سلام
من 22 سالمه و دانشجو هستم...
چند وقت پیش با یک دختر شهرستانی توی لاین آشنا شدم که میگه خیلی دوستم دارم.واقعا هم دوسم داره و میمیره برام.منم دوستش دارم چون دختر خوبیه.خیلی با هم صمیمی هستیم ولی بهش گفتم هنوز قصد ازدواج ندارم.ن با اون ن با کس دیگه.چند هفته از رابطمون (ک فقط چت و اس ام اس و تلفن)بود میگذشت ک یک دختر دیگ از شهر خودم بهم پیام داد.ایشونم ب شدت عاشق من شده بودن و حتی با اصرارهای زیادی ک کردن مجبور شدم ب صورت حضوری هم همدیگر رو ببینیم ک از اون موقع ب بعد عشقشون بیشتر هم شد.من علاقه ای ب بودن با این دختر همشهری ندارم ولی میدونم از جدا شدنمونم حسابی آسیب میبینه.من البته قضیه دختر شهرستانی رو هم بهش گفتم و گفتم ازدواج ما اصلا ممکن نیس اما باز ب دلیل علاقه زیاد ایشون همه این مسایل رو قبول کردن و فقط میخوان با من باشن.
من میخوام بدونم راهی هست ک دختر همشهری کمترین ضریه و آسیب رو ببینه و ما از هم جدا بشیم؟
دوستان لطفا نظرات خودتونو سریع بگین تا بتونم تصمیم مناسب رو بگیرم
متشکرم ازتون

جدیدترین سوالات





جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

ارتباط جوان وجنس مخالف

سلام 3 فرزند دارم دختربزرگم ازدواج کرده دختر دوم وپسر سومم دانشجو هستند شوهرم هم 4سال پیش فوت کرده مشکل خاصی نداشتیم تا اینکه به تازگی متوجه رفتارهای مشکوکی از طرف پسر 22ساله ام شدم اینکه 5ماه پیش شبها دیربه خونه میامد میگفت پیش دوستامم دوستاش رو هم میشناختم خیلی مرا دوست دارد و به من قول داده که قدر من که مادرش هستم را میداند و به دنبال هیچ خلافی نیست وتنها نگرانیش بیکاری است که مثل خوره به جونش افتاده اما اکنون مدت 3ماه است که پیامهای مشکوک داره و شبها اصلا خونه نمیاد و جواب در ست هم نمیده که کجاست با کنجکاوی که کردم فهمیدم زنی 26ساله با یک بچه از اقوام شوهرم که از همسرش جداشده و به گونه ای که با من اظهار دوستی هم دارد مخفیانه با پسرم ارتباط تلفنی دارد البته شک داشتم تا اینکه مطمئن شدم طی دشمنی که اقوام شوهرم با من دارند در فکر منحرف کردن پسرم هستند پسرم نمیداند که من قضیه را فهمیدم و تازه بگم هم از من مخفی میکند و احتمال بدتر شدنش هست خواهش میکنم مرا راهنمایی کنید چه کار کنم که فکر این زن را از سرش بیرون کند برم مخفیانه به زنه بگم یا سر و صدا کنم  یاا صلا از شهر بروم می دونم هر جا برم این زن دنبال ما میاد او به دنبال ابرو ریزی خانوادگی ماست و پسرم هم باور نمیکه و گول ظاهر را خورده است لطفا هر چه سریعتر جواب مرا بدهید چه کار کنم ؟ ممنون



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

8


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

8 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



29978
10025
91739

Guest

سلام.شما نباید تو کارای پسرتون دخالت کنید.باید بگذارید راه خودش را برود.بعد از اینکه از اون خانم سیراب شد خودش کنار میکشد..در ضمن اون خانم نمیخاد آبرو شمارا ببره.
0
امتیاز


29978
10025
91739

Guest

من فقط یک نکته رو میگم
این که میگی هدفشون بردن آبروی شما است
یک توهم زنانه رایج است.
0
امتیاز


29978
10025
91739

Guest

هم آن زن مطلقه و هم پسر شما نیاز جنسی دارند .نیاز جنسی پسران جوان بسیار بیشتر از خانم ها است .
آنها درمورد ازدواج بطور جدی فکر ویا تصمیمی ندارند .
آزادش بگذارید و به او گیر ندهید.با مخارج این روزها برای شروع زندگی مشترک و ازدواج ،مشکلات بسیار بزرگتری ایجاد میکندبه این مشکلات بیشتر فکر کنید .
آن خانم مطلقه به پسرتان و خانواده شمالطف میکند .
کاری نکنید پرده ء احترام خانوادگی بین شما و پسرتان ضعیف شود .
من مردی 55 ساله هستم .
0
امتیاز


29978
10025
91739

Guest

از نظر من یک زن مطلقه با یک بچه حق نداره تو زندگی یک پسر بی تجربه وارد بشه و این گستاخی اون زن رو نشون میده..
0
امتیاز


29978
10025
91739

Guest

من فکر میکنم که اون زن نمی خواد آبروی شما رو ببره برعکس دنبال پسر شماست و میخواد با پسرتون ازدواج کنه.. یک زن مطلقه با یک بچه را فقط مردان چشم چرون زندار یا یک مطلقه یا بیوه سن و سال دار نگاه میکنه.. حالا چه تیکه ای بهتر از پسر شما؟ هم مجرده و هم بی تجربه..
اما بذار من یک مورد رو ذکر کنم.. هر چه زودتر این موضوع رو پیگیری و تموم کن چون بیشتر زنانمطلقه با مهارت و ترفندهایی که بلندند میتونن مردها رو از راه بدر کنن حتی سر به راه ترین مردها رو.. اگه زودتر نجنبین پسرتون به خاطر اون زن جلوی شما می ایسته.. پس هنوز تا چشماش رو اون زن کور نشده اقدام کنید.. حتی با یک مشاور صحبت کنید..
0
امتیاز


