با عرض سلام و خسته نباشید یه راهنمایی از شما میخواستم من یک دختر 18ساله هستم من باید یه مدت برای پروژم یه اداره میرفتم عاشق یکی از کارمندای اونجا شدم معلوم بود اونم از من خوشش میاد ولی ازم خواستگاری نکرد دیگه هم نمیبینمش الان 1 ساله هر چی دعا میکنم خدا اونو همسر ایندم قرار بده هنوز دعام مستجاب نشده من قبلا نماز نمیخوندم حجابمو رعایت نمیکردم غیبت میکردم ولی برای رسیدن به اون اقا یه دفعه متحول شدم بخاطر اینکه خدا دعامو مستجاب کنه نمازمو اول وقت میخونم حجابمو رعایت میکنم غیبت نمیکنم خیلی افسرده شدم اصلا اون اقا از ذهنم بیرون نمیره اصلا نمیتونم به این فکر کنم کسی بجز من همسر اونه ادرسشم از محل کارش پیدا کردم هر چند وقت یه بار میرم جلو درشون خونشونو میبینم بدترم میشم شمارشم دارم ولی میترسم بهش زنگ بزنم خدا خوشش نیاد دعامو مستجاب نکنه دیگه دوست ندارم با خانوادم برم بیرون هر وقت میرم بیرون دورو برم را نگاه میکنم ببینم او را میبینم یا نه دوست دارم یه همدم داشته باشم اهل دوست و رفیقم زیاد نیستم به نظر شما همسر هرکس پیشانی نوشتشه و نمیتوان تغییر داد یا نه؟ خواهشا نگید فراموشش کن اصلا نمیتونم،تو رو خدا راهنماییم کنید خیلی دعام کنید.ممنون


