام و تشکر از راه اندازی این سایت بنده مطلع نمی باشم که هدف از راه اندازی این سایت و متولیان اصلی ان چه کسانی می باشند (البته کنجکاو هستم بدانم). در هر صورت هدف هر چه که بوده این سایت تا حدودی توانسته به بسیاری از کاربرانی است که با دنیای مجازی سرو کار دارند کمک نماید. در بررسی این سایت متوجه شده ام که دو نوع سوال بیشتر در این سایت مطرح می شود یکی سوالات فنی و تکنیکی که اغلب پاسخ های تا حدودی مناسب برای آن ارائه می شود مخصوصا حضور افرادی مانند mohyjj .،که حداقل سوالات اینجانب تا حدودی توسط ایشان پاسخ داده شده و اگر پاسخ کامل دریافت نکرده ام اشکال از این بوده که به علت مبتدی بودن سوال را به شکل کامل مطرح نکرده بودم (جای تشکر از ایشان وجود دارد که در اغلب اوقات پاسخ های به جا و مسئولانه ای به سوالات می دهند انشاا... که خودشان نیز از دست اندرکاران این سایت باشند)
اما نوع دوم سوالات عاطفی احساسی است که این نوع سوالات اغلب پاسخ های سلیقه ای دریافت می کند در حالی که به نظر می رسد برای پاسخ گویی به این نوع سوالات باید حساسیت بیشتری به خرج داد و این افراد احتیاج به همفکری و راهنمایی بیشتری دارند چون به نظر می رسد برخی این سوالات را نتوان به راحتی برای هر کسی مطرح کرد مخصوصا با توجه به روحیه ایرانی ها که حیا یا توداری (نمی دانم چه نامی بر آن اطلاق کنم) یکی از ویژگی های ما تلقی می شود (یا حداقل هنوز عادت نکرده ایم حرفمان را راحت بزنیم).
در هر صورت اگر برای دست اندرکاران این سایت مقدور باشد یک مشاور قابل اعتماد هفته ای یک بار به این سایت رجوع کرده و برخی از این سوالات را پاسخ گوید به نظر می رسد به ارتقاء سطح کیفی این سایت و همچنین تعداد دفعات رجوع به این سایت کمک کند.
در ضمن سوال دیگری نیز داشتم عضویت در این سایت چه مزایایی دارد و افراد عضو از طرح سوالات جدید چگونه مطلع می شوند (ره)


با سلام
دختر 28 ساله ، فرزند دوم و آخر و مجرد ، از یک خانواده نسبتا معتقد با وضع مالی مناسب ، کارشناسی ارشد و مدیر بازرگانی یک شرکت هستم.
بیشتر مشکلاتم از زمانی شروع شد که وارد این شرکت شدم یعنی حدود دو سال و نیم پیش، با توجه به ظاهرم که چهره ای معصوم و به ظاهر محجوب و خوبی دارم به سرعت مورد توجه دیگران قرار می گیرم و افراد زیادی به من ابراز علاقه می کنند ، در برخورد با آنهایی که مجرد بودند وضعیت روشن بود، قاطعانه جواب رد به دوستی هایشان می دادم اما یکی از این افراد که متاهل بود کم کم به من نزدیک شد او از من 10 سال بزرگتر و متاهل و یک فرزند 4 ساله دارد از نظر اعتقادی و اخلاقی بسیار به هم نزدیکیم ، چون من فکر نمی کردم فکری درباره من داشته باشد به او اجازه نزدیک شدن دادم اوایل رابطه مثل 2 دوست صمیمی و معمولی بود اما وقتی به خودم آمدم رابطه مان رسما مانند زن و شوهر شد و من از خودم شرمنده بودم چون احساس خیانت به همسر ان مرد مثل خوره تمام وجودم را گرفته بود از طرفی افسردگی اینکه چرا این رابطه را ادامه می دهم من را آزار می داد و از طرفی دیگر با توجه به علاقه ای که به او داشتم نمی توانستم او را از خود برانم ، این وضعیت 2 سال است که ادامه دارد و هیچ کس از این رابطه پنهانی حتی در محیط کارمان مطلع نیست ، مطمئن هستم که با او آینده ای نخواهم داشت. در این مدت خواستگاران زیادی داشتم اما هیچگونه حسی به انها نداشتم .
از طرفی کارم را خیلی دوست دارم و موقعیت کاری مناسبی دارم و ترک کارتنها به جهت دوری از او برایم خیلی سخت است.
بین دو راهی مونده ام هم او را می خواهم و هم نمی خواهم و هر بار تلاش برای بهم زدن با او بی نتیجه و منجر به خرد شدن من می شود.
به دنبال راهی عملی برای ختم این رابطه ام هستم که نه به کارم لطمه بزند و نه به او و خیلی دوستانه این رابطه را تمام کنم و البته در ابتدا باید راهی پیدا کنم تا دلبستگی خودم را کم کنم که تا کنون هیچ راهی به ذهنم نرسیده.
باید چه کنم!؟

جدیدترین سوالات





جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

اجتماعی

129
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

5


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

5 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



33828
10415
101680

Guest

سلام

چون مردها بیکارند، و دانشگاه نرفته زنها بعضی شاغلند و بیشتر دانشگاه رفته.
نسل جوان پرتوقع و بی مسئولیت
ماهواره و اینترنت سن بلوغ را کاهش داده، کف خیابونم هر چی بخوای ریخته. حیا و آبرو هم که دیگه ارزش نیست.
قدیما بچه زیر دست ننه باباشون تو سن ازدواج اگه هیچی هیچی نداشتن، اقلا عرضه ی نون درآوردن که داشتن اما ما چی؟؟؟!
جیب دیگران، پز ما
0
امتیاز


0
6
35

keivan

به خاطر كمبود امكانات و بالا بودن سطح توقع جوانان
0
امتیاز


114
9
1164

mohabbati

جالب اینجاست که تاریخ ارسال این سوال برابر با تاریخ عقد اینجانب است. من در 26 سالگی ازدواج کردم و بطور کلی مهمترین دلیل ازدواج دیر هنگام جوانان نداشتن شغل و ناتوانی در بر آمدن از عهده مخارج زندگی است.
0
امتیاز


248
175
2200

m_h_hajiyan

بدلیل نداشتن پول شغل توقعات بالای طرفین عدم حمایت از طرف برخی بزرگان
0
امتیاز


11
65
145

brida_1985

مشکلات مالی ، ترس از آینده ، عدم اعتماد به فرد مقابلشون ، درگیریهای کاری ، سرگرمی های غیر مفید و ... می تونه چندتا از دلایلش باشه ...
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان


25000 امتیاز هدیه بهترین جواب

30000 امتیاز هدیه بهترین جواب

27500 امتیاز هدیه بهترین جواب


22500 امتیاز هدیه بهترین جواب


















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.