0
101
140

alemedahr

لیست کنید و با هم روی موردهای مختلف فکر کنید. در مقابلش گارد نداشته باشید، باید و نباید نگویید و نصیحت هم نکنید. کار سختی است ولی لازم است. «با هم فکر کنید.» بهتر است مشاوره حضوری هم داشته باشید و به این متن اکتفا نکنید.
به خدا توکل کنید تا از این گردنه هم به سلامت عبور کنید.
موفق باشید
0
امتیاز


0
101
140

alemedahr

دارد دیر یا زود شغلی برایش پیدا می شود (البته اگر پرتوقع نباشد). در ابتدا می تواند روی کمک شما هم حساب کند و کم کم روی پای خودش بایستد. خلاصه سعی کنید به شما کاملا اعتماد کند و با شما مشورت کند. اگر همین زن را پیشنهاد داد برنیاشوبید و در کنار او موارد دیگری را هم مطرح کنید و سعی کنید خوبی ها و بدی های هر مورد را به کمک هم
0
امتیاز


0
101
140

alemedahr

سلام شاید بهتر باشد با پسرتان صحبت کنبد و پیشنهاد بدهید که ازدواج کند! بگویید همه جوره کمکش می کنید که بتواند ازدواج کند و در مشکلات ازدواج تا جایی که برایتان مقدور است یاریش می کنید. بگویید اگر کسی را در ذهن دارد معرفی کند تا برایش اقدام کنید. بگویید درکش می کنید که در این سن نیاز به ازدواج داشته باشد و چون تحصیلات دانشگاهی
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان



22500 امتیاز هدیه بهترین جواب

20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


20000 امتیاز هدیه بهترین جواب







عزیزان عزیز بنده به شخصه قبل از گرفتار شدنم به اعتیاد به شدت مخالف اعتیاد و سیگار بودم یه شکست تو زندگیم باعث شد با کمک یه رفیق نا باب برای ارامش و بهتر شدن حالم متادونو بهم معرفی کرد بار اول یه دونه قرص ۲۰ بهم داد بدنم پاک بود بعد از یک ساعت به شدت حالم خوب بود قلیان زیادیم روش کشیدم بعد دو ساعت استفراغ و سرگیجه گرفتم نصف شب احساس خفگی بهم دست داد و با خواست خدا تونستم از جام بلند بشم و یه پارچ بزرگ دوغ محلی غلیظ خنک تو یخچالو سر کشیدم و همون باعث شد از اور دوز نمیرم .تا دو روز خوب میخابیدم و حالم خوب بود دوباره رفتم یکی دیگه خوردم و باعث میشد اعتناد بنفسم بالا بره و خوش باشم .ازون روزا ۳ سال میگذره که من متادون میخورم چند بار ترک کردم بازم خوردم الان دوباره کنار گذاشتم واقعن دیگه خسته شدم ازین متادون لعنتی قیافم شبیه معتادا شده لاغر شدم خانوادمم بهم شک کردن و باعث شد الان ۶ روزه تو ترکم بیقراری شدید دارم نمیتونم یجا وایسم و حال بلند شدنم ندارم امروز یدونه قرص بی ۲ خوردم خیلی سر خوشم کرده به نظرتون لغزش کردم و هرچی این چند روزو تحمل کردم الکی بوده یا ن با دوز خیلی کم بی ۲ متادونو ترک کنم .دوستان عزیز هر کدوم علم و تجربشو دارین بهم کمک کنین مرسی

چند نفر از زندانی داخل شهر فرار میکنند..یکی از انها که اخر از همه میمیرد و نقش اول هست بسیار خطرناکه..ماشینها اغلب برای 20تا30سال قبل وماشین پلیس پژو قدیمی بود..یکی از دیگر فراری ها دوست این نقش اوله بود ک هرچی به این میگه از من جدا نشو و به فلان جا نرو اون گوش نمیده و میگیرنش..درآخر فیلم ک پلیس بشدت اونو دنبال میکرد و اون چند سرقت کرد برای دیدن دختر 13.14سالش میره..پلیس پیشه خونه دخترش کمین میکنه و صبر میکنه و وقتی که این فرد دخترش رو سوار ماشین میکنه دنبالش میکنن..درموقع کمین پلیسا بشدت میترسیدن ازش یکیشون تو یه ون سه چرخ ک پشتش چادر کشیده بود از ترس میلرزید.. در اخر یه کامیونت قبل از چراغ قرمز میاد جلوش میپیچه و تا چراغ سبز بشه چند نفر ک عقب کامیونت بودن چادر ماشینو میزنن بالا و اونو به رگبار مسلسل میگرن..با این حال یکی با ترس میره جلو با کلت یه تیر دیگه تو سرش میزنه و بعد دخترشو از ماشین پیاده میکنن و یه سیلی بهش میزنن..خیلی وقته دنباله اسم این فیلمم ک تم مثه فرانسه دهه 70 . 80 رو داره..تورو خدا کمکم کنین










پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.