سلام
من دختری 35 ساله هستم با ظاهری زیبا و جذاب..از نظر تحصیلات بالاترین مرتبه (دکتری) و موقعیت اجتماعی را دارم. مدت 6 سال با پسر خاله ام که الان 41ساله است دوست هستم. من بدلیل از دست دادن پدر و مادر رفت و آمدی با خانواده خاله ام نداشتم اما 6 سال قبل بطور اتفاقی پسر خاله ام را در منزل مادر بزرگم دیدم اون ورشکسته شده بود و بسیار از نظر روحی داغون بود.. همون شب اون به من ابراز علاقه کرد و این ابراز کردن همچنان بیشتر میشد طوری که همیشه به من میگفت اگه منو ول کنی من میمیرم.. همیشه بهم التماس میکرد که دوستم داشته باش.. و من اول بخاطر ناراحتی های اون کنارش مونم اما کم کم عاشقش شدم.. از نظر مالی وضع خوبی نداشت و من بدور از چشم همه یعنی خانواده خودم و خودش اون رو حمایت میکردم.. حتی شارژ ایرانسلش رو هم براش میخریدم.. گوشی موبایل و... همه همه با من بود.. سعی میکردم آخر هفته هارو کنار اون و خانوادش باشم و بهشون محبت بی دریغ میکردم.. خودش همیشه میگفت تو دنیا هیچکس مثل تو پیدا نمیشه.. تمام این مدت هر موقع بیرون میرفتیم هزینه ها با من بود.. و منو حتی یک پارک برای تفریح نبرد و علتش را میگفت چون من دست خالیم خجالت میکشم بیام بیرون.. البته ناگفته نماند گاهگاهی برایم هدیه هم میخرید و بهم میگفت اگه پولدار بشم دنیا رو برات میگیرم..
5 سال به این منوال من همه جوره کنار خودش و خانوادش بودم تا اینکه سال گذشته با کمک یکی از دوستانش دفتر دار یک وکیل شد و کمی پول دار شد.. اما بعد از چند ماه از کارش من متوجه اس ام اسهای عاشقانش شدم.. و بعد فهمیدم با یک زن مطلقه که یک دختر 17 ساله داشت دوست شده بود و نسبت به اون زن بسیار متعصب بود در حالیکه نسبت به من هیچ تعصب و تعهدی نشون نمیداد و میگفت چون دوستت دارم نمیخوام محدودت کنم حتی چند بار به من پیشنهاد داد با دوستاش رابطه برقرار کنم.. و بعد گفت میخواستم امتحانت کنم.. بهش گفتم اگه منو دوست داری با اون زن بهم بزن اما اون میگفت من یک مدت باید با این زن به رابطم ادامه بدم تا یک بهانه پیدا کنم و ازش جدا بشم..
بهم گفت که من عاشق تو هستم و نسبت به اون زن احساسی ندارم التماس میکرد کنارم باش و تنهام نذار تا من با اون رابطمو بهم بزنم میگفت من تو این رابطه گیر کردم.. و من باور کردم..
تا عید امسال که من برای عیدیشون رفته بودم و اون زن زنگ زد و بهش گفت من پایین ساختمون منتظرت هستم و پسر خالم کروات و عطر و ادکلن زد و بسیار تیپ زد و رفت به من گفت دنبالم نیا.. اما من باهاش رفتم پایین ساختمون.. دست پسرخالمو گرفتم و اون به شدت دستم انداخت کنار و گفت دست منو نگیر خوشم نمیاد بعد رفت پیش اون زن.. پیش زنه به من گفت حرفاتو بزن و برو.. و بهم توهین کرد.. بعد با اون زن خندون سوار پراید زنه شدن و رفتند.. چند ساعت بعد زنه به من زن زد و گفت تو باهاش 6 سال دوست بودی و من 2 ماه.. گفت رفتارش با تو بقدری توهین آمیز بود که به من برخورد.. البته زنه میخواست با این حرفاش ناراحتی منو بیشتر کنه.. بعد از اون روز من باهایش قهر کردم و جواب تلفن و اس هاشو نمی دادم.. خیلی معذرت خواهی کرد و اظهار پشیمونی میکرد میگفت من اون روز کروات زدم که برم با اون زن دعوا کنم و بهم بزنم اما تو نذاشتی... به خانوادش گفته من به حرف اون زن گوش دادم و ازش فاصله گرفتم.. اما من هربار اس ام اس های عاشقانه ایندو را با هم میدیدم داغون میشدم.. در ضمن تو این مدتی که با اون زن دوست شده هر هفته با هم شمال و پارک های مختلف تهران میرن.. و عکسهای خیلی زیبا از اون زن میگیره و میگه چه اشکال داره دوربین همرام بوده ازش عکس گرفتم.. به من میگه تو خودتو با کی مقایسه میکنی جای تو، تو قلب من محفوظه و اون جای تورو نمیگیره.. الان رابطمو باهاش بهم زدم اما خانوادش تلاش میکنن این رابطه درست بشه.. حتی من بهش گفتم اگه به اون زن بهم بزنی می بخشمت اما اون همچنان به این رابطه اصرار میکنه..
الان نمیدونم چکار کنم .. فقط فکر میکنم اگه واقعا راست میگفت و دوستم داشت اینکارا رو با هام نمیکرد.. اما من همچنان عاشقش هستم..
لطفا راهنمایی کنید ایا همچین آدمی واقعا اینطور که میگه دوستم داره؟ یا ممکن هست در آینده بهتر بشه.. میدونم که دوباره برمیگرده اما آیا واقعا میشه همچین رفتار هایی رو بخشید؟ میتونم منتظرش بمونم تا بهم برگرده؟ راستی اینو بگم از وقتی من ولش کردم مریض شده.. و دکتر گفته نارحتیش عصبیه..
من عاشقانه دوستش دارم اما نمیدونم چیکار کنم.. اگه یک مدت بگذره و اون زن دست از سرش برداره آیا میتونم دوباره بهش اعتماد کنم؟

سوال های تصادفی




سلام به
همه عزیزان
دوستان من یکساله دارم دنبال اسم یه فیلم میگردم که متاسفانه هیچ اسم و تاریخی ازش ندارم و فقط میتونم
داستان فیلم رو با جزییات بگم
داستانش در مورد چنتا دخترو پسر جون هست که با قایق تفریحی میرن به دریا و قایق وارونه میشه و روی پشت قایق که روی اب شناور مونده میشینین منتظر کمک که یه کشتی خیلی بزرگ از راه میرسه .بعد که میرن بالا میبینن که کشتی هیچ خدمه ای نداره.بازیگر نقش اولش یه زن هست که که وقتی توی راه روهای کشتی داره جستجو میکنه احساس میکنه یه نفر رو رو دیده که داره خودشو از دیدشون پنهان میکنه.و واقعا هم یه نفر توی کشتی هست که در واقع خود همین زنه هست که داره قایم میشه.درگیری به وجود میاد یکی یکی همه کشته میشن و میمونه این زنه که میره تعقیب اونی که قایم میشده و دوستاش رو کشته. وقتی پیداش میکنه و باهاش درگیر میشه اون پارچه ای که روی سر طرفه رو برمیداره و میبینه که اون زنه در واقع خودشه، خود دومش.به مکانای بالاتر کشتی که افراد کشته شدن سر میزنه و میبینه هرجایی که یه ادم کشته شده نگا میکنه میبینه که حدود ۱۰ تا جسد از یه نفر افتاده تا اینکه به بالاترین نقطه کشتی میره و از بالا شاهد خود اولش که روی قایقن و دارن دست تکون میدن برای نجات و خود دومش که داره خودشو از اونا پنهان میکنه.درست یادم نیست چجوری میرسه به خونه وقتی میرسه به خونه از پنجره یواشکی داخل رو نگا میکنه خوشو با بچش تو اتاق میبینه که داره لباساشو با عجله جمع میکنه و میخوان برن بیرون درست یادم نیست که اینجا چیکار میکنه ولی بعدش توی ماشین رو نشون میده که داره با عجله رانندگی میکنه که بچه هی نق میزنه و زنه میگه اروم باش و در همین حین به یه مرغ دریایی میزنه به نظرش اشنا میاد و میره لبه جاده وایمیسته و پایینو نگا میکنه میبینه تعداد و دفعات زیادی به این مرغ دریایی زده.یه صحنه از اخرای فیلم هست که بالای بالای کشتی میرسه به یه گرامافون که دیسک به اخر رسیده و همونجا داره درجا میزنه.در ضمن من فک میکنم ژانرش معمایی باشه.
تعریف کردن این فیلم خیلی سخته چون فیلم تخیلی هست مثل فیلم مکعب یا امثالش.امیدوارم یه نفر متوجه شده بام چی نوشتم.اگر کسی کوچکترین اطلاعاتی هم داشته باشه
برای من کمک بزرگی هست.پیشاپیش ممون

جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

کمکم کنین

سلام من یک ماهه نامزد کردم بعد یک ماه میگن که نامزدم سیگار میکشه و تفریحی مواد همچنین میگن خودش خوبه دوستاش خرابش دارن من چکارکنم بعد عقد خوب میشه؟ من دوسش دارم



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

4


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

4 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



20635
9835
68352

Guest

این مشکل واسه من هم پیش اومده.کاملا درکت میکنم.
پیگیری کن و حتما راضیش کن به متخصص مراجه کنه و تفریحی هم اینکارو تکرار نکنه.جدی بگیر.
اگه قبول نکرد و مقاومت و بهانه تراشی.خواهشی که دارم به هیچ وجه رابطه ادامه نده.در اثر مصرف این افراد ثبات شخصیتی ندارن اذیت میشی.
دوست داشتن رو در جهت کمک به درمانش ادامه بده.
0
امتیاز


20635
9835
68352

Guest

سریعا ببرش دکتر واسه ترک هرچند که حتی یک دفه استفاده کرده باشه
پیگیری کن و به تفریحی و تفننی بودنو این چیزا اصلا توجه نکن
زندگیتو سریع نجات بده
دانشجو علوم تربیتی
0
امتیاز


3
37
298

buffon

سلام. اعتیاد چیزی نیست که کسی به این مفتیها بتواند ترکش کند. یک اراده پولادی می طلبد که 99 درصد انسانها اونا ندارند. نوع ماده مصرفی مهم است. طبیعی مثل تریک و کوکائین و حشیش، شیمیاییها مثل انواع قرص و شیشه و کراک. عقل را حاکم کن، به دل اطمینانی نیست
0
امتیاز


20635
9835
68352

Guest

سلام

عاقلانه فکر کنید الان احساسات به شما مستولی است و به نظر من اگر بلندمدت فکر کنید خواهید دید که آدمی که حالا تفریحی بکشه معلوم نیست عاقبتش چی باشه. بهتر است با بزرگان فامیل و مخصوصا پدر و مادر مشورت کنید
از فضای احساسی فاصله بگیرید به فکر نسل بعدی که ثمره این ازداوج خواهد بود و مسلما شما مسئول آینده او هستید باشید. فقط به خودتان و احساس فعلی که معمولا نیز به مرور زمان تعدیل خواهد شد فکر نکنید.

برای شما آرزوی تصمیم گیری عاقلانه دارم.
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان


20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


17500 امتیاز هدیه بهترین جواب




















